احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۹ حمل ۱۳۹۲
نویسنده: مریم انصاری
در کل بر اساس تعاریف بیانشده از حکمرانی خوب، میتوان میتوان به پنج مفهوم اساسی در این طرح دست یافت که عبارتاند از: ۱ـ درک حکومت به منزلۀ «دولت حداقلی»: یعنی تقلیل مداخلۀ دولت در اقتصاد و استفاده از بازارها یا شبهبازارها برای انجام دادن خدمات عمومی؛ ۲ـ برداشت از حکومت به مثابۀ «حکومت جمعی»، که کمتر با مؤسسهها و ساختارهای رسمی، و بیشتر با نظامهایی کلی سر و کار دارد و در واقع به وسیلۀ این نظامهای کلی است که سازمانهای خصوصی یا دولتی هدایت و کنترل میشوند؛ ۳ـ حکومت بیشتر «مدیریت جدید امور عمومی» تلقی میشود تا از ادارۀ امور عمومی به شیوههای قدیمی متمایز شود؛ ۴ـ حکومت به مثابۀ یک «نظام اجتماعی ـ سیبرنتیکی» که منظور از آن الگوی کلی مداخلهها در هر جامعه به وسیلۀ تأثیرات جمعی و متقابل حکومتهای مرکزی و محلی و سازمانهای بخش خصوصی (سازمانهای حرفهای و داوطلبانه) است؛ ۵ـ حکومت به منزلۀ «شبکههای خودسامانبخش» که به ساختارهای جدید همکاری و عمل متقابل و گستردۀ اجتماعی میان مؤسسهها و سازمانهای دولتی و نیز خصوصی در واگذاری خدمات، که به کاهش سهم مؤسسهها و بنگاههای رسمی دولتی و در نظر گرفتنِ محدودۀ عمل گستردهتر برای مؤسسههای خصوصی، غیردولتی و شبهدولتی وابسته است؛ اشاره میکند.
حکمرانی دارای سه بعد یا رکنِ اقتصادی، سیاسی و اداری است؛ بعد اقتصادی که دربرگیرندۀ فرایندهایی است که بر فعالیتهای یک کشور تأثیر میگذارد و با اقتصاد کشورهای دیگر در ارتباط است؛ بعد سیاسی همان فرایندهای تصمیمگیری برای تنظیم سیاستهاست و بعد اداری سیستم اجرای خط مشیهاست. حکمرانی در هر یک از ابعاد سهگانۀ بالا دارای حوزۀ نظری خاص خود است، اما آنچه اهمیت دارد، ترکیب سه بعد یادشده است که فرایندها و ساختارهایی را مشخص میسازد که روابط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را راهبری و هدایت میکنند.
ویژهگیهای حکمرانی خوب
در بحث از ویژهگیها و شاخصهای حکمرانی خوب، میتوان به ویژهگیهای مشترکی از جمله وجود و تقویت ساختارهای دموکراتیک؛ توسعۀ مشارکتجویانه؛ شفافیت، پاسخگویی و توجه به درخواستهای مردم؛ وضع خطمشیهای مناسب اقتصادی برای تسهیل توسعه و احترام به حقوق انسانها و حاکمیتِ قانون اشاره کرد. موضوع حکمرانیِ خوب با هدف دستیابی به توسعۀ انسانی پایدار مطرح شده است و در آن بر کاهش فقر، ایجاد شغل و رفاه پایدار، محافظت از محیط زیست و احیای دوبارۀ آن، و رشد و توسعۀ زنان تأکید میشود. همچنین حکمرانی خوب به مفاهیمی مانند توسعۀ پایدار، توسعۀ روستایی و شهری و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی با رویکرد مشارکتی و شفافیت توجه میکند و بر اتخاذ استراتژیهای درست برای اجرای خط مشیها و سیاستها تأکید مینماید. یک حکومت توانمند با نهادهای دولتی شایسته و شفاف، پیوندی مستقیم با رشد درآمدها و افزایش دستاوردهای اجتماعی دارد. در کشورهایی که نهادهای دولتی، کارآمد و مبتنی بر شایستهسالاری هستند، قوانین و مقررات ساده و روشناند، حاکمیت قانون بهگونههای منصفانه اعمال میشود، سیاستها و چهارچوبهای قانونی در تصرف گروههای ذینفوذ نیست، جامعۀ مدنی و رسانههای گروهی صدای مستقلی دارند که پاسخگویی دولتهایشان را افزایش میدهند. در چنین اوضاع و احوالی درآمد، سرمایهگذاری و رشد افزایش مییابد و امید به زندهگی طولانیتر میشود. دادهها در سطح بینالمللی نشان میدهد که نوعی همبستهگی معنادار میان حکمرانی و نتایج اجتماعی ـ اقتصادی وجود دارد. رشد درآمدها، افزایش ثروت ملی و دستاوردهای اجتماعی دیگر به وسیلۀ حکمرانی خوب، وضعیتی از توسعه فراهم میآید که در آن حق تقدم به فقرا و افراد کمدرآمد داده میشود، بهبود در امور زنان حاصل میگردد، محیط زیست پایدار پدید میآید، فرصت اشتغال فراهم میشود و سایر عوامل رفاهی برقرار میگردد.
