گزارشگر:گفتوگو کننده: هارون مجیدی ۱۸ جوزا ۱۳۹۲
سپاس آقای درهیی از اینکه برای یک گفتوگوی ویژه فرصت در اختیار ما گذاشتید. به عنوان نخستین پرسش، در حال حاضر افغانستان به کدام مسیر در حرکت است؟
ما بنابر نبود تعریف درست از منافع ملّی و دشمن، متأسفانه فاقد یک انگیزۀ سیاسی هستیم که این روند ناامید کننده است. آقای کرزی با موضوعگیریهای مرموزی که داشته تا حال در تلاش بوده که این وضعیت را به سمتی رهنمون نماید که زیاد به منافع ملّی افغانستان همخوانی و نزدیکی ندارد؛ من فکر مینمایم که با یک چنین وضعیتی ما تیر به هوا میزنیم.
ما در آستانۀ یک انتخابات بسیار مهم قرار داریم که میتواند بعد از ۲۰۱۴ وضعیت را به کلی به گونۀ رقم بزند تا این روندی که امروز جریان دارد را دگرگون نماید. سیاستگزاران در میان تیمِ حاکم سیاستها را طوری طراحی مینمایند که به نفع مردم افغانستان نیست.
در این میان، تمام این هنجارها زمانی به یک ناهنجاری تبدیل خواهد شد که ما نتوانیم انتخابات را برگزار نماییم و واگذاری مسوولیتهای امنیتی را به نیروهای امنیتی کشور واگذار نشویم و همچنان نتوانیم افغانستان را از نظر نظامی به قوام برسانیم که حداقل بتواند بعد از ۲۰۱۴ بهگونۀ مستقل از مردم افغانستان و منافع مردم دفاع کند. اینها در نبود یک استراتیژی درست سبب شده که ناهنجاریها هرروز زیادتر شود.
به نظر شما بزرگترین معضلِ افغانستان در حال حاضر چه است؟
بستۀ از مشکلات وجود دارد: انتخابات و آیندۀ افغانستان، نظامِ افغانستان، سرحدات و معضلات دیگر؛ اینها همه از معضلاتی است که در کشور جریان دارد. ما در یک کشوری به سر میبریم که چهار طرف آن توسط استخبارات کشورهای همسایه موردِ هجوم قرار گرفته که این حملات نه تنها در بخشهای نظامی که در عرصههای سیاسی و اقتصادی و بخشهای دیگر فشارهای زیادی را بالای افغانستان وارد نموده است. فکر میکنم تا زمانیکه این مانور حل نشود، تاثیرات خود را بالای مردم افغانستان خواهد گذاشت.
انتخاباتیکه پیشرو داریم؛ آیا افغانستان را به یک مسیر مطلوب میرساند؟
هرچند دولتِ افغانستان دنبالِ گزینههایی است تا تیمِ حاکم همچنان برسر قدرت بماند، حالا مهم نیست که تنها چهرهها تغییر کنند؛ تیم حاکم به هر نحوی در صدد داشتن قدرت و ابقای خود است. بناً از راههای گوناگون میخواهند به این هدف خود برسند؛ به گونۀ مثال: مطرحکردن طرحِ اجماع ملّی و وفاقِ ملّی که در روزهای گذشته از آدرسِ دولت افغانستان پیشکش شد، همه از راههاییست که نشان میدهد حکومت در صددِ دوام قدرت خود است. همچنان تلاش میشود تا این طرحها به قوام برسند و از کاندیدایی که بیشتر از تیم حاکم نمایندهگی مینماید زیر نام اجماع حمایت صورت گیرد.
در ضمن، متأسفانه یک نظام دُرست رایدهی در افغانستان وجود ندارد؛ این، نگرانیها از تقلب در انتخابات را همچنان افزایش میدهد و این مسأله از چالشهای بسیار بزرگی است که فعلآ وجود دارد. بحث دیگر، کارتهای رای دهی است، ما تا حال شاهد توزیع بیش از هفده میلیون کارت رایدهی هسیتم؛ اما ممکن تعداد کسانی که حاضر به رایدهی شوند بیش از دوازده میلیون نباشند. این ها از چالشهای فرا راه انتخابات است که سبب نگرانی همۀ مردم افغانستان شده است.
اما این انتخابات با حمایتهایز که از آن صورت میگیرد ممکن برگزار شود و باید نخبهگانِ سیاسی، احزاب و جامعۀ مدنی در این زمینه فعال باشند تا بتوانند از این انخابات درست نظارت نمایند و آن را به یک سمّتوسوی درست هدایت کنند، تا یک انتخابات شفاف، همهگانی و عادلانه داشته باشیم.
