مردم افغانستان؛ گروگان‌های دیورند!

گزارشگر:غلام‌محمد محمدی - ۰۱ اسد ۱۳۹۲

بخش سی و دوم

احمدشاه مسعود در پاسخ به پرسشِ خبرنگار روزنامۀ عربی الحیات چاپ لندن در دسمبر ۱۹۹۸ گفت: «در تمام دوران جهاد بعد از ورد ارتش سرخ به افغانستان، صرف یک‌بار سفر کوتاهی به پاکستان داشتم و در نشست چندساعته‌یی که با اسلم‌بیگ رییس وقت ستاد ارتش پاکستان داشتم، به او گفتم که حاضرم یک دوست منحصر به فرد برای پاکستان باشم و این دوستی برای ما و پاکستان، بسیار سودمند خواهد بود. ولی گفته‌های او چیز دیگری را بیان می‌کرد، از این‌سبب دوباره به تکرار به او گفتم، به نفع ماست که با شما (پاکستان) رابطۀ دوستی مستحکمی برقرار کنیم و منافعِ شما نیز در این است که رابطۀ خوبی با ما داشته باشید؛ ولی سعی نکنید عاملی از طرف خودتان در دستگاه حکومت ما بگمارید، زیرا‌ این امر برای شما‌ مشکلات فراوانی به‌بار خواهد آورد. سعی کنید رضایت تمام مردم افغانستان را به‌دست بیاورید… ولی سیاست نامعقول زمام‌داران پاکستان سبب شد در این مدت بازارهای آسیای مرکزی به روی پاکستان مسدود بماند.» ۱۳۱

مرحوم احمدشاه مسعود در پاسخ سوالی مبنی بر این‌که شما نیز مانند گلبدین حکمتیار و طالبان از طریق پاکستان و از پاکستان، سال‌ها کمک دریافت می‌کردید. علت مخالفت‌تان با طالبان و حکمتیار در این مورد چیست؟ در پاسخ گفت:
«هدف پاکستان، حمایت مستقیم از حکمتیار و طالبان بوده است. فرقِ ما با آن‌ها این