- ۱۰ سرطان ۱۳۹۲
روز گذشته پس از ماهها انتظار، نخستین نشست مشورتیِ اجندای ملی با اشتراک شمار زیادی از شخصیتهای ملی، اعضا و رهبرانِ احزاب و افراد مستقل سیاسی، در کابل برگزار شد. آنچه در این نشست قابل توجه بود، حضور بههم رساندنِ شماری از صاحبنظران و نخبهگان سیاسی با کارنامهها و بگروندهای گوناگون بود که پیرامون تعیینِ خطوط اساسی اجندای ملی، بحث و تبادل نظر کردند.
فارغ از اینکه هر یک از اشخاص شرکتکننده در این جلسه، چه نقدونظرهای سازندهیی را ارایه کردند، باید گفت که همهگی در صحبتها و سخنانشان بر چند نکتۀ مهم تأکید داشتند که به صورت کل، میتواند بیانگر یک توافقِ عمومی مبنی بر امر تعیین خطوط اصلیِ آجندای ملی باشد.
۱- راهحل بحران افغانستان را در داخل کشور باید جستوجو کرد، نه اینکه مانند روند کنونیِ گفتوگوهای صلح، منتظر پادرمیانیِ خارجیها و کشورهای همسایه بود. زیرا این طرز کار تا کنون نتیجه نداده و پس از این نیز نخواهد داد و حتا زمینۀ دخالت و دستاندازی کشورهای بیگانه را فراهم ساخته است.
۲- از روح جلسه پیدا بود که همهگان بر ادامۀ تشخیص و تعیینِ اولویتها برای رسیدن به گفتوگوی عمومی بین نخبهگان تأکید دارند. این طرز کار باعث میشود که همۀ گروهها طی اجنداهای مشخص و زمانهای متعدد، اشکالات و چالشهای فراراهِ امنیت و ثبات دایمی در کشور را بسنجند و پس از آن، راههای حل را جستوجو کنند. بیتردید که این میکانیسم در پی یک گفتوگوی دوامدار، میتواند سوءتفاهمهای موجود را که اکثراً در اثر شتابزدهگی و بیبرنامهگی به وجود آمده، از میان بردارد و زمینۀ یک تفاهم عمومی را بهوجود آورد؛ چیزی که ظاهراً تیم حاکم چند سال در پیِ آن بوده و بنا بر بسا از نقیصههای ساختاری و میکانیسمی، هرگز به آن دست نیافته است.
۳- توقع از جامعۀ جهانی آن است که از این طرح حمایت کند؛ زیرا اجندای ملی، تنها یک اجماع فراگیر و یک حرکتِ ملی و به دور از بازیهای قدرت میباشد. ظرفیت و استعدادِ این برنامه به حدیست که میتواند افراد، گروهها و جریانهای گوناگون را برای نظرگیری و نظردهی گرد هم جمع کند و یک استراتژی واحد سیاسی را منطبق با خواستههای جامعۀ جهانی روی دست گیرد. تحکیم دموکراسی، دفاع از حقوق بشر، مخالفت با بنیادگرایی و حفظ دستاوردهای دهسال گذشته، از خطوط اصلی این اجنداست؛ همان چیزی که حکومت آقای کرزی زیر فشار جامعۀ بینالملل همواره شعارِ آن را سر داده، اما در عمل هیچگاهی به آن باور نداشته است.
۴- این طرح چنانکه آقای احمد ولی مسعود از پیشینۀ آن گفت، ایدۀ قهرمان ملی کشور بوده و در یازده سال گذشته در مراحل مختلف روی آن کار شده است. بنابرین، تردیدی نیست که نظر به طرحهایی که حکومت تا کنون مطرح ساخته، پختهتر و همهشمولتر است. طرحهای حکومتی مثل اجماع ملی، اکثراً بنا بر منافع سیاسی، گروهی و… مطرح شده و بیشتر مقطعی بودهاند؛ به گونهیی که در زمانِ معینی بنا به دلایلِ خاصی مطرح گردیده و پس از گذشتِ مدتزمانی بدون آنکه نتیجهیی داشته باشند، به باد فراموشی سپرده شدهاند. از این رو، پیامِ نخستینِ نشست مشورتی اجندای ملی به حکومت آن است که اگر بهراستی در پی حمایت از برنامههای ملی است، باید از اجندای ملی استقبال کند تا در گام بعدی، اجماع ملی که خواست حکومت نیز خوانده میشود، عملی گردد.
اینها نکاتی بودند که اکثر شرکتکنندهگانِ جلسه با آن موافق بودند و اگر گروهها، احزاب و شخصیتهای مستقلِ سیاسییی که در این نشست اشتراک ورزیده بودند، بر این خواستههایشان ثابتقدم بمانند و متعهدانه طرح اجندای ملی را دنبال کنند، دور نخواهد بود که ما شکلگیری یک توافقِ کلانِ ملی و رسیدن به صلح و ثباتِ پایدار را در افغانستانِ عزیز شاهد باشیم.
Comments are closed.