بخش نخست/ نی گفت که پای من به گل بود بسی ناگاه بریدند سرم در هوسی نه زخم بخوردم از دست کسی معذورم دار اگر بنالم نفسی مفکورۀ انسان کامل مجلۀ تایم امریکایی در شماره خاصی به مناسبت آغاز قرن بیستویکم و ختم دو هزارۀ میلادی...
ادامه مطلب...بخش دوم/ جی. هی وود توماس / ترجمه: فاطمه شریف فخر/ این مفهوم عدم هستی ـ که وی بهدرستی آن را مشیر به یک رمز توصیف میکند ـ مفهومی است که ریشههای آن در فلسفۀ کهن و باستانی یونان قرار دارد. از دیدگاه...
ادامه مطلب...بخش نخست/ جی. هی وود توماس / ترجمه: فاطمه شریف فخر/ تیلیش از اوّلین دورۀ ابتکاراتش در الهیّات، هم از اینکه دین را بهخودی خود، بهعنوان هدف در نظر بگیرد، اکراه داشت و هم توجه زیادی به تعالی خدا مبذول میداشت. سخنرانی دربارۀ...
ادامه مطلب...مجموعه ترانههای «انکار» از محمداسحاق ثاقبی اخیرآ از سوی انجمن نویسندهگان بلخ به چاپ رسید. آشنایی ثاقبی با ترانهسرایی باعث شده که این مجموعه نواقص کمتری داشته باشد. بهرغم نارسایی طرح جلد مجموعه در بازتابدادن سویۀ اجتماعی-اعتراضی محتوای آن، اعتراض...
ادامه مطلب...(1) بعضی وقتها دلم میخواهد با تو بر روی سبزهها راه بروم، و با هم کتاب شعری بخوانيم . من، همچون زنی، خوشبخت میشوم که تو را بشنوم . ای مرد شرقی، چرا فقط مجذوب چهرۀ منی؟ چرا فقط سرمۀ چشمانم را میبينی و عقلم را نمیبينی؟ من همچون زمين...
ادامه مطلب...