تجلیل از نوروزِ عالم‌افروز (بخشی از کتاب «رسوم و عقیدۀ مردم دری‌زبان افغانستان» نوشتۀ داداجان عابدف)

- ۰۹ حمل ۱۳۹۲

برگردان: بهرام امیراحمدیان
بخش چهارم و پایانی

از ا ین گفته‌ها پیداست که مردم ایرانی اصل (چه خاص و چه عام) مقدم مبارک نوروز را همیشه با دل گشاد، خاطر بالیده و ابراز تبریکات و تمنیات نیک نسبت به همدیگر پذیرا می‌شده‌اند و این پدیدۀ خجسته‌پی را سرآغاز روزگار باسعادتِ خویش می‌دانسته‌اند.
بازتاب حادثه‌یی به افتخار جشن نوروز در دربار پادشاه دور رفتن و تبریکات و تهنیت خویش را به او به ارمغان آوردن موبدان در مثال زیرین، بازهم روشن‌تر به چشم می‌رسد.
«در میان دژی که حصارهایش با بیرق‌های بزرگ و شلشله‌های رنگارنگ زینت یافته است، ‌شهریار عجم در سر تخت نشسته، ‌او در تن جامه‌یی زربافت و در سر تاج مرصع (زرین) دارد. گرداگردش چند تن از نزدیکان و ندیمانش ایستاده‌اند. در بیرون دژ بر کنار سفره‌یی فاخر شهریار را انتظارند تا نوروز را به او تبریک و تهنیت گویند و از او نیایش گیرند. در نزد آن‌ها روی خوان نوروزی؛ جام زرین می، انگشتری، درم و دینار خسروانی، یک دسته خوید نورسته و شمشیر و تیر و کمان، دوات و قلم و غیره. قدح‌ها پر از شیر تازه، و قاب‌ها انباشته‌ از خوردنی‌ها، کوزۀ نقره‌یی پر از آب سرد آشامیدنی که آن را دختران دوشیزه از زیر آسیاب‌ها آورده‌اند. در گردن کوزه قلاده‌یی به زنجیر زرین، و بر زنجیر مهره‌هایی زبرجدین را آذین کرده‌اند.
فرصتی از بین می‌گذرد و شهریار در آستانۀ دروازۀ دژ نمایان می‌شود و فریاد مردم به فضا می‌پیچد. شهریار:
ـ مبارک باد روز نوتان و نوروزتان!
چند تن به یک آواز: ‌
ـ بر شهریار بهروز باد و روزگارش نوروز باد!
شهریار:
ـ از آب‌های کوزه به جام‌های خود بریزید!
همه به نوبت از کوزه به قدح‌های خود آب می‌ریزند. شهریار طبق رسم نوروزی از آب کوزه بر روی خویش می‌پاشد، که آب نشانۀ پاکی و روشنی است. دیگران نیز این عمل را تکرار می‌کنند.
شهریار:
ـ کامیابی و گشایش به کسی باد که در آغاز سال خویش را پاک سازد و به راستی به پیوندد.
همه به یک صدا: ‌
ـ چنین باد!
شهریار:
ـ انوشته باد روان کسی که در نوروز افلاسی‌ها را می‌زداید، نحوست را دور می‌اندازد و تمام سال را با خرد و نیک‌اندیشی و منش نیک سپری می‌نماید.
همه یک‌جای:
ـ چنین باد!
و یک تن از حاضران کبوتری سفید را به شهریار می‌دهد.
شهریار:
ـ این پرنده را به نشانۀ آزادی و صلح رها می‌کنم و برای سالی که آغاز کرده‌ایم، صلح، آزادی و نیکویی می‌طلبم.
همه به یک آواز:
ـ نکویی از آن ما و کشور ما باد!
شهریار:
ـ کسانی که به فرمان شهریاران گردن نمی‌نهند، بدمنش، بدگفتار و بدکردارند.
