نثاراحمد فیضی غوریانی/
ارگ به بهانۀ مدیریت گفتوگوهای صلح در پیِ آن است که این روند را در انحصارِ خود بگیرد. مانع شدنِ شرکت برخی سیاستمدارانِ فعالِ کشور در نشست صلح چین، تبارز عینی چنین خواستی میتواند باشد. ارگ تلاش دارد که با ایجاد هیأت گفتوگوکننده که اکثراً از افراد وابسته به آن تشکیل شده باشد، گفتوگوهای صلح را از مسیر درست و مورد قبولِ آن منحرف کند.
بهتازهگی حامد کرزی رییسجمهور پیشینِ کشور گفت که ارگ از او خواسته که در نشستِ بیجینگ شرکت نکند. در همین حال گفته میشود که ارگ از وارد شدنِ نامهای دیگری نیز در فهرست هیأت گفتوگوکننده جلوگیری کرده است. این اقدامها در حالی صورت میگیرند که در پنج سالِ گذشته ارگ هیچ دستاوردی در عرصۀ صلح نداشته و اگر گفتوگوهایی هم میان طالبان و هیأتهایی از افغانستان صورت گرفته، این گفتوگوها به ابتکار نهـادهای بیرونی و کشورهای دخیل در مسالۀ افغانستان بوده است.
در حال حاضر طالبان نمیخواهند که با هیأتِ حکومتی در مورد مسایل صلح صحبت کنند و اگر این گروه بداند که در ترکیب هیأت گفتوگوکننده در نشست بیجینگ اکثراً افراد حکومتی و یا متعلق به ارگ اند، احتمالِ آن میرود که این نشست برگزار نشود. وقتی چنین نشستهایی به بُنبست میرسند، به معنای طولانیتر شدن عمر جنگ در افغانستان است. ارگ باید از تمام فرصتهای موجود برای گفتوگوهای صلح بهره ببرد و حتا در آنهایی که حضور رسمی ندارد، شرایط را برای دیگر سیاسیونِ کشور فراهم کند که بتوانند با شرکت فعالِ خود صدای مردم افغانستان را به گوش جهانیان و طالبان برسانند و از اشتیاق مردم برای برقراری صلح و امنیت در کشور خود سخن بگویند.
افغانستان جامعۀ یکصدایی نیست که همه چیز در قبضۀ حکومت باشد. در این جامعه نهادها و شخصیتهای سیاسی و اجتماعیِ زیادی حضور دارند که میتوانند نمایندهگان خوبِ صلح باشند. چرا ارگ از حضور چنین افرادی در نشستهای صلح هراس دارد. اگر ارادۀ ارگ برای برقراری صلح در کشور است، نباید از حضور سیاستمداران کشور در نشستهای صلح بترسد. اینها وقتی در چنین نشستهایی شرکت میکنند، صدای مردم خود را به طرفِ مقابل انتقال میدهند. در این نشستها چوکیهای کابینه تقسیم نمیشود که ارگ فکر کند زمام امور از دستش بیرون خواهد شد. در این نشستها کسانی میروند که میتوانند از داعیۀ مردم افغانستان برای تأمین صلح و امنیت به عنوان اصلیترین و مهمترین حقشان دفاع کنند.
صلح خواستِ تمام مردم افغانستان است و همه باید سهم و نقشِ خود را در آن داشته باشند. صلح، حکومتی نیست که بتوان آن را در چهارچوب حکومت افغانستان تعریف کرد. صلح به زندهگی و آیندۀ هر باشندۀ این سرزمین پیوند دارد. صلح امروز و فردایِ کشور ماست. پس همه حق دارند که ببینند در نشستهای صلح چه میگذرد. آیا صلح به معاملۀ میان دو گروه تبدیل میشود که منافع آنها را تأمین کند و یا به امری ملی که بتواند منافع کُل جامعه را ضمانت کند؟
هراس از اینکه صلح به امری حکومتی تبدیل شود، از اینجا ناشی میشود که ارگ از آن برای منافع گروهیِ خود بهرهبرداری کند. بسیار دیده شده که در عقب درهای بسته نشستهایی صورت گرفته که آجندای آنها مشخص نبوده است. مردم افغانستان از این میترسند که در پشت درهای بسته سرنوشتِ آنها به معامله گذاشته نشود. حکومت بارها گفته که هیچ چیزی را از مردم در مورد صلح پنهان نمیکند، ولی باز دیده شده که نشستهایی به دور از چشم رسانهها و مردم صورت گرفته است. این گونه نشستها نهتنها که به نتیجۀ قناعتبخش منتهی نمیشوند، بل به دراز شدن عمر جنگ در کشور نیز کمک میکنند. جنگ فعلی اگر از همان آغاز بهدرستی مدیریت میشد، امروز بدون شک افغانستان در شرایط صلحآمیز قرار میداشت.
در بحث صلح، همواره حکومتها راه اشتباه را رفتهاند. از زمان داکتر نجیبالله تا به امروز حکومتها تلاش کردهاند که مدیریت صلح را در اختیار داشته باشند، درحالیکه ممکن بود گره کورِ مسأله بهوسیلۀ افراد دیگری با تدبیر بهتر حلوفصل شود. حکومت افغانستان میتواند نقش و سهمِ خود را در گفتوگوهای صلح داشته باشد ولی به همان میزان باید به جناحها و سیاستمداران دیگر نیز مجال داده شود که تلاشهای خود را در امر برقراری صلح انجام دهند.
شخصی کردنِ روند گفتگوهای صلح به بینتیجه کردن آن منجر میشود که به هیچ صورت به نفع کشور در مقطع بحرانیِ فعلی نیست.