احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۳ ثور ۱۳۹۲
افغانستان در حالی به سال ۲۰۱۴ نزدیک میشود که گزارشها حاکی از آناند که در حملات شورشیان، افزایش بیسابقهیی بهوجود آمده است. یک گزارش تازه که از سوی نهاد مصونیت افغانستان منتشر شده، نشان میدهد که در سه ماه گذشته، در حملات شورشیان ۴۷ درصد افزایش نسبت به سه ماه مشابهِ سالِ گذشته رونما شده است. در این گزارش تحقیقی گفته شده که حملات شورشیان در سه ماه اخیر سال میلادی، به بیش از دوهزار حمله افزایش یافته است.
این گزارش درست زمانی منتشر میشود که مقامهای کشور نیز متوجه وخامت اوضاع شدهاند و بدون آنکه به روی خود بیاورند، در حال انجام برخی برنامهها برای تسلط بر اوضاعیاند که عملاً از مهارِ آن عاجز ماندهاند.
آقای کرزی و گروه نزدیک به او، ضمن اینکه از یکطرف مردم را به شکیبایی و حوصله در برابر وضعیت موجود و آیندۀ افغانستان فرا میخوانند و با ادبیات ویژۀ سیاسیِ خودشان میگویند که «هیچ گپی نیست، افغانستان گل و گلزار است، بروید عروسی بگیرید و شادی کنید»؛ ولی در عین حال در نشستهای امنیتی با مقامهای کشور، بر خرید تجهیزات نظامی از هزینههای دولت و داشتن روابط استراتژیک با کشورهایی مثل روسیه، چین و هند تأکید میورزند. این دوگانهگی به چه معناست؟ اگر اوضاع بر وفق مراد است و در سال ۲۰۱۴ به اصطلاح آب از آب تکان نخواهد خورد، چرا آقای کرزی به دنبال خرید تجهیزات نظامی از کشورهاییست که به عنوان متحدان بینالمللی افغانستان در عرصۀ تأمین امنیت شناخته نمیشوند؟ از جانب دیگر، چرا آقای کرزی بهرغمِ فهم مشکلات امنیتی و تهدیداتی که متوجه افغانستان است، از امضای پیمان امنیتی با ایالات متحدۀ امریکا به عنوان شریک استراتژیک کشور، سر باز میزند؟
واقعیت این است که آقای کرزی و گروه حاکم بر ارگ، در حال قربانی کردنِ کشور در پای منافع شخصی و گروهیِ خود استند. آقای کرزی میداند که اوضاع بر وفقِ مراد نیست و ظرف بیشتر از یک دهه، نه تنها تهدیدات امنیتیِ داخلی و بیرونی کم نشده، بل افزایش هم یافته است.
با گذشت هر روز، مردم افغانستان شاهد وخامت اوضاع امنیتی در مناطقشان هستند. این وخامتِ اوضاع تنها به حملات گروههای شورشی خلاصه نمیشود؛ بل ابعاد گستردهتر و فراگیرتری دارد. از آدمربایی، قتل، تهدید و مینگذاری گرفته تا آغاز یک جنگ تمامعیار روانی که میتواند اثرات ناگواری بر روحیۀ مردم و نظامیانِ کشور برجا بگذارد.
دولت افغانستان ظرف یک دهۀ گذشته، فرصتهای زیادی را در اختیار داشت که برای تأمین امنیت و ارتقای ظرفیتهای نظامی نهادهای امنیتی، اقدامهای عملی و موثری را انجام دهد. حداقل در طول این سالها، مهمترین کشورهای جهان از بُعد نظامی و اقتصادی، در کنار افغانستان قرار داشتند و هنوز هم دارند و این کشورها حاضر بودند در صورت وجود یک استراتژی و برنامۀ عملی برای ایجاد ارتش و پولیس نیرومند، افغانستان را کمک کنند. اما این فرصت بزرگ، اکنون بهدلیل بیبرنامهگیهای ارگ و گروه حاکم اگر نگویم کاملاً از دست رفته، ولی بهشدت محدود شده است.
متحدان بینالمللی افغانستان نه به این دلیل تجهیزات مدرن نظامی در اختیار نیروهای امنیتی افغانستان قرار نمیدهند که افغانستان در تأمین امنیت روی پای خود ایستاده نشود، بل به این دلیل از ارایۀ جنگافزارهای مدرن سرباز میزنند که به برنامههای دولت باور ندارند و نه اطمینان دارند که نیروهای افغانستانی به آن اندازه از میزان توانایی رسیدهاند که بتوانند از اینگونه تجهیزات استفاده کنند. از سوی دیگر، موضوع نگرانکننده برای جامعۀ جهانی این است که بهدلیل شکنندهگی ساختارهای امنیتی کشور، احتمال قرار گرفتنِ این تجهیزات در اختیار نیروهای شورشی و مخالف، بسیار زیاد است.
حکومت افغانستان با بیبرنامهگی محض، میخواهد کشور را به سال ۲۰۱۴ هدایت کند؛ در حالی که هم مشکل انتخابات به گونۀ دقیق حل نشده و نه هم مسالۀ پذیرشِ مسوولیتهای امنیتی خالی از چالشها و دردسرهای کلان خواهد بود.
آقای کرزی با اصرار فراوان، خواستار خروج فوری نیروهای امریکایی از ولایاتی مثل لوگر و وردک، به بهانۀ فعالیتهای ضد بشریِ این نیروها در این مناطق شد. ولی اوضاع امنیتیِ این ولایات آیا بهبود یافته است؟
فراموش نباید کرد که این دو ولایت به عنوان دروازههای ورودیِ پایتخت شناخته میشوند. گزارشهای زیادی نشان میدهند که سیلی از شورشیان و بهویژه نیروهای حزب اسلامی حکمتیار و طالبان وارد این ولایتها شدهاند. دو روز پیش نیز، نیروهای شورشی موفق به ربودن شماری از نظامیان ترکی از ولایت لوگر شدند. اینها نشانههای روشنی از برخوردهای احساسی و گاه قصدیِ رییسجمهور در برابر امنیت و فشارهای نظامیِ مخالفان است. اگر این برنامه، یعنی خروج نیروهای خارجی، در دیگر بخشهای کشور و بهویژه بخشهای نسبتاً ناآرام به مرحلۀ اجرا گذاشته شود، آنگاه با یقین میتوان گفت که وضعیت امنیتی کشور، به گونۀ برگشتناپذیری به سمت یک بحران ِکلان پیش میرود.
طالبان چرا به نداهای شورای عالی صلح و یا شخص آقای کرزی برای پیوستن به روند مذاکرات، گوش نمیدهند؟ دلیل این امر کاملاً روشن است؛ چون این گروه هنوز باور ندارد که در وضعیت نامناسب نظامی قرار گرفته باشد.
گروه طالبان در چند تجربه به این نتیجه رسیده است که پس از خروج نیروهای خارجی از کشور، میتواند به اهدافِ خود دست یابد و به همین دلیل، در حال وقتکشی برای رفتن به سمت گفتوگوهای صلح است. اگر این گروه و یا هر گروه مسلح دیگری که در جنگِ بالفعل با دولت قرار دارند، راهحل نظامی را به نفع خود نمیدانستند، بدون شک حالا به راههای صلحآمیز متوسل میشدند.
فشارهای نظامی در بسیاری از جنگهای بزرگ، کشورها را به زانو درآورده و آنها را مجبور به امضای توافقنامههای آتشبس کرده است؛ ولی چند گروه کوچکِ مسلح که به اخلال امنیت در شهرها و روستاهای کشور میپردازند، با وجود تلاشهای نیروهای تا به دندان مسلح خارجی، هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که جنگ در افغانستان به نفع آنها نیست. این میتواند نشانۀ روشن شکست دولت افغانستان در برابرِ این گروهها به شمار رود.
حالا هم که بحث ۲۰۱۴ مطرح است، نباید فریبِ سخنان چربونرم آقای کرزی و اطرافیانش را خورد و موجودیت شورشیان و حامیان منطقهییِ آنها را به عنوان اصلیترین چالشهای فرا راه امنیت، دستکم گرفت.
Comments are closed.