یک تن از حاضران:
ـ منش نیکو، گفتار نیکو، و کردار نیکو جاویدان باد!
شهریار:
وصیت من به شما این است که دشت‌ها را سبز و خرم سازید و زمین‌های خشکیده را به جنگل‌زار تبدیل دهید، مرزهای کشت گندم را افزون گردانید، درخت فراوان بنشانید، جویبارها را پاک‌کاری کنید و بر سرزمینِ وجدان‌تان نیز تخم محبت و نیکی بکارید و نهال دوستی را با مهربانی و صداقت آبیاری ‌نمایید. دلی را نرنجانید و اگر از کسی رنجیده باشید، ‌از گناهش گذرید و راه آشتی را پیش گیرید. هم‌چنان به عیادت بیماران روید، ‌به آدمان نیازمند و برجا مانده کمک رسانید، بر خیر و خدای بیشتر رو آورید، گذشته‌‎گان را به یاد آرید و از نیکی‌ها و بدی‌ها، از اشتباهات و غلط‌ها اندیشه کنید و از هرچه که زشت به نظر می‌رسد، خود را کناره گیرید. اکنون جام‌های شیر را بلند کنید و بنوشید. خشنودی و سعادت همیشه نصیبتان باد!
همه جام‌ها را بلند می‌کنند. یک تن از حاضران:
ـ شاها!
انوشه (شراب انگوری) خور به جام یاما و دیر زی با خوی همت بلند و نکوکاری و ورزش و داد و راستی نگاه‌دار. سرت سبز باد و جوانی‌ات چون خوید (سبزه، گیاه تر و تازه)، اسپت کامگار پیروز و تیغت روشن و کاری به دشمن و بازت گیرا و خجسته به شکار و کارت راست چون تیر، بر تخت با درم و دینار باشد، سرایت آباد، رزقت فراخ، ‌روحت بالیده، زنده‌گی‌ات زیاد، روزت میمون و مبارک باد!
همه به یک صدا:
ـ چنین باد و جاویدان باد!» (۱۸)
در مثال بالا، که یک صحنۀ جالب تیاتری را به یاد می‌آورد، یقیناً محیط اصلی نوروز، یعنی واقعاً هم روز شادی و سرور، ‌روز مبارک، روز تبریک و تهنیت، روز خیر و سعادت، فراوانی ناز و نعمت و لحظۀ افاده کنندۀ آرزو و امیدهای نیک انسانی پنداشته شدن این جشن فرخندۀ باستانی، باری دیگر تأکید و تلقین گردیده است.
این اثر پرمایه که از کتاب «نوروزنامه» حکیم عمر خیام منشأ گرفته است، دربارۀ برگزاری جشن نوروز در دوره‌های قدیم و شایسته‌گی ویژه‌گی‌های آن، از دلیل‌های پرارزش محسوب می‌گردد. مثال مذکور نشان می‌دهد که در جشن نوروز، پادشاهان نیز عنایت و دعا و نیایشِ خویش را از آدمان نیک‌رای و نیک‌منش دریغ نمی‌داشته‌اند.
باید گفت که در تشکیل و تدویر جشن نوروز و میله و محفل‌های مربوط آن، سرودها نقش مهم می‌بازد. در جشن نوروز، بیشتر سرودهایی خوانده و شنیده می‌شوند که آن‌ها در بیان مردم با نام‌ «ترانه‌های نوروزی» و یا «نوروزی‌ها» معلوم و مشهورند. نوروزی‌ها، که یک گروه علیحدۀ سرود‌های مردمی را در ادبیات شفاهی دری‌زبانان افغانستان تشکیل می‌دهند، از جملۀ چنین پدیده‌های فولکلوری به شمار می‌روند که آن‌ها را مردم زحمت‌کش به حیث یک نوع دستاورد ارزش‌مند معنوی و فرهنگی خویش، به نوروز به ارمغان آورده‌اند. این ارمغان فرهنگی از سرودهایی عبارت‌اند که در روزهای جشن نوروز در اجرای هنرمندان و آوازخوان‌های مسلکی و غیرمسلکی از تمام گوشه و کنار مملکت، ساعت‌های دراز طی چند روز به گوش می‌رسند. نمونه‌های این‌گونه سرودها را در روزهای جشن از طریق برنامه‌های عیدانۀ رادیو و تلویزیون کابل نیز تکرار و تکرار شنیدن ممکن است. بعضی از نوروزی‌های دری را در روزهای جشن نوروز، بیرون از مرز افغانستان نیز می‌خوانند و می‌شنوند.
