روزنامه ماندگار شماره ۱۰۷۹

روزنامه ماندگار شماره ۱۰۷۹

سافت روزنامه ماندگار را از اینجا دانلود نمایید.

طالبان می‌کُشند؛ کرزی منکر می‌شود

طالبان بار دیگر با انجام یک حملۀ انتحاری در برابر دروازۀ دادگاه عالی کشور، در کابل خون به‌پا کردند.
دو روز پیش از این، گروهی از انتحاریان به میدان هوایی کابل و گروهی دیگر به یک مرکز رای‌دهی در زابل حمله کردند. همۀ انتحاریان در جریان نبرد با نیروهای امنیتی کشته شدند؛ اما آن‌ها نیز شش نفر را در زابل به شهادت رساندند. در همان روز، طالبان دو پسر ده و شانزده‌ساله را به اتهام جاسوسی به نیروهای دولتی، در قندهار سر بریدند.
یک سال پیش از این نیز، طالبان متهم به سر بریدن دو کودک، یکی در جنوب و دیگری در غرب کشور، شده بودند. ولی این‌بار طالبان دو کودکی را سر بریده‌اند که به گفتۀ مسوولان پولیس ولایت قندهار، فرزندانِ دو خانوادۀ فقیر از منطقۀ «نهر کاریز»ِ قندهار بودند و فقط برای به‌دست آوردنِ مقداری پس‌ماندۀ غذا، به یک پاسگاه پولیس رفته بودند و بی‌هیچ گناهی هنگام بازگشت به سوی خانه‌، از سوی طالبان متوقف و سر بریده می‌شوند.
به همین گونه، دو سال پیش هم مقام‌های دولتی در ولایت هلمند، گروه طالبان را به سر بریدنِ چهار نفر به بهانۀ جاسوسی برای دولت، متهم کرده بودند.
این‌همه در حالی‌ست که شریعت اسلامی، مسلمانان را از صدمه رساندن به زنان، پیرمردان، کودکان، باغ‌ها و درختان در جریان جنگ و جهاد منع کرده است؛ اما طالبان در عمر سیاسی‌شان در افغانستان، همواره این دستورها را شکسته‌اند و مرتکبِ فجیع‌ترین جنایات شده‌اند. سیاستِ زمین سوخته، قتل‌های دسته‌جمعی، کشتن کودکان، بُردن زنان و دختران در دوران امارت طالبان و نیز کشتن افراد بی‌گناه در حملات انتحاری، همه و همه به عنوان جنایات‌ِ طالبان در صفحاتِ تاریخ ثبت شده است.
این روسیاهی‌ها در حالی‌ست که طالبان از انفاذ شریعت اسلامی سخن می‌گویند و مدعی‌اند که برای پیاده کردن قانونِ خدا مبارزه می‌کنند. اما بر بنیاد همین شریعت و قانون الهی، اعمال این گروه کاملاً غیراسلامی و غیرانسانی شمرده می‌شود و جز کینه و نفرتِ مردم در برابر طالبان، چیز دیگری به‌بار نمی‌آورد.
به‌راستی کسانی که زیر نام طالبان و شریعت اسلام می‌آیند و فتوای قتل انسان‌های بی‌گناه را می‌دهند، چه باوری به خدا و دین مبینِ اسلام می‌توانند داشته باشند؟ آیا این دسته آدم‌ها و جریان‌ها از خدا نمی‌ترسند که روزی از همۀ اعمال‌ِ بنده‌گانش می‌پرسد و به حساب‌شان رسیده‌گی می‌کند؟
طالبان فقط در مواردی که یک جنایت‌شان منجر به برانگیخته شدنِ احساسات مردم شده است، از قبول مسوولیت شانه خالی کرده‌اند؛ اما آقای کرزی در تمام موارد، بارِ مسوولیت را از شانه‌های طالبان سبک ساخته و می‌سازد.
حامد کرزی طالبان را یک بار «موسیچه‌های بی‌گناه» می‌خواند و بار دیگر هم «فرزندان صدیقِ وطن» می‌گوید و باری هم «برادران ناراضی».
در آخرین مورد، حامد کرزی در پیوند با رویدادی که در نزدیکیِ میدان هوایی کابل اتفاق افتاد، گفته است که «از نام طالبان استفاده می‌شود و بیگانه‌گان می‌خواهند که اعمال‌شان را تحت پوششِ آنان انجام دهند.»
این‌گونه برائت دادنِ طالبان توسط آقای کرزی و هم‌چنان مبهم‌سرایی‌هایی که در چنین مواقعی ارایه می‌دهد، مردم را سخت از حکومت دلسرد ساخته است.
بسیار جالب است که سخنگوی رسمی طالبان می‌آید و می‌گوید که فلان حمله را ما انجام دادیم؛ ولی آقای کرزی این ادعا را رد می‌کند.
باید پرسید که آقای کرزی از کدام آدرس طالبان ر ا تبرئه می‌کند؟ از آدرسِ ملاعمر که گفته‌های سخن‌گویش را به نحوی رد می‌کند، یا از آدرس رییس‌جمهور افغانستان که گویا از برخی حرکت‌های دیگر در پوششِ طالبان خبر دارد؟
آگر حرف قاری یوسف سخنگوی طالبان و حامد کرزی رییس‌جمهوری را هم باور کنیم و بپذیریم که طالبان آن‌دو کودک را سر نبریده‌اند و هم‌چنان حمله‌های گروهیِ انتحاری را انجام نمی‌دهند؛ پس باید این دو بگویند که کی‌ها این اعمال را انجام می‌دهند. اما واضح است که هیچ پاسخِ روشنی ندارند.
به هر صورت، اعمال طالبان نشان می‌دهد که این گروه هیچ تغییری در این ۱۲سال نیافته است و هنوزهم بر بنیاد همان قرائت‌های اولیۀ خود، دهشت می‌آفرینند. بنابرین، تمامِ تلاش‌ها و گفت‌وگوها برای آشتی با چنین گروهی، خندیدن به خود و شعور بلندِ مردم افغانستان است.

