- ۲۴ ثور ۱۳۹۲
گزارشها میرسانند که یک بارِ دیگر دهها دانشآموزِ دختر در ولایت بلخ مسموم شدهاند. این بار در میان دانشآموزان، شماری از آموزگارانِ مسموم نیز دیده شده که تا هنوز چندی و چونیِ آن روشن نیست.
هفتۀ پیش، گزارشهایی مبنی بر مسمومیتِ دانشآموزانِ مکاتب نشر شد که خشم وزیر معارف آقای وردک را برانگیخت. جناب وردگ گفت که اگر پس از این، کسی از مسمومیت شاگردان مکاتب گزارش دهد، با مجازاتِ سختی روبهرو خواهد شد.
با آن که شماری زیادی از نهادها، افراد، رسانهها و… در برابرِ این هشدار آقای وردک موضع گرفتند و این هشدار را یک حرکتِ نابخرادنه خواندند، اما کسی نپرسید که ماهیتِ این مسموم کردنها چیست، و چرا این برنامه را پایانی نمیباشد؟
قبل بر این، یافتههای ابتدایی نشان میداد که گروههایی به صورت پنهانی، دست به مسموم کردنِ شاگردان مکاتب میزنند و در دو سال گذشته، دهها مکتب را در ولایاتِ مختلف آماج برنامههای شومشان قرار دادهاند. اما چند روز قبل وزیر معارف ادعا کرد که مسموم شدن شاگردان مکاتب، ناشی از بوی پاروی حیوانی بوده و هرگز کسی یا گروهی، شاگردان را مسموم نساخته است.
واقعۀ بلخ اما نشان میدهد که جناب وزیر معارف کاملاً در اشتباه بوده و آگاهانه و یا ناآگاهانه، روی فاجعۀ بزرگی که در شرف شکلگیریست، سرپوش میگذارد.
هرچند این بار نیز برخی از مسوولان ولایت بلخ گفتهاند، مسموم شدن شاگردانِ لیسۀ خراسان در آن ولایت، ناشی از باز شدنِ مجرای فاضلابِ انسانی بوده است؛ اما به نظر میرسد که این تصور سادهلوحانه، برخاسته از اخطارهای وزیر معارف میباشد. چون پرسشها و تحلیلهایی مطرح است که نشان میدهند مسموم شدن شاگردان مکاتب، طی یک برنامۀ سازمانیافته از سوی حلقاتِ نامعین صورت میگیرد.
پرسش نخست آن است که چرا این واقعات پیوسته در مکاتبِ دخترانه رخ میدهند؟
بدیهی است که بوی چاه فاضلاب و یا بوی پاروی حیوانی، تنها در مکاتب به مشام نمیرسد. سیستم کانالیزاسیون در سراسر افغانستان ناقص است، اگر این بوی و تعفن میتواند شاگردان مکاتب را مسموم سازد، پس چرا در سایر نهادها و ارگانها شاهد چنین واقعههایی نمیباشیم؟
پرسش دوم آن است که چرا این چاههای فاضلاب و یا سرگین حیوانی به طور منظم سر باز میکنند؟
در دو سال گذشته، این برنامه در فاصلههای معین زمانی عملی میشد، آیا کسی آگاهانه این کار را میکند و یا آیا کسی است که چنین عملی را انجام میدهد و یا اینکه این چاهها به طور خودکار سر باز میکنند؟
بیتردید که ادعای آقای وردک، یاوهیی بیش نیست و از سوی دیگر، همه میدانند که این گروههای افراطی نظیر طالبان، حزب تحریر و … اند که مخالفِ آموزش دختران میباشند. این گروهها پیوسته دست به اخلالِ روند آموزش میزنند. بارها دیده شده است که این گروهها، ملا امامان مساجد، معلمان مکاتب و دانشآموزان را به قتل رسانده اند، مکاتب و مساجد را به آتش کشیده اند و… که هیچیک از این جنایتها را نمیتوان انکار کرد.
حتا در تازهترین مورد، بازهم شمار زیادی از مکاتب را در ولایت غزنی بسته اند. پاسخ آقای وردک، در برابر مسدود شدن مکاتبِ ولایت غزنی چیست؟ آیا در آنجا هم جانوران درهای مکاتب را بسته اند؟
جنایتی را که گروههای افراطی در معارف کشور مرتکب میشوند، قابل توجیه نیست و دستکم از وزیر معارف توقع نمیرود که به خاطر پوشانیدنِ ضعف مدیریتی خودش، جنایتکاران را تبرئه کند.
برنامۀ مسمومسازی دانش آموزانِ مکاتب دخترانه، یک حرکتِ ایدیولوژیک است که عاملانش هم مشخص هسـتند. یکی دو سال قبل که تازه این حرکت بهراه افتاده بود، طالبان خودشان مسوولیتِ آن را به دوش گرفتند. اکنون هم اگر تحقیق کاملی صورت گیرد، بهسادهگی رد پای آنها را در این وقایع میتوان یافت.
وزیر معارف نباید از گزارشدهیِ واقعاتِ مسموم شدنِ شاگردان نگران باشد، او باید از ادامۀ این روند بهراسد که همین اکنون تمام روند آموزش را به هم زده است. به گونهیی که دیگر بسا از خانوادهها از فرستادن فرزندانشان به مکاتب، حذر میکنند. در کشوری که سنتهایِ آن علیه زن و آموزشِ زن قرار دارد، بر فرض اگر این روند فراگیرتر شود، نتیجۀ آن چه خواهد بود؟
بنابراین، لازمیست که وزیر معارف به مسموم شدن سیستماتیکِ دانشآموزانِ دختر در مکاتب، به عنوان یک خطرِ جدی نگاه کند و قضیه را با ارگانهای جنایی و قضایی، یکجا مورد بررسی قرار دهد. در غیر آن، ما شاهد روزی خواهیم بود که دیگر هیچ خانوادهیی جرأت فرستادنِ فرزندش به مکتب را ندارد.
Comments are closed.