گزارشگر:گفتو گو کننده: محمد هارون مجیدی - ۰۷ سرطان ۱۳۹۲
آقای اورنگ سپاس از اینکه حاضر به گفتوگو با روزنامۀ ماندگار شدید. در نخست بگویید گشایش دفتر طالبان در قطر به نفع چه کسانی تمام شد؟
دفترِ طالبان در قطر که به دلیل حمایت حکومت قطر و ایالات متحدۀ امریکا گشایش یافت، کاملاً به نفع طالبان و کسانی که در آن دفتر زندهگی میکنند، تمام شد.
طالبان همیشه از جهاد در مقابل حضور خارجیها در افغانستان سخن میزنند و از سوی دیگر با کسانیکه اعلان جهاد کردهاند، مینشینند و گفتو گو مینمایند؛ این نوع برخورد چههدفی میتواند داشته باشد؟
گشایش دفتر طالبان در قطر و گفتوگوی مستقیم آنها با امریکا و کشورهای دیگر، منجر بهگسترش رابطۀ این گروه با جامعۀ جهانی و یافتن یک مرکزیت شده است. در ضمن کشورهایی که با آنها زیرِ نام تروریزم مبارزه میکردند، حال آنها را به عنوان یک جریان سیاسی قبول کردهاند و با آنها مذاکره مینمایند؛ طالبان از این دفتر بهرهبرداریهای سیاسی خود را مینمایند. طالبان میگویند جهاد میکنیم، در حالی که فتوای جهاد مربوط به امت مسلمه میشود و علمای جهان اسلام باید گردهم بیایند و بگویند که جهاد در کجا و چطور فرض شده و در کجا نشده؟ آیا جهاد در برابر مجاهدینیکه در شرایط دشوار سالهای درازی در مقابل تجاوز بیگانه جنگیدند، جایز است؟ طالبان در این باره چه دلیل شرعی دارند؟
جهان استعمار هم مانند همان گرگهای باران دیده همیشه تجربههایی از گذشته و حال خود دارند و در تختۀ شطرنج نمیخواهند شکست بخورند. آنها با بهرسمیت شناختن این گروه(طالبان) و گشایش دفتر برایشان میخواهند هویت اسلامی را از اینها بگیرند. یعنی کسانیکه میگویند علیه اشغال میجنگیم، با وجودی که این گروه در یک موافقتنامۀ جامعۀ جهانی آمدند و کسانی که شعور دارند میدانند اینهایی که میگویند ما جهاد میکنیم سر خود را از کجا بیرون میکنند و توسط کیها تمویل میشوند.
در گشایش دفتر طالبان در قطر حکومت افغانستان هم نقش داشته است؛ اما چهگونه شد که به یکبارهگی با این دفتر مخالفت کردند؟
یک مثل بسیار مشهور است که میگویند: «چرا عاقل کند کاری که بار آرد پشیمانی». از سه سال به این طرف مذاکره توسط خارجیها در ناروی، قطر و در جرمنی جریان دارد و آنها هم هر روز آدم میکشند؛ اما جناب کرزی آنها را برادر ناراض میخواند.
در سیاست اشتباه جبران نمیشود؛ اینها (حکومت افغانستان) حرفهایی را میگویند که تاریخ آن گذشته است. در چند سال حکومتداری خود یک تعریف مشخص از دوست و دشمن نداشته اند تا برای مردم افغانستان بدهند. پس از گشایش دفتر طالبان در قطر، اینها خودشان فهمیدند که باخته اند.
آیا گفتوگو با طالبان در قطر نتیجهیی خواهد داشت؟
این اصل را نباید از یاد برد که با کسانیکه وابسته هستند، صحبت کردن نتیجۀ ندارد.
صلح نیاز مبرم جامعۀ ما است و باید به میان بیاید؛ اما ما صلحی میخواهیم که در آن منافع ملی افغانستان در نظر گرفته شده باشد. صلحی که برنامه و استراتژی آن بهدست دیگران باشد، فایدهیی به مردم و کشور ما ندارد. در پروسۀ صلحی که از سوی کشورهای خارجی برنامهریزی شده باشد، اهداف آنها در نظر گرفته میشود. بنابراین، روشن است که آنها منافع خودشان را جستوجو میکنند.
صلحی را که ما میخواهیم، نتیجۀ آن پایان جنگ و جنجال است. این آرزو را ما در ذهن خود میپرورانیم، ولی شاید شاهد آن نباشیم.
با این وجود وضعیت افغانستان را در سالهای پس از سال ۲۰۱۴ چهگونه میبینید؟
اگر دیگران بگذارند تا مردم افغانستان خودشان تصمیم بگیرند، شاید آیندۀ بهتری به وجود بیاید. اگر به نظریات مردمی که برای صلح جان خود را از دست دادهاند و مبارزه کردند، برنامهها و راهبردهای پروسۀ صلح شریک ساخته نشود، صلح به نتیجهیی نخواهد رسید.
صلحی که منافع و پیامد آن به سود کشورهای دیگر تمام شود، برای ملت آزادۀ ما دردآور است.
نقش نخبهگان و احزاب سیاسی را در حل بحران کنونی کشور چهگونه میبینید؟
خوب یک مقوله است که گفتهاند: دست خدا با جماعت است. نخبهگان ما و کسانی که برای این سرزمین دلسوزی دارند و مستقلانه و آزادانه میاندیشند، همه را خواب برده است. امروز نظامهای مستبد چهل- پنجاه ساله با زور مردمی به زیر کشیده شدهاند؛ اگر ملت ما به خود بیایند و قیامهای ملّی را با حفظِ منافع ملّی راه بیندازند، میتوانند به قدرتِ وابستههای بیگانهگان پایان بدهند.
برای خروج از بن بست کنونی، طرحهایی از جانب برخی سیاستمداران کشور ارایه شده است، برداشت شما از این طرحها چه است؟
بلی طرحهایی ارایه شده است. در میان طرحهای ارایه شده، یکی هم طرح اجندای ملّیِ آقای احمد ولی مسعود است. این طرح را من خواندهام و طرحی بسیار مهم و خوب است.
مسألۀ مهم این است که اگر این نوع طرحها یک جمع را در عقب خود نداشته باشد، نمیتواند کاری را از پیش ببرد و نتیجه بدهد.
تا هنگامی که نخبهگان و بزرگانِ مان، منافع شخصی خویش را فدای منافع ملّی نکنند و یک چتر مردمی را برای منافع ملّی نسازند، کاری را انجام داده نمیتوانند.
طرحهای خوبی ارایه میشود؛ اما مردم ما با آنها برخورد جدی نمیکنند. اگر این روند (بیتوجهی به طرحها و برنامههایی که برای نجات کشور ارایه میشود) ادامه یابد، پیامد آن به خیر ما نخواهد بود.
برای همهگیرشدن این طرحها چه پشنهاد دارید؟
همۀ مردم ما مردم خراب نیستند و همۀ آنها مردمانِ خوبی هم نیستند. ما باید در این میان از خوبها خوبترین را انتخاب کنیم، تا بتوانیم برای نجات کشور با یک چتر واقعاً ملّی گامهای عملی برداریم و طرحهاییکه روی کاغذ هستند را در عمل پیاده سازیم. تا زمانیکه نظریهها در عمل پیاده نشود، اثر گذار نخواهند بود. طرح اجندای ملی یک نظریه است و ما باید متحدانه در راستای عملیشدن آن کار و تلاش کنیم.
Comments are closed.