روزنامه ماندگار شماره ۱۰۷۸

روزنامه ماندگار شماره ۱۰۷۸

سافت روزنامه ماندگار را از اینجا دانلود نمایید.

«شاه‌کلید»ِ صلح در دست کیست؟

حامد کرزی رییس‌جمهوری کشور به بهانۀ شرکت در کنفرانس جهانی «امریکا و جهان اسلام»، راهی دوحه پایتخت قطر شده است؛ کشوری که قرار است از این‌پس در روند صلح نقش موثری ایفا کند و به عنوان میانجی میان دولت و گروه طالبان، وارد میدان شود.
آقای کرزی چندی پیش نیز از قطر دیدن کرد و بسیاری از آگاهان گمانه‌زنی ‌کردند که بخشی از هدف این سفر، گفت‌وگو با نماینده‌گان طالبان خواهد بود. اما سفر آقای کرزی به قطر جز این‌که یک کشور دیگر را هم به فهرست بلندبالای دیدارهایش از کشورهای جهان افزود، پیامد سیاسیِ خاصی را برایش رقم نزد.
حالا آقای کرزی با سفر دوباره به دوحه، تلاش می‌ورزد که با یک تیر دو هدف را نشانه بگیرد. هدف نخست بدون شک استفاده از تریبیون کنفرانس «امریکا و جهان اسلام» است که نماینده‌گان اکثریت کشورهای جهان در آن حضور دارند. آقای کرزی تلاش می‌کند در حاشیۀ این کنفرانس، با سران و نماینده‌گان کشورهای اسلامی دیدارهایی را انجام دهد و به نحوی کشورهای عربی و اسلامی را به حمایت از برنامۀ صلح ترغیب کند؛ چیزی که عمدتاً در ظرف یک دهۀ گذشته از سوی دولت افغانستان چندان مورد توجه قرار نداشته است.
شاید یکی از جدی‌ترین کاستی‌های دیپلماسی افغانستان در یک دهۀ گذشته این بوده است که مناسبات خود را با کشورهای جهان به گونۀ دقیق نتوانسته بازتعریف کند. دیپلماسی افغانستان ظرف این سال‌ها، همواره دیپلماسی یک‌جانبه‌گرایانه بوده است. هرچند زمانی تلاش‌هایی آغاز شد که سیاست خارجی دولت افغانستان به سمتِ سیاست‌های چندجانبه‌گرایانه در مناسبات بین‌المللی سوق یابد، ولی در عمل دولت افغانستان به دلیلِ آن‌که سیاست‌های خارجی‌اش کماکان در انحصار حلقۀ ارگ ریاست‌جمهوری و اوامرِ ملوکانه باقی ماند، نتوانست به این آرمان جامۀ عمل بپوشاند. به همین دلیل آقای کرزی در آستانۀ تحویل‌دهی قدرت (البته اگر چنین اتفاقی واقعاً بیفتد)، می‌خواهد جهان اسلام را نیز در برنامه‌های سیاسیِ خود شریک سازد؛ موردی که زیاد نمی‌توان باتوجه به چنددسته‌گی در رهبری و مدیریت این کشورها، تحققِ آن را در زمان کوتاه باقی مانده، متصور بود.