نقدهای مطرحشده
صرفنظر از مطالب بالا، رویکرد حکمرانیِ خوب با نقدهایی نیز روبهروست. تأکید بیش از حد بر یک ویژهگی، ممکن است به نتایج ناخواسته منجر شود. مشارکت عمومی، اصلی جذاب است اما افراط در آن به خطمشیگذاریِ گروهی و اتخاذ تصمیمها به وسیلۀ افرادی میانجامد که دانش کمی دارند و به پاسخگویی التزامی ندارند. همچنین، وجود رسانههای مستقل و مهارنشده، ممکن است توجیهناپذیر جلوه کند.
میزان تأکید بر ابعاد گوناگون حکمرانی سالم در موقعیتهای گوناگون متفاوت است؛ زیرا جوامع برای اهداف گوناگون ارزشهای متفاوتی قایلاند؛ بعضی از جوامع، هدف اول خود را رشد اقتصادی میدانند و بعضی دیگر به تنوع و غنای فرهنگی ارزش میدهند؛ برای مثال فرهنگهای سودجوی غربی، اهمیت بیشتری به کارآیی میدهند، حال آنکه در مقابل آنها بعضی از فرهنگها بر حقوق افراد، تعهدات گروهی و ارزشهای دیگر تأکید میورزند. همچنین مفهوم حکمرانی خوب مبتنی بر اصول لیبرال و برخاسته از جوامع توسعهیافته است و در واقع بیانگر گرایش سیاسی یا ایدیولوژیکی خاصی است که کاربستِ آن در جوامعِ در حال توسعه بدون توجه به ساختارهای اجتماعی، ارزشها و فرهنگ بومی و سازگار نکردنِ آن با محیط بومی، ممکن یا مطلوب نخواهد بود. افزون بر این، این انتقاد مطرح است که بانک جهانی، در مقام اعطاکنندۀ چندجانبه و هماهنگکنندۀ کمکها، ممکن است متأثر از ویژهگیهای سیاسی اعضای قدرتمند خود، بر جهتگیری یا رفتار سیاسی دریافتکنندهگانِ کمک تأثیر گذارد و ایدیولوژیها و مقاصد سیاسی خاصی را بر کشورهای در حال توسعه تحمیل کند. بعضی از پژوهشگران نیز بر این باورند وجود نوعی شکاف بین دولت و ملت در بعضی از جوامع در حال توسعه که از وضعیت تاریخی، اجتماعی و فرهنگیِ این کشورها ریشه میگیرد، مانع عمدهیی برای تحقق حکمرانیِ خوب است.
سرانجام باید گفت اگرچه بسیاری از ویژهگیها و اهداف رویکرد حکمرانی خوب نزد بسیاری از دولتها، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، پذیرفته شده است، تلاش و اصرار بر ایجاد و استقرار حکمرانیِ خوب به شکل برونزا و بدون الگوی بومی برای اجرا و تحققِ آنها مسالهساز خواهد شد و نتایج مطلوبی در پی نخواهد داشت.
Comments are closed.