در کنار نگرانیهایی که شما مطرح کردید، خروج نیروهای خارجی از کشور و احتمال کاهش کمکهای آنها، نیز مطرح است؛ این مسأله افغانستان را باردیگر به پایگاه تروریسم و دهشتافگنی تبدیل نخواهد کرد؟
بدون شک ما در جامعهیی به سر میبریم که بحران اعتماد به گونۀ بسیار گسترده وجود دارد و این بحران هرروز گسترش مییابد.
تصویب قانون ثبت و احوال نفوس و در پیوند به آن بحث شناسنامهها و جنجالهایی که در رابطه به کار برد واژههای فارسی در پارلمان وجود دارد، اینها همه دست به دستِ هم داده سبب خواهد شد تا ثباتِ نیمبندی که به میان آمده، از میان برود. یعنی ما برای ملتشدن راه درازی در پیش رو داریم و در سر راه آن سنگ و سدهای دیگری نیز وجود دارد.
با توجه با تمام این مسایل با بیرون رفتن کشورهای بیرونی از افغانستان و استفاده نکردن از یک خرد و عقلانیت درست سیاسی و نبود یک استراتیژی درست برای گذار از این ورطه، احتمال این وجود دارد تا ما به یک بحران دیگری برویم که یکی دو دهه پیش از این آن را تجربه کرده بودیم.
در چنین وضعیتی، نخبهگان سیاسی برای خروج از وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب، چه نقشی دارند؟
جامعۀ ما یک جامعۀ سنتی است که در آن قهرمان پروریهای بسیاری صورت میگیرد که این قهرمان پروریها بعضاً سبب مشکلاتی نیز گردیده است. در چنین جوامعی بزرگان و سیاستمدارانِ نخبه میتوانند حرف نخست را داشته باشند و مردم با رویکردها و انتخاب آنها موافق باشند، یقینآ نقش نخبهگان و بزرگان در تعیین سرنوشت کشور اهمیتِ ویژهیی دارد. زیرا کشورِ ما در یک فضایی قرار دارد که نمیتواند راهکارهای دنیای مدرنیته را در خود بیشتر تجربه نماید. ما اندکی به تجدد نیاز داریم و مردمِ افغانستان باید به این تجدد و دگراندیشی برسند.
اثر گذاری نخبهگان گاهی مثبت و گاهی هم منفی بوده است؛ نقش مثبتِ آنها زمانی میتواند نوید دهندۀ آیندۀ سبز باشد که با یک عقلانیت و خردِ درست سیاسی و داشتنِ یک اجندا و یا یک برنامۀ خوب مطرح و برجسته شود. در این حال، اگر مردم تنها به چشم و گوش رهبران نگاه داشته باشند و توجهی روی برنامهها و راهکارهای آنها ننمایند، ما جز تکرار تاریخ چیزِ دیگری را شاهد نخواهیم بود.
آرزو دارم بزرگانی که در این زمینه تا حال خاموش ماندهاند، هم کاری نمایند.
در میان طرحهاییکه تا اکنون ارایه شده، کدام یک میتواند راهکار خوبی برای عبور از بحران باشد؟
در پهلوی طرحهاییکه تا حال ارایه شده و ممکن تا انتخابات طرحهای دیگری از طرف چهرهها و احزابِ سیاسی پیشکش شود، طرح «اجندای ملّی» آقای احمد ولی مسعود برازنده است. این طرح، نمایانگرِ دارایت آقای مسعود است که برای رهایی از دردها چنین برنامهیی را ارایه کرده است؛ در ضمن، طرح اجندای ملی نخستین طرح ارایه شده برای خروج از بحران کنونی است. اجندای ملّی در واقع نسخۀ خوبی است برای یک فردای بهتر.
آقای مسعود در این طرح، نخست تحلیلِ جامع و ارزندۀ از وضعیت ناهنجار دیروز و امروز کشورمان داشته است. او با دقت تمامی تحولات را به گونۀ فشرده بررسی کرده است.
این طرح میتواند به یک گفتمان بسیار خوب در میان سیاستمداران کشور تبدیل شود. اگر اجندای ملّی موردِ گفتمانِ بیشتری در بین سیاستمداران و احزابِ سیاسی افغانستان قرار بگیرد، دریچۀ خوبی است برای گذشتنِ از چالشهای امروز و رسیدن به یک فردای بهتر.
من فکر مینمایم هر وقتیکه این طرح به پختهگی لازم در میان سیاستمداران و احزابِ سیاسی برسد، میتواند در میان مردم و رسانهها بیشتر جای پای باز نماید. همین اکنون هم، کتلههای عظیمی برای حمایت و تحققِ اجندای ملّی آماده هستند.
Comments are closed.