به واسطۀ سرودها آدمان در میله‌جاها سیرگاه‌ها، در محفل‌های عیدانه، ‌در جمع‌آمده‌های دوستان، در مهمانی و نشست‌های عایلوی همدیگر را با عید نوروز و سال نو و بهار نو تبریک و تهنیت می‌گویند، صمیمی‌ترین تمنیات و بهترین آرزوهای‌شان را به همدیگر ابراز می‌دارند. توسط سرودها دختران و پسران جوان با شیوه‌های دل‌آویز، افسانه‌های عشق‌های پاک و آتشینِ خود را زمزمه می‌کنند، نیازمندی‌های حیات، ‌امیدهای سرکش، ‌آرزوهای خیره و گوناگون و آرمان‌های دیرینۀ خویش را در آغوش سبز طبیعت به طبیعی‌ترین و ساده‌ترین شیوه بیان می‌سازند. علاوه بر این، با خواندن سرودها، جوانان نورس مراسم‌های گل‌گردانی تشکیل نموده، به مناسبت نوروز و سال نو از پدر و مادر خویش و اقربانِ خود تحفه‌ها و «عیدی»ها می‌گیرند. اینک متوجه می‌شویم به یک سرود عاشقانۀ نوروزی که در وصف معشوقه، با لطف و جذابیتِ مخصوص گفته شده است:
پیراهن زردوز
پوشیده‌ای امروز
در میلۀ نوروز
بر قامت موزون و رسایت مزه میته
آیم به در تو
گیرم خبر تو
قربان سر تو
هر مهر و وفا، ناز و ادایت مزه میته
پیراهن زردوز
پوشیده‌ای امروز
در میلۀ نوروز
بر قامت موزون و رسایت مزه میته
با عشوه و تمکین
با خندۀ شیرین
بر عاشق مسکین
ای شوخک دردانه، جفایت مزه میته
پیراهن زردوز
پوشیده‌ای امروز
در میلۀ نوروز
بر قامت موزون و رسایت مزه میته.
نوروزی‌های دری در رابطه با نوروز تجلیل آن ایجاد گردیده‌اند و طبق معمول در جریان تدویر جشن نوروز خوانده و شنیده می‌شوند، که سبب چنین نام را به خود گرفتن آن‌ها نیز محض در همین است.
در جشن نوروز نه فقط سرودهایی که به نوروز مربوط‌ استند، طنین‌اندازند، بلکه یک سلسله سرود و ترانه‌هایی که عموماً به بهار و سنت‌های بهاری اختصاص داده شده‌اند و آن‌ها به نام «بهاریه‌ها» یاد می‌شوند نیز مورد سرایش قرار می‌گیرند.

منابع و توضیحات:
۱ـ گوینده: غلام‌سرور ولد غلام‌نبی، زادۀ ولسوالی حلمی ولایت سمنگان، ثبت ۱۹۸۳، کابل، ثبت‌کننده: د. عابدف.
