آقای کرزی! جنایت تخار را به کی نسـبت می‌دهیـد؟

گزارشگر:احمد عمران - ۳۱ حمل ۱۳۹۲

مسمومیتِ ۲۰ دانش‌آموز دختر در ولایت تخار، شاید تکان‌دهنده‌ترین رویداد در روزهای اخیر در کشور باشـد که در سرخط خبرهای افغانستان و جهان قرار گرفت. اما این بارِ نخست نیست که در این ولایت و برخی ولایات شمالی کشور و حتا کابل، چنین رویدادی گزارش می‌شود. هر از گاهی که گزارشی مبنی بر مسمومیت دانش‌آموزان و یا ویران کردنِ مکتب‌ها نشر می‌شود، مقام‌های ارشد کشور تلاش می‌کنند که دست داشتنِ طالبان در چنین رویدادهایی را نفی کنند. آقای کرزی و وزیر معارف کشور چندین بار به دفاع از طالبان برخاسته و گفته‌اند که چنین حوادثی، کار این گروه نیست. آقای کرزی به گونۀ آشکار یک بار اعلام کرد که در پس بسیاری از حوادث خونین در کشور، گروه طالبان قرار ندارد و گروه‌های دیگری به نامِ این گروه دست به چنین جنایاتی می‌زنند. ولی مقام‌های کشور هرگز روشن نکرده‌اند که کدام گروه‌ها و نیروها در افغانستان تلاش می‌کنند که جنایت کنند و مسوولیتِ آن را به دوش گروه طالبان بیاندازند. 

