تشت کرزی از بام افتاد

- ۰۶ حمل ۱۳۹۲

اگر قرار باشد تاریخ‌ها بارزترین خصیصۀ ذاتی جناب حامد کرزی را بنویسند، مطمیناً خواهند نوشت که رییس‌جمهوری با وضعیتِ روحیِ فوق‌العاده نامتعادل. اما ای کاش این عدم تعادل مزاجی، تنها در وضعیت روحی جناب کرزی خلاصه می‌شد. اما شوربختانه که این ناپایداری و بی‌ثباتی روحی، سیاست‌های یک کشور سی میلیونی را نیز گرفتارِ خود کرده است.
جناب حامد کرزی در نشست خبری مشترکی که با جان کری وزیر خارجۀ ایالات متحده در کابل داشت، سخنانی بر زبان رانده است که بازهم صحبت‌های یکی دو هفتۀ قبل‌شان را تکذیب می‌کند. او در این نشست مطبوعاتی گفته است که «افغانستان تا حد توان کوشش خواهد کرد که ایجاد دفتر در قطر برای طالبان، به نفع وحدت ملی، امنیت و صلح دوام‌دار در افغانستان تمام شود.»
در همین حال، جان کری نیز افزوده است که «ما هم از پروسۀ صلح افغانستان حمایت می‌کنیم، با درک این مطلب که مصالحه بهترین راه است؛ برای رسیدن به پایان خشونت و تضمین یک افغانستان واحد و مستقل. از این‌رو من خُرسندم که رییس‌جمهور کرزی یک بار دیگر تعهد خود را در مورد تلاش‌های دوحه ابراز کرد و خودش شخصاً به دوحه می‌رود و با مقامات قطر در مورد مسایل مختلف صحبت می‌کند.»
این سخنان دقیقاً پس از آن ابراز می‌شود که رییس‌جمهور کرزی دو هفته قبل گفته بود، شماری از مقامات خارجی و «طالبان وطن‌دوست» به او خبر داده‌اند که سران گروه طالبان و ایالات متحده، در کشورهای اروپایی و کشورهای حوزۀ خلیج فارس، باهم در حال مذاکره هستند.
رییس‌جمهور کرزی در این سخنان طوری نشان داده که گویا او به هیچ‌وجه طرف‌دار مذاکره با طالبان نیست و گفت‌وگوی ایالات متحده با طالبان، یک کار خلاف منافع ملی است که در عدم حضور دولت افغانستان صورت می‌گیرد. درحالی‌که اظهارات جدید ایشان شدیداً همسویی او را با طالبان نشان می‌دهد.
اکنون پرسش این‌جاست که وقتی ایالات متحده از پروسۀ آشتی با طالبان حمایت می‌کند و جناب کرزی هم خودش شخصاً به قطر رفته و دفتر طالبان را می‌گشاید، پس آن‌همه غوغا و مخالف با گفت‌وگوهای پنهانی برای چه بوده است؟ اگرچه او حالا یک‌سره از آن‌چه پیشتر در مورد رابطه امریکا و طالبان گفته بود‌، منکر است و آن را ساختۀ «مطبوعات» می‌داند.
همه می‌دانند که پروژۀ گفت‌وگو با طالبان به وسیلۀ هر دو جانب ایالات متحده و حکومت افغانستان طراحی و تطبیق شد. هر دو طرف زحمت زیادی برای پیروزیِ این برنامه کشیده‌اند که شامل برنامه‌های پنهان و آشکار آنان بوده. اما این‌که جناب کرزی گاهی خود را بی‌خبر از این برنامه نشان می‌دهد، چیزی جز عوام‌فریبی نیست. مقایسۀ دو اظهار نظر در بالا، شاهد این مدعاست که جناب کرزی هیچ ثباتی در تصامیم سیاسی‌اش ندارد و تنها با تناقض‌گویی‌های مفرط، در پی فریب مردم افغانستان است. صلحی که ظاهراً جناب رییس‌جمهور خوابش را می‌بیند، چیزی نیست جز دستاویزی برای ادامۀ وضعیت و تحکیم قدرت خود ایشان.
آن‌گونه که سخنان جان کری می‌نماید، ایالات متحده از روی ناچاری و در پی افتضاح انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۹، با ادامۀ کار جناب کرزی موافقت کرده است. این سخن را جناب رییس‌جمهور نیز می‌داند و به همین دلیل است که گاهی مخالفت‌های‌شان آشکار می‌شود و به تناقض‌گویی جناب کرزی منتهی می‌گردد.
حالا هر چه بود گذشت، جناب کرزی حدود پنج سال را با مشروعیت مشکوک حکومتِ خویش سپری کرد. پروژۀ غیرملی مصالحه با طالبان نیز در هر صورت ادامه یافت و ادامه دارد. همۀ مردم می‌دانند جناب کرزی از دست‌کاری انتخابات سال ۲۰۰۹ تا طرح مصالحه با طالبان، غیرملی عمل کرده است و دیگر قابل اطمینان نمی‌باشد. آن‌چه را که او زیر عنوان مصالح ملی عنوان می‌کند، چیزی نیست جز در نظر داشتن منافع تیمیِ‌ خودش. بنابراین، تنها توقعی که از او می‌رود این است؛ راهی را که آغاز کرده، تا پایان ادامه دهد و هر لحظه با اظهارات ضدونقیض خود، افکار عمومی‌ را مغشوش نگرداند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.