و اما هدفِ دوم این‌که: آقای کرزی در سفر به دوحه می‌خواهد برخی مسایل را در گفت‌وگوهای پشتِ درهای بسته با مقام‌های ارشد قطری، از حالت «شف شف» به «شفتالو» برساند؛ به این معنی که آقای کرزی در پایان ماه‌های مأموریت قانونی‌اش، از مقام‌های کشور قطر درخواست می‌کند که ضمن این‌که به روند صلح جدیتِ تازه ببخشند، دولت افغانستان را نیز طرف اصلیِ این گفت‌وگوها قرار دهند.
آقای کرزی هنوز مطمین نیست که امریکا بدون حضور نماینده‌گان دولت افغانستان و یا شورای صلح، این گفت‌وگوها را ادامه ندهـد. اصلی‌ترین مشکل آقای کرزی با دوستان امریکایی‌اش نیز حول محورِ همین گفت‌وگوها رقم خورده است. چون به هر دلیل آقای کرزی می‌خواهد که رهبری گفت‌وگوهای صلح را تنها و تنها خودش در اختیار داشته باشد و بس. او فکر می‌کند که «شاه‌کلید» گفت‌وگوهای صلح در کشور، در دستِ اوست و اگر دستاورد ملموسی در این راستا به‌دست آورد، خواهد توانست که در تبانی با گروه طالبان، حکومتِ تازه‌یی را در کابل به نفعِ خود ایجاد کند.
اما از سوی دیگر، فراموش نباید کرد که نوازشریف نخست‌وزیر جدید پاکستان که رابطۀ نزدیکی با گروه‌های تندرو مذهبی و از جمله طالبان دارد، می‌خواهد نقش اساسی و به گفتۀ بسیاری‌ها شاه‌کلید صلح، در اختیارِ او قرار داشته باشد. نوازشریف می‌داند که بدون حمایت‌های اقتصادی غرب، نمی‌تواند به وضعیت نابه‌سامان و اسف‌بار اقتصادی کشورش سروسامانی دهد؛ پس بهترین موقعیت برای او در تحقق برنامه‌های انتخاباتی‌اش این خواهد بود که با به دست داشتن لگامِ گروه‌های شورشی، از آن‌ها به نفع برنامه‌های خود سود ببرد. بنابرین، به هیچ صورت در وضعیت فعلی نمی‌توان انتظار خاصی از دیدوبازدیدهای آقای کرزی با رهبران کشور قطر داشت.
نوازشریف برخلاف وعده‌هایش مبنی بر تأمین صلح در افغانستان، عملاً برای تشدید جنگ‌ها و ناامنی‌ها تلاش می‌ورزد. در هفته‌های اخیر، مردم افغانستان شاهد درگیری‌ها و حملات شدیدِ گروه‌های شورشی علیه نیروهای نظامی و غیرنظامیِ خارجی استند. این حملات بدون شک تصادفی و بر اساس برنامۀ ازپیش‌تنظیم‌شدۀ جنگیِ گروه طالبان در فصل تابستان، تشدید نیافته‌اند؛ بلکه این حملات در پیوند با سیاست‌های ناکامِ آقای کرزی و زیاده‌خواهی‌های رهبران پاکستانی، افزایش یافته‌اند.

روزنامه ماندگار شماره ۱۰۷۷

روزنامه ماندگار شماره ۱۰۷۷

سافت روزنامه ماندگار را از اینجا دانلود نمایید.