۲ـ گوینده: همایون ولد عمر خان، زادۀ گلگر ولسوالی عذرا، قریۀ اکبر خیل، ۲۷ ساله، سواد صنف ۶ دارد، ثبت سال ۱۹۶۳، شهر جلال‌آباد، ثبت‌کننده د. عابدف
۳ـ گوینده: بن یمین ولد محمد امین، ‌زادۀ علاقه‌داری خنجان ولایت بغلان، ۲۴ ساله، سواد صنف ۶ دارد، ثبت سال ۱۹۶۳، شهر جلال‌آباد، ثبت‌کننده د. عابدف
۴ـ دربارۀ نوروز در افغانستان، نگا: صابر هروی، جشن باستانی // لیمر، شمارۀ ۲۱، سال ۱۳۵۰ هجری، ص ۹؛ استاد برشنا. نوروز //لیمر، ش ۱، سال ۱۳۵۰ هجری، ص ۱۳-۱۷؛ مهدی دعاگوی. عید نوروز // فرهنگ مردم، شماره ۲، سال ۱۳۶۱، ص ۱۲۰-۱۳۳؛ شمس‌الدین ظریفی صدیقی. نوروز و میله‌های بهاری // فرهنگ مردم، شمارۀ ۳ سال ۱۳۶۵، ص ۱۸-۲۳؛ میریحیی یوسفی، ‌پیدایش عید نوروز// فرهنگ مردم، ‌شمارۀ ۳ سال ۱۳۶۵، ص ۱-۱۳؛ لطیف پدرام، جشن گل سرخ در افغانستان // آشنا. شمارۀ ۴ سال ۱۳۷۱، ص ۳۱-۳۳
۵ـ نوروز در روایت دکتر شریعتی// آشنا، شمارۀ ۴، سال ۱۳۷۱، ص ۳۴
۶ـ عصر کشاورزی دورۀ نئولیت را گویند که سابقۀ پانصدهزار ساله دارد.
۷ـ اقتباس از مقالۀ «سبک هنری عوام واقع‌گرایی» // فرهنگ مردم، ‌شمارۀ ۶، سال ۱۳۶۱، ص ۱۴-۱۵
۸ـ اقتباس از مقالۀ میریحیی یوسفی «پیدایش عید نوروز» // فرهنگ مردم، شمارۀ ۳، سال ۱۳۶۵، ص ۲
۹ـ نگا: دکتر منصور رستگار فسایی، بخت تو پیروز باد // آشنا شمارۀ ۴، سال ۱۳۷۱، ص ۶
۱۰ـ ترانه‌های کوهسار، مرتب اسدالهف شعور. کابل سال ۱۳۵۳، ص ۴۳
۱۱ـ نوروز در روایت دکتر شریعتی/ آشنا، شمارۀ ۴، سال ۱۳۷۱، ص ۳۵٫
۱۲ـ عمر خیام، «نوروزنامه»، ص ۶-۷
۱۳ـ در همان، ص ۷٫ «نوروزنامه»، ص ۶-۷
۱۴ـ در همان، ص ۷
۱۵ـ از مقالۀ دکتر منصور رستگار فسایی. بخت تو پیروز باد // آشنا. شمارۀ ۴٫ سال ۱۳۷۱، ص ۱۱
۱۶ـ در ضمن مراسم تجلیل از آمدن سال نو، یک رسم همین است که اعضای خانواده یک یا دو روز پیشتر از حلول سال نو، به تدارکات هفت‌سین می‌پردازند. سبزی، سرکه، سمراک را به‌طور خورش پخته آماده می‌کنند و سایر سین‌ها را که حاجت به پخت‌شان نیست، ‌به حال خود میان بشقاب‌ها گذاشته، به روی سفرۀ پاک و تمیز سال نو می‌چینند. آب میوه با کشمش، آب یا آب هفت‌میوه را نیز بالای سفره می‌گذارند. بعضی ظرف شربت آمیخته، زعفران و ریحان را نیز سر سفره مهیا می‌سازند و کلان‌های خانواده وضو کرده با فرزندان در حالی که لباس‌های جدید یا پاک و شستۀ خود را به تن کرده‌اند، ‌می‌نشینند و متوجه زنگ ساعت‌ها می‌باشند. همین که چهار ـ پنج دقیقه به تحویل سال مانده، کلان خانواده اگر در یاد داشته باشد از یاد، اگر نه از روی کتاب، دعای سال تحویل را کمی بلندتر می‌خواند و اهل خانه به او هم‌صدا شده، دعا را تکرار می‌کنند تا سال تحویل شود. بعد باز دست‌ها را بالا کرده برای خرمی سال و شکوفایی، شادابی، میمنت و رفاهیات سال و سلامتی و خوشی تمام خانواده، دوستان و هموطنان دعا می‌کنند، کلان‌ها بلند بلند می‌خوانند و خُردان «آمین» «آمین» می‌گویند. در انجام، سال نو را به همدیگر مبارکی می‌نمایند. از شربت‌ها و آب‌میوه به همه داده می‌شود و بقیۀ شربت‌ها و آب‌میوه تا چند روزی دیگر برای صرف کردنِ دوستان و نزدیکان نگاه‌داری می‌شود.
