گزارشگر:منو چهر - ۱۱ جوزا ۱۳۹۲
طالبان در فاصلۀ سه روز در دو شهرِ کابل و ننگرهار، بر دفاتر آی.او.ام (سازمان جهانی مهاجرت) و کمیتۀ امداد صلیب سرخ، حمله کردند. این حمله در کابل موجب تخریب دفتر سازمان مهاجرت در پایتخت شد. اما حمله بر کمیتۀ امداد صلیب سرخ در جلالآباد، حتا باعث شد که آن سازمان همۀ دفاترش در افغانستان را ببندد. مقاماتِ این سازمان گفتهاند که این کار را بهخاطر تأمین جان کارمندانشان انجام دادهاند.
بسته شدن دفاتر سازمان ملل در افغانستان، چیز تازهیی نیست. مردم این کشور در سی سال پسین، بارها مشاهده کردهاند که هر از گاهی که رژیمها و نظامهای سیاسی به پایانِ عمرِ خود رسیدهاند، نخستین نشانههای سقوط آنان، در بسته شدنِ دفاتر سازمان ملل، سفارتها و سازمانهای خارجی تبارز یافته است.
با توجه به این تجربه، دو نکته را از این حرکتِ طالبان میتوان استنتاج کرد. یافتۀ نخست آن است که بهراستی نظام کنونی در حالِ سقوط است و این دریافت از ناتوانی حکومت در امر تأمین جان کارمندان سازمانهای خیریه، کاملاً واضح و مبرهن است. اما این ناتوانی در گذشته هم مشهود بوده، چنانکه حکومت امنیت نهادهای مربوط به خودش را نیز نتوانسته تأمین کند. در گذشته، بارها دیده شده که طالبان بهسادهگی بالای تأسیسات نظامیِ داخلی حمله کرده و تلفاتی را بهجا گذاشتهاند. بنابراین، خیلی گله نیست که حکومت از تأمین امنیت سازمانهای خیریه، ناتوان است. اما با اینهمه، تا کنون هیچ سازمانی بنا بر دلیل ناامنی، دفترش را نبسته بود که این تصمیم صلیب سرخ، آیندۀ بسیار خطرناکی را برای افغانستان نوید میدهد.
اما یافتۀ دیگر میتواند این باشد که طالبان برای ایجاد هرجومرج بیشتر، عمداً دفاتر سازمان ملل و نهادهای خیریه را مورد هدف قرار میدهند. چون آنها به خوبی میدانند که خروج کامل نیروهای خارجی در پیش است و این خروج در یک مرحله میتواند زمینۀ حملات بیشترِ آن گروه را مساعد سازد. این خروج از نظر طالبان، به معنای بیپشتیبان شدنِ نظام افغانستان نیز است. به این معنا که با خروج نیروهای نظامی و ملکیِ خارجی، افغانستان موقعیتِ جهانیاش را از دست میدهد. اکنون، آن گروه تصور میکند که اگر سازمانهای خیریه را نیز با تهدید و هراس مواجه سازد و آن سازمانها دفاتر خود را ببندند، قدرتِ آنان و ناکامیِ جامعۀ جهانی در افغانستان، بهتر به نمایش گذاشته میشود. روی این ملحوظ، محتمل است که طالبان به این نوع حملات ادامه دهند و حتا ممکن است که دامنۀ آن را به سفارتخانهها، نمایندهگیهای سازمان ملل و… نیز بکشانند.
خیلی بعید نیست که این پروژۀ طالبان به زودی تطبیق شود؛ زیرا همهمۀ سال ۲۰۱۴ و انتخابات و نیز بیتفاوتی حکومت در برابر این قضیه، تمامیسازمانهای خیریه را نگران امنیتِ خویش میسازد. از سوی دیگر، پروسۀ صلح و حمایت پنهان حکومت از طالبان، طوری به تلقینات عمومی دامن میزند که همه منتظر وقوع یک فاجعه پس از خروج نیروهای خارجیاند. همۀ این مسایل به نحوی با هم ربط دارند و روی فعالیت سازمانهای خارجی و همچنان تقویت طالبان تأثیرگذار هستند.
اما از همه مهمتر، موضعگیریهای رییس جمهور است که این روزها بهدلایل نامشخصی، از خارجیها انتقاد میکند. یکی از انتقادهای رییس جمهور به خارجیها این بود که آنها از پروسۀ صلح به نفعِ خود بهرهبرداری میکنند و اگر به این کار ادامه دهند، او آنان را افشا میسازد. جناب کرزی هشدار داده است که: «اگر خارجیها با ما بهراه نروند و منفعت افغانستان را در نظر نگیرند، ما راه دیگری را در پیش میگیریم و باز با شما حرف میزنیم و رسوا میکنیم.»
این سخن رییس جمهور بیشتر به یک بازی سیاسی نزدیک است تا حقیقتی که او از آن دم میزند. ممکن این هشدار ایشان واقعیت هم باشد، اما هیچگاه به حقیقت مبدل نخواهد شد. به این معنا که او هیچ وقت این رسواکردن را انجام نخواهد داد، چون عملاً از انجام دادنش ناتوان است.
اما این سخن میتواند روی فعالیتِ سازمانهای خیریه و همینگونه گسترشِ ستیزۀ مردم با این سازمانها به عنوان سازمانهای خارجی، تأثیرگذار تمام شود. زیرا یکی از گفتمانهای مسلط و فعال در افغانستان از گذشتهها به اینسو، ستیز با اجانب بوده که هر انسان این سرزمین، به لحاظ تاریخی، با خارجیها مشکل دارد و بسا دیده شده که سازمانهای خیریه نیز بنا بر همین دیدگاه، از سوی مردم مورد چپاول قرار گرفتهاند.
در هر حال، آنچه نتیجۀ این رویکرد به نظر میرسد، چیزی جز ایجاد هراس و ناامنیِ بیشتر و همچنان گسترش دامنِ خارجیستیزی در افغانستان نخواهد بود که طالبان و حکومت، هر کدام به نوبۀ خود برای تحققِ آن تلاش میکنند.
هرچند خروج نیروهای نظامیِ جامعۀ جهانی را به زودی شاهد خواهیم بود؛ اما تلاش شدیدِ طالبان برای خروج تمامِ نیروهای نظامی و ملکیِ خارجی و همچنین همکاریِ حکومت با این روند، چیزی جز رسواییِ ادارۀ آقای کرزی را در پی نخواهد داشت.
Comments are closed.