بخش نخست/ مقدمه (1) از اوایل قرن بیستم که مسالۀ زبان نقشی محوری در فلسفه یافت، موضوع معنا و نحوۀ ارجاع آن در حوزههای مختلف اندیشهورزی انسان، همچون مابعدالطبیعه، اخلاق، هنر و دین مورد توجه قرار گرفت. نزد ویتگنشتاین اول، نحوۀ معناداری...
ادامه مطلب...بخش ششم و پایانی/ جامعه و زندگى مردم آمريكا، مبتنى بر فلسفه پراگماتيسم به عنوان ارائه يك مثال و نمونه عينى، اگر كسى بخواهد تفكر غالبِ حاكم بر جامعه آمريكا را به گونه اى عميق و ريشه اى بشناسد و مناسبات سياسى،...
ادامه مطلب...بخش پنجم/ معناى غرب غرب صرفا به معناى يك منطقه جغرافيايى با شرايط و ويژگى هايى خاص نيست؛ و همچنين مراد از آن لزوما انسان هاى اروپايى و نوع آداب و رفتار مختص به آنها نمى باشد؛ چراكه ممكن است فردى ژاپنى،...
ادامه مطلب...بخش چهارم/ اصل تقدم نقد بر فهم اكنون كه اهميت و خطورت نقد تفكر فلسفى غرب تا حدى آشكار و مدلل گشت، بايد در نظر داشت كه نقد يك انديشه يا مكتب نيز داراى معيارها، مهارت ها و آدابى است كه بدون...
ادامه مطلب...بخش سوم/ فلسفه پراگماتيسم فيلسوفان پراگماتيست رويكردى كاركردگرايانه دارند. توجه جدى آنها به آثار عينى و عملى انديشه هاى فلسفى و پرهيز از درافتادن به دام برخى از بحث هاى عقلى تجريدى محض مى باشد كه هيچ فايده مستقيم يا غيرمستقيم براى...
ادامه مطلب...