۱۷ـ چهار تا پنج روز پیش از حلول سال نو، اهل هر خانواده یک مقدار میوۀ خشک، از قبیل کشمش سبز و سرخ، مغز پسته، چارمغز و بادام، نخود، کشته و سنجد را تهیه کرده در آب خوب می‌شویند. سپس همۀ آن‌ها را یک چند در تشت یا تغار انداخته، از بالایش آب می‌ریزند و در جایی می‌گذارند، تا که از آن‌ها برای سال نو آب آشامیدنی با نام «هفت میوه» تیار شود. هنگام تحویل سال کهن به سال نو، خرد و کلان خانواده در گرد سفره جمع می‌آیند و چیزهای خوردنی و نوشیدنی را روی سفره می‌گذارند. اگر حلول سال نو در شب واقع گردد، چند دانه شمع را نیز روشن می‌کنند. بعد از این، کلان خانواده دعای سال نو را که افاده کنندۀ آرزوهای نیک در سال نو می‌باشد، به زبان خود و بلند بلند می‌خواند: «ای پاکا، پروردگارا، ای گرداننده‌ قلب‌ها و چشم‌ها، حرکت‌دهنده شب و روز، ای تغییر دهندۀ احوال، توانایی و نیروها، حال ما را به نیکوترین حالت برگردان، مراد و مقصودمان را به جا آر، از علم خود برای گفتارمان عنایت کن و کرمِ خود را به خواست و نیاز ما دریغ مدار، ای صاحب احسان و بخشش، مهربانی و جلال». در وقت خواندن این دعا به کلان خانواده دیگران نیز پیروی می‌کنند و گفته‌های او را تکرار می‌کنند. در آخر فاتحه می‌کنند و بعداً از آب تیار شدۀ هفت‌میوه هر کدام از اعضای خانواده یک پیاله یک پیاله می‌نوشند. آن‌ها نوشیدنِ آب هفت‌میوه را کار ثواب به شمار می‌دهند و از این عمل، شگون نیک می‌گیرند. از آب مذکور به دوستان و اقربان خانواده که برای دیداربینی و تبریک سال نو به آن خانواده می‌آیند نیز به امید خوشی‌های زنده‌گی در سال نو داده می‌شود.
۱۸ـ نقل از کتاب «ترانه‌های کوهسار»، گرداننده و کوشش اسداله شعور. جلد اول، کابل، سال ۱۳۵۳، ص ۴۳۳-۴۳۵
۱۹ـ در این‌باره نگا: توفیق، روز نو و سال نو /// فرهنگ خلق، شمارۀ ۹ سال ۱۳۵۹، ص ۴-۲
۲۰ـ در این‌باره نگا: داداجان عابدف، نوروزی‌های مراسمی// تحقیق سرودهای موسمی تاجیکان افغانستان، دوشنبه سال ۲۰۰۹، ص ۴۰-۵۵٫

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.