نکتۀ جالب این است که گروه طالبان که آقای کرزی نسبت به جنایاتِ آن شک می‌ورزد، همواره به شکل رسمی جنایاتی را که انجام داده، پذیرفته و حتا ابعاد آن را بزرگ‌تر از چیزی که اتفاق افتاده، نشان داده است. این امر می‌رساند که پنهان کردن جنایات گروه طالبان، به هدف‌های سیاسی‌یی مربوط می‌شود که برخی حلقات در درون دستگاه دولت، آن‌ها را دنبال می‌کنند.
آقای کرزی وقتی از جنایات طالبان دفاع می‌کند، هدف‌های مشخصی از این دفاع دارد. او تلاش می‌ورزد که خود را فرد نزدیک به این گروه نشان دهد و به این صورت، حسن نیت خود را نسبت به رهبران طالبان به نمایش بگذارد. آقای کرزی به این هدف جنایات گروه طالبان را نفی می‌کند که در آیندۀ سیاسی کشور و به‌ویژه انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده، برای خود جایگاهی رقم زند. در همین حال، وزیر معارف کشور هم که می‌گوید آتش زدن و ویران کردنِ مکتب‌ها و کشتنِ اصحاب معارفْ کار طالبان نیست، قصد و اهداف خاصی از این لاپوشانی‌ دارد. به هر حال، او به عنوان عضوی از حزب اسلامی که استراتژی واحد با طالبان دارد، نمی‌خواهد رابطه‌اش را با حزبش و گروه‌های حامیِ آن قطع کند. از سوی دیگر، فاروق وردک هم مثل آقای کرزی به انتخابات سال آینده می‌اندیشد و آن‌گونه که گفته می‌شود، او می‌خواهد در این انتخابات به عنوان نامزد شرکت ورزد. پس پنهان کردن جنایات طالبان و حزب اسلامی، به گونۀ عمدی از جانب وزیر معارف کشور صورت می‌گیرد، همان‌گونه که چنین برخوردی از سوی رییس‌جمهوری نیز بارها انجام شده است.
ولی مسأله بر سر لاپوشانی و یا دفاع از جنایات گروه‌های تروریستی و تمامیت‌خواه نیست؛ بل مسأله این است که آیا واقعاً این افراد با این‌گونه پنهان‌کاری‌ها به اهداف خود می‌رسند؟! این‌جاست که دیده می‌شود همۀ آنانی که در تلاش پنهان کردن جنایات طالبان و یا گروه‌های متحد آن در کشور هستند، نه تنها حمایتِ این گروه‌ها را به دست نمی‌آورند، بل به شکل افتضاح‌آمیزی از سوی آن‌ها طرد می‌شوند.
آقای کرزی و گروه نزدیک به او، به میزانی که خود را نزدیک به گروه‌های تروریستی نشان داده‌اند، به همان میزان از سوی مردم افغانستان به انزوای سیاسی محکوم گشته‌اند. امروز نگاه نفرت‌بارِ شهروندان کشور را به این‌گونه دولت‌مردان، به‌آسانی می‌توان از ورای رسانه‌های کشور شاهد بود. فاصله گرفتن مردم از نظام، دقیقاً برآیند سیاست‌های حمایت‌گرانۀ رییس‌جمهوری و اطرافیانِ او از عمل‌کردِ گروه‌های تروریستی است. افزایش تنش‌ها و درگیری‌های نظامی در کشور نیز از چنین سیاست‌هایی نشأت می‌گیرد و بحران موجود در کشور اگر چند عنصر اصلی داشته باشد، بدون شک یکی از عناصر آن، برخورد نادرستِ مقام‌های بلندپایه با گروه‌های جنایت‌کار بوده است.
وقتی مقام‌های کشور به‌جای حمایت از مردم، در دفاع از کارنامه‌های سیاهِ گروه‌های تروریستی قرار می‌گیرند، اتفاق فاجعه‌باری در کشور به‌وقوع می‌پیوندد. این اتفاق فاجعه‌بار عبارت از افزایش بی‌اعتمادی در میان مردم نسبت به نظام و تصمیم‌گیرنده‌گانِ آن است. عدم مشروعیت سیاسی نیز، بخش دیگری از چنین سیاستی می‌تواند باشد. امروز وقتی به حکومت موجود نگاه شود، به‌درستی می‌توان دریافت که از عدم مشروعیت سیاسی رنج می‌برد. اگر بخشی از این عدمِ مشروعیتْ محصول تقلب و جعل در انتخابات ریاست‌جمهوری است، ولی بخش دیگرِ آن بدون شک مربوط به بی‌توجهی به خواست‌های مشروعِ شهروندان می‌باشد. امروز خانواده‌های قربانیان حادثۀ تخار چه‌گونه فکر می‌کنند؟ آیا آن‌ها باور دارند که دولت‌مردان کشور در کنار آن‌ها قرار می‌گیرند و مرهمی می‌شوند بر زخم‌ها و آلامی که از سوی گروه‌های جنایت‌کار به آن‌ها وارد شده است؟
بدون تردید شهروندان و خانواده‌های قربانیانِ حوادث تکان‌دهندۀ تخار، باور ندارند که دولت‌مردان کاری در جهت اعادۀ حقوقِ تضیع‌شدۀ آن‌ها انجام دهند. زیرا آن‌ها برخورد و موضعِ مقام‌های ارشد کشور را در رابطه با عمل‌کرد گروه‌های هراس‌افکن، از چندین سال به این‌سو شاهد بوده‌اند. وقتی گفت‌وگوهای صلح به نتیجه نمی‍‌رسد، دلیلِ آن چیزی جز موضع‌گیری‌های نادرستِ ارگ ریاست‌جمهوری در برابر گروه‌های مسلحِ مخالف نیست. این گروه‌ها ضعف دولت‌مردان را به عنوان نقاط قوت برای برنامه‌های خود استفاده می‌کنند. طالبان به این دلیل هم‌چنان به جنگ ادامه می‌دهند که می‌بینند افرادی در داخل دستگاه دولت وجود دارند که به نحوی آن‌ها را همراهی می‌کنند.
اکنون مشخص نیست که آقای کرزی نسبت به جنایت در یک مکتب در ولایت تخار چه فکر می‌کند، ولی بدون شک او روزی از یک تریبون اعلام خواهد کرد که این جنایت، کار گروه طالبان نبوده است. حال آن‌که گروه طالبان در کشور کارنامۀ مشخصی دارد که به هیچ‌صورت نمی‌شود آن را پنهان کرد. این گروه، زمانی بر بخش‌هایی از کشور حکم‌روایی داشته و چنین نیست که مردم افغانستان سال‌های حکومتِ این گروه را فراموش کرده باشند. طالبان در طول سال‌های حاکمیت خود، معارف‌ستیزی و زن‌ستیزیِ خود را ثابت کرده‌اند. این گروه بدوی نه تنها خواهان آموزش زنان و دختران نیست، بل حتا حضور زنان را در صحنه‌های اجتماعی و فرهنگی برنمی‌تابد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.