نهادهای امنیتی از بالا تصفیه شوند

- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱

هفته گذشته، قهرمانی روح‌الله نیک‌پا و بازی‌های دلگرم‌کننده نثاراحمد بهاوی در بازی‌های المپیک، چنان رسانه‌ها را به خود معطوف کرد که برخی رویدادهای قابل بحث، کاملاً زیر شعاع قرار گرفت؛ چنان‌که دو رویداد مهمی که هفته گذشته رخ دادند، از پرداختِ رسانه‌ها بازماند.
رویداد نخست، کشته شدن چهار سرباز ارتش ملی توسط یک فرمانده پولیس در ولایت هلمند است. بر بنیاد گزارش‌ها، یک فرمانده پاسگاه پولیس در ولایت هلمند، چهار نظامی ویژه ارتش را که پنجشنبه‌شب هفته گذشته (۱۹ اسد) به عنوان مهمان به خانه خود دعوت کرده بود، ساعت ۲ بامداد روز جمعه آن‌ها را با شلیک گلوله از پا درآورد و خودش فرار کرد.
رویداد دوم، کشته شدنِ سه سرباز امریکایی توسط فردی در لباس ارتش در هلمند بوده است. این سه سرباز روز جمعه در یک جلسه در ولسوالی «سنگین» ولایت هلمند، در جنوب افغانستان، کشته شدند.
این رویدادها با فاصله‌یی اندک از هم و در یک روز صورت گرفته‌اند.
سه‌شنبه هفته گذشته نیز یک سرباز خارجی در شرق افغانستان بر اثر حمله دو فردی کشته شد که یونیفورم ارتش افغانستان را به تن داشتند. گفته شده که در این حمله، دو سرباز دیگر ناتو هم زخمی شدند.
وقتی این رویدادها را کنارهم قرار دهیم، درمی‌یابیم که این حمله‌ها بیش‌تر ریشه در یک سازمان‌دهی سیاسی مشترک دارند و عناصر نفوذی داخل ارتش و پولیس به حدی قوی هستند که به آسانی می‌توانند چنین رویدادهایی را سامان دهند. هرچند در پیوند به ادامه حمله‌ها به سربازان خارجی و داخلی از داخل صفوف نظامی ما، مقام‌های امنیتی کشور گفته بودند که ‌مقررات استخدام افراد در ارتش و پولیس را برای جلوگیری از نفوذ شورشیان سخت‌تر می‎کنند، اما تاهنوز اقدامی در این زمینه صورت نگرفته و هم‌چنان کشته شدنِ سربازان خارجی و داخلی به دست هم‌صفی‌های‌شان ادامه دارد.
اکنون این پرسش مطرح است که چه‌گونه چنین حمله‌هایی ادامه می‌یابند و چرا از آن‌ها جلوگیری نمی‌شود؟
پاسخ به این پرسش خیلی روشن است؛ اما متأسفانه چشم بینا و گوش شنوایی وجود ندارد. تاکنون هیچ برنامه‌یی برای جلوگیری از نفوذ دشمن به اندام‌های امنیتی روی دست گرفته نشده است و نیز هیچ قصدی برای تصفیه این نهادها از وجود افراد دشمن یا آن‌گونه که بارها گفته‌ایم «مارهای آستین»، در کار نیست. در کنار این مسأله، نفوذ دشمنْ زمانی در صفوف امنیتی کشور بیش‌تر شد که جذب افراد در نهادهای امنیتی بر مبنای درصدیِ غلط قومی صورت گرفت و به آن نام «ملی» هم نهاده شد و این‌گونه شماری از تروریستان توسط افرادی که در رده‌های بالایی قرار دارند، در صفوف امنیتی جابه‌جا شدند؛ به این معنا که در مقام‌های مهم نهادهای امنیتی نیز، کسانی گماشته شده‌اند که روی دلایلی، فرمان‌برداران پاکستان و جریان‌های ترویستی‌اند و هرچه دل‌شان خواست، افراد وابسته به دشمنان را به‌جای فرزندان صادق یک قوم، شامل ارتش و پولیس می‌کنند. قرینه‌هایی که چنین برداشتی را ثابت کند، به شدت رونما شده و پیشینه کاری برخی از افراد نیز خود گواه بر چنین ادعاهایی‌ست و نیز موفقیت حملات مارهای در آستین (نفوذیان دشمن در داخل ارگان‌های امنیتی) می‌نمایاند که بدون دست داشتن افراد کلیدی در جابه‌جایی و حمایت از آن‌ها، امکان موفقیت دشمن وجود ندارد.
نکته دیگر این‌که: حضور افراد مشکوک در رده‌های بالایی ارگان‌های نظامی و هم‌چنان سیاسی کشور، سبب تصفیه نشدنِ ارگان‌های امنیتی از وجود افراد مشکوک شده است. حالا معلوم نیست که با حضور افراد مشکوک در پولیس و ارتش، چه‌گونه از ورودِ دشمن به صفوفِ خود می‌توان مطمین بود؟
در این ده‌سال نیروهای خارجی نیز به این مسأله توجه جدی نکرده‌اند؛ زیرا برای آن‌ها کسی که ریش خودش را می‌تراشد و لباس لوکس بر تن می‌کند، قابل اعتماد است. و متاسفانه که در طول این سال‌ها، طرز نگرش نیروهای خارجی به قضایای امنیتی افغانستان، در همین حد و مقیاس بوده است. باید گفت که مقصر اصلی در این مورد، حکومت افغانستان و به‌ویژه ریاست‌جمهوری کشور با سیاست‌های نادرستش است. از همین‌رو، باور داریم که برای حل این مساله، نهادهای نظامی کشور باید از بالا تصفیه شوند و جای افراد نفوذی و فرصت‌طلب را فرزندان صادق وطن بگیرد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.