گزارشگر:جلال نورانی - ۲۶ حوت ۱۳۹۱
پس از فیصلۀ شورای وزیران در رابطه با لهجههای معیاری و به کار نگرفتنِ واژههای بیگانه، زمانی که واکنش تند و نگرانیِ عدهیی از قلمبهدستان را در رسانههای چاپی خواندم، خواستم برای آرامش خاطرِ این عزیزان، توضیحی بدهم.
یک روز پس از چاپ آن توضیح در روزنامۀ وزین ماندگار، برادر همقلم و عزیز، کاوۀ جبران، واکنش نشان داد و توضیح مرا توجیه خواند؛ با وصف اینکه من مثالهای خوبی را از واژههای بیگانه، هم در زبان فارسی دری و هم در پشتو آورده بودم که نشان میداد هجوم واژهها بر این دو زبانِ شیرین ولی مظلوم، از هر جایی است. از عربی، از انگلیسی، از اردو، از روسی و… . من معتقدم که هرگاه یک دریزبان وطنِ ما بهجای: متعلم، معلم، محصل، ذکور و اناث؛ دانشآموز، آموزگار، دانشجو، مردان و زنان را به کار ببرد، هیچ عیبی ندارد. اما نگاهی به لوحههای شهر کابل نشان میدهد که از الفبای زبان دری، برای کاریکاتورسازی هم استفاده میشود. در لوحۀ بزرگ یک رستوران در شهر کابل میخوانیم «تستی فاستفود»، که اگر ترجمهاش کنی میشود: «غذای لذیذ فوری». در لوحۀ یک آرایشگاه میخوانیم «بی بیوتیفول»، که ترجمۀ آن این است: «زیبا باش». روی چند دکان سلمانی خواندم: «هیر استایل».
روی شیشۀ عقب بیش از دوهزار موتر در شهر کابل جملاتی به زبان انگلیسی نوشته شده است. برای نمونه ترجمۀ دو تای آن را میآورم: «گریه نکن دختر، شاه برمیگردد»، «به من دست نزن، خطرناکم».
این جنون استعمال کلمات خارجی در لوحهها، روی موترها و در گفتار دختران و پسران و حتا میانسالان ما، به نظر شما جناب کاوه جبران و دیگر همقلمان گرانقدر، آیا مایۀ نگرانی نیست؟
وزارت اطلاعات و فرهنگ برای منع لوحههایی که به زبان انگلیسی است و یا کلمات انگلیسی را با الفبای دری نوشتهاند، در همکاری با شاروالی (شهرداری) کابل اقداماتی را روی دست دارد.
واژههایی که در آثار بزرگان قرون گذشته به کار رفتهاند، لغات اصیل زبان دری به حساب میآیند. همچنان به تکرار میگویم که واژههای جدید در پشتو و دری هرگاه مطابق اساسات زبانشناسی و دستور زبان ساخته شده باشند، طبعاً قابل پذیرش هستند. اما ترجمه کردن مکانیکی نام ابزارهای فنی، همیشه موفقیتآمیز نیست و گاهی کلمات مضحکی بهدست میدهد.
کلمۀ انگلیسی «بایسیکل» را ترجمه کردند، از آن «دوچرخه» بهدست آمد؛ اما در حصۀ «موترسایکل» هرچه زور زدند، چیزی حاصل نشد و ناچار آن را «موترسیکلت» نامیدند.
بر زبان تاجیکستانیها میتوان تأثیر بزرگ زبان روسی را مشاهده کرد. در زبان روسی اگر کسی بسیار سپاسگزار باشد و بخواهد بگوید: «بسیار تشکر»، میگوید: «بالشوی اسپه سیبه» که معنی آن «تشکر بزرگ» است. در تاجیکستان عوض «بسیار تشکر» میگویند: «رحمت کلان». نمیدانم با وصف اینکه توضیح کردم که در وزارت اطلاعات و فرهنگ کسی با هیچ زبانی دشمنی ندارد و کمیسیونهایی که تشکیل شده، انشاءالله به همکاری زبانشناسان و ادیبان وطن، به فرهنگستان مبدل خواهد شد و برای پاکسازی هر دو زبان کار خواهد کرد.
جناب کاوۀ جبران که چند بار با به کار بردن «نورانی نمیداند» مرا نوازش کردهاند، باید بدانند که این بندۀ عاجز خداوند هیچگاهی ادعای دانایی نکردهام. اما اینقدر میدانم که واژۀ «دری» از سوی بزرگان ما قرنها پیش به تنهایی و نه با کلمۀ فارسی به کار رفته است. از میان دهها مثال، فقط بهخاطر دراز نشدن گپ، چند مثال میآورم:
من آنم که در پای خوکان نریزم
مرین قیمتی دُر لفظ دری را
ناصر خسرو
کسی که طبع من اندر مدیح او دارد
به قیمت دُر دریا هزار دردری
ازرقی
تا ازین در دری چون خامه شکرافشان کنی
از فصاحت گویی اندر خامه داری ذوالفقار
ازرقی
دست رادش در دهانم دُر دریایی نهاد
چون ببارید از زبانم پیش او دردری
معزی
گر شعرهای من همه در مدح اوستی
دیوان من خزانۀ در دریستی
معزی
گفتهاند که زبان دری منسوب به دره است و نیز گفتهاند که منسوب به دربار است. هر دو میتوانند وجه تسمیۀ زبان دری باشند؛ زبانی که از درههای خراسان به دربارهای خراسان و بعد به سایر دربارها رفت.
برعکس تصور جناب کاوه جبران، دری صفتی برای زبان پارسی نیست، بلکه نام دیگری برای این زبان است که خودش به علت زیبا بودن خود صفتی دارد که عبارت از همان «دُر» است و نمونههایش در بالا آمد. آقای کاوه جبران گفتهاند که من چرا عوض پارسی دری، تنها زبان دری را به کار بردهام. باید خاطرنشان کنم که حتا سعدی و حافظ که در ایالت فارس زندهگی میکردند، فارسی دری نگفتهاند.
ز شعر دلکش حافظ کسی شود آگه / که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
بزرگان ادب ما، همه زبان دری و لفظ دری ودُر دری گفتهاند.
من یک تصور پر از تعصب را نیز نابهجا میدانم که بعضیها فکر میکنند همۀ غیرفارسیزبانها دشمن فارسی دری هستند. همین اکنون بهترین شاعران و نویسندهگان ازبکتبار، ترکمنتبار و نورستانی داریم که نویسندهگان و شاعران خوب زبان دری هستند. اشعار دری خوشحال ختک، رحمان بابا، اشرف خان هجری و دهها تن شاعران دریگوی پشتونتبار معاصر، شاهد مدعای من است. متعصبانی که غیر از خود کسی را نمیپذیرند، در هر قومی از اقوام افغانستان هم هستند که حسابشان جداست.
در اخیر میخواهم اضافه کنم که سودجو خواندن شخصیتی مانند دوکتور رهین که عمری را در پاکی نفس گذرانده و پژوهشگر عالیقدر زبان و ادب پرافتخار ماست، جفاکاری و ناجوانمردی است. جناب کاوه جبران به من طعنه دادهاند که در خدمت دولت قرار دارم. اگر این دولت منتخب و مشروع است، پس تمام کارمندان وزارتخانههایش باید در خدمتِ آن قرار داشته باشند. اگر دفاع من از واژههای اصیل زبانهای رسمی ما و مخالفتم با واژههای زبانهای دیگر که گاهی بسیار بیرویه وارد زبانهای ما میشوند کار نادرستی باشد، پس آقای جبران آنانی را که در خدمت سرمایههای نامشروع و بادآورده قرار گرفتهاند و به سود صاحبان آنچنانی بلندمنزلها و تجارتهای بزرگ داخل و خارج قلم میزنند، چه مینامند؟
Comments are closed.