- ۰۷ سنبله ۱۳۹۱
بخش چهارم
ارتباطات درونفرهنگی و میانفرهنگی
ارتباطات و فرهنگ، رابطۀ مستقیمی با یکدیگر دارند. فرهنگ متشکل مجموعهیی است که نظام تعبیر و تفسیر مشترکی دارد. فرهنگ پدیدهیی ارتباطی است؛ زیرا از طریق فرایند ارتباط، به صورت کتبی و شفاهی یا کلامی و غیرکلامی مبادله میشود. «فرهنگ، نرمافزاری است که به سختافزار (شخص) قدرت عمل میدهد.» والدین شما، مکاتبی که در آن درس خواندهاید و رسانهها، همه در شکلدهی و پرورش باورهای شما از طریق فرایند ارتباطات موثر بودهاند. با شما صحبت کردهاند و شما گوش فرا دادهاید. شما رفتارها و عادات افرادی را که با آنها در محل زندهگی خود معاشرت و مصاحبت داشتهاید، دیده و بررسی کردهاید؛ فرایندی پیوسته و پویاست که از طریق ارتباط انجام میشود.
وقتی شما با فردی که علاقۀ فرهنگی دارد مراوده میکنید، در حقیقت شما در حال برقراری، ارتباط درونفرهنگی هستید. به عنوان مثال، وقتی یک هوادار فوتبال با هوادار دیگری صحبت میکند، دارای یک علاقۀ فرهنگی است. وقتی شما با فردی که با وی هیچگونه علاقۀ فرهنگی ندارید یا دارای پیوندهای فرهنگی ضعیفی هستید، ارتباط بر قرار میکنید، این ارتباط، ارتباط میانفرهنگی نامیده میشود. یک افغانستانی که اطلاعات محدود در مورد نیوزلند دارد و یک نیوزلندی که دانش اندکی در مورد افغانستان دارد؛ هنگامی که با یکدیگر مشغول گفتوگو میشوند، «ارتباط میانفرهنگی» برقرار کردهاند. وقتی که افرادی با فرهنگهای مختلف در یک مکان با هم زندهگی میکنند، مشکلات خاص چند فرهنگ میان آنها بروز میکند. ۱:ص ۲۰
بستر ارتباطات
ارتباط در خلا انجام نمیشود، بلکه همواره در بستر خاص خود انجام میگیرد. با چه کسی ارتباط بر قرار کنیم، ارتباط کجا انجام میگیرد و دیدگاه کلی دو طرف در فرایند ارتباط چیست؟ این موضوع که «کجا هستیم و با چه کسی»، بر نحوۀ ارتباط ما تاًثیر میگذارد. عواملی هم نظیر اندازۀ اتاق، رنگ دیوارها و نوع و محل قرار گرفتن وسایل، میتوانند موجب محدود شدن ارتباطات گردد.
اهداف ارتباط
ارتباط برای دستیابی به یکی از اهداف زیر برقرار میشود:
۱- خبردادن ۲- مطلع کردن ۳ – آموزش دادن ۴- تغییر عقیده دادن ۵- گسترش و توسعۀ رابطۀ موجود ۶- تفریح و سرگرمی.
هدف ارتباط در روابط عمومی عبارتاند از:
۱- خبر دادن، مطلع کردن، آموزش دادن
۲- ترغیب و اقناع کردن، مجاب کردن، تشویق کردن، و انگیزهدهی
۳- انتقال گرایش نقطهنظرهای خاص
اخلاق ارتباطات
طی چند دهه، استادان و نظریهپردازان فنیِ ارتباط گفتاری همواره گفتهاند که سخنران خوب کسی است که اصول اخلاقی را رعایت کند. «مسایل اخلاقی جزوِ لاینفک هر فرایند ارتباطی هستند، به گونهیی که ارتباطات را میتوان بر اساس معیار درست یا نادرست مورد قضاوت قرار داد، چنانکه فرد برقرارکنندۀ ارتباط بتواند آگاهانه اهدافی خاص را انتخاب نماید و ابزارهای ارتباطی لازم جهت دستیابی به آن اهداف را جستوجو کند». بنابرین، سخنران باید به شنونده کمک کند تا تصمیمی عاقلانه و در عین حال اخلاقی را اتخاذ کند.
ارتباطبرقرارکنندۀ اخلاقی، به فردی گفته میشود که معیارهای اخلاقی مورد قبول جامعه را محترم بشمارد و از آنها پیروی کند.
تحقیقات انجام شده در زمینۀ ارتباطات در امریکا با توجه به محدودیتهای فرهنگی موجود، ویژهگیهای یک سخنران اخلاقی را مشخص نموده است. بر اساس این تحقیقات، یک سخنران باید بداند که «او عاملی بااخلاق باید باشد؛ یعنی هنگامی که با دیگران ارتباط برقرار میکند و تصمیماتی میگیرد که بر دیگران تاثیر خواهد گذاشت، باید معیارهای اخلاقی را مد نظر داشته باشد.
Comments are closed.