احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۶ جوزا ۱۳۹۲
وقتی قانون تحصیلات عالی در مجلس نمایندهگان با واکنشهای له و علیه مواجه گشت، دانسته شد که برخی مسایلِ به ظاهر ساده، چهقدر در جامعۀ ما ریشههای تعصبآلود و غرضورزانه به خود میگیرد. شاید یک دلیلِ سادۀ چنین برخوردهایی را بتوان در حسِ حقارتی جستوجو کرد که متأسفانه دامنگیرِ قشری از جامعه شده و گاهی اقشارِ دیگر را نیز صدمه میزند.
هرگز در یک کشور اروپایی، شما شاهد این نخواهید بود که چرا فلان واژه وارد زبان شده و چرا از فلان واژهها به عنوان اصطلاحات به ظاهر ملی یاد نمیشود. در جهان امروزی بحثهای اینچنینی سالهاست که به زبالهدانِ تاریخ سپرده شده و انسانها به جای چنین گفتوگوها، ترجیح میدهند در محور معضلات بزرگِ جهانی و ملی فکر کنند.
کمی آشنایی با زبان انگلیسی نشان میدهد که این زبان چهقدر انعطافپذیر بوده و چهقدر در حالِ وامگیری از زبانهای دیگرِ جهان می باشد. هیچ انگلیسیزبانی حاضر نیست بگوید فلان واژهیی که در رسانهها و یا ادارات دولتی استفاده میشود، ریشۀ انگلیسی ندارد و باید دور انداخته شود. اینگونه بحثها که در میانِ ما هر از گاهی ظهور مییابد، متأسفانه از یک نوع خودکمتربینی حکایت دارد که در طول تاریخ، ما را اسیر و بردۀ خود ساخته است.
سالها پیش وقتی بحثِ دانشگاه و پوهنتون در رسانهها به وسیلۀ چند فرد معلومالحال و متعصب دامن زده شد، تنها واکنشی که توانستم در برابر آن از خود نشان دهم، لبخندی از سرِ شوخی بود. گفتم بگذارید چند روزی عدهیی از این راه به آبونانی برسند، پس از آن همهچیز فروکش میکند و دیگر کسی به این گونه مسایل، حتا وقت نمییابد که فکر کند. چون به نظر این حقیر، مشکلات جامعۀ ما بیشتر از آن است که مجال بحثهایی از نوع استفاده از فلان واژه را پیدا کند. ولی متأسفانه با گذشت چند سال از آن بحث مستهجن و کاملاً غیر علمی، حالا دیده میشود که مجلس نمایندهگان هم درگیرِ این مسالۀ «حیاتی» شده و حتا قانون تحصیلات عالی را به گروگان گرفته است!
یاد همۀ ما باشد که دو مسأله در افغانستان از جمله مسایلِ حلشده به حساب میروند؛ هرچند که برای عدهیی آبونانی دارد و به همین دلیل نمیخواهند پروندۀ آنها بسته شود.
نخست اینکه قانون اساسی افغانستان بهصراحت از زبانهای رسمی در کشور سخن گفته است و نه زبانهای ملی. اگر در افغانستان چیزی به نام زبان ملی وجود نداشته باشد و همان چیزی باشد که در قانون اساسی به آن زبان رسمی گفته میشود، پس نمیتوان گفت که چیزی به نام مصطلحات ملی وجود دارد. چون مصطلحات ملی از درون زبان ملی بیرون میشود و زمانی که زبان ملی وجود ندارد، پس چهگونه میشود از اصطلاحات ملی سخن گفت. اگر علتی نیست، پس به گونۀ منطقی معلولی هم وجود داشته نمیتواند. حتا اگر در قانون اساسی چیزی به نام مصطلحات ملی ذکر شده باشد، یک اشتباه فاحش است.
دوم اینکه کمیسیون تفسیر قانون اساسی، همین چندی پیش اعلام کرد که استفاده از مترادفها در افغانستان هیچ اشکال قانونی و حتا غیرقانونی ندارد. اگر این نهاد یک نهادِ باصلاحیت است، پس باید به رأی آن احترام گذاشت و بحث دانشگاه و پوهنتون را در همینجا مختومه اعلام کرد.
اما چرا بحث دانشگاه و پوهنتون در مجلس نمایندهگان هنوز مطرح است؟ شاید عدهیی از سر نادانی میخواهند این بحث را همچنان داغ نگه دارند و یا هم عدهیی به دلایل قومی و نژادی، نمیخواهند از این بحث عبور کنند و این واقعیتِ تاریخی را به رسمیت بشناسند که دیگر سلطهگری در تمام جلوههای آن در افغانستانِ فعلی محلی از اعراب نمیتواند داشته باشد.
ما در افغانستان مشکلات و گرفتاریهای دیگر و مهمتری داریم که نخواهیم بر سر واژگان با یکدیگر نزاع کنیم. هنوز سطح درسی در دانشگاههای افغانستان چنان نازل است که بهسختی میتوان مراکز تحصیلات عالی کشور را واقعاً دانشگاه و به گفتۀ برخی دیگر پوهنتون خطاب کرد. آیا کسی به کیفیت تدریس در دانشگاههای کشور فکر کرده است که حالا برخی میآیند و بر سر استفاده از واژۀ دانشگاه و پوهنتون بر سر و کلۀ هم میزنند؟
تمام دانشگاههای جهان، محل تولید فکر و اندیشهاند و مباحث اصلی جامعه، از درونِ دانشگاهها پاسخ مییابند، ولی در دانشگاههای افغانستان، محصلان هنوز درگیر نوتنویسی از فلان کتاب و یا جزوهییاند که استاد محترم از روی « انترنت» «کاپی پست» کرده است. در چنین شرایطی، بازهم باید به اصطلاحات ملی چسپید و تمام هموغمِ ما این باشد که چرا عدهیی در زبان مادری خود از واژۀ دانشگاه به جای پوهنتون استفاده میکنند؟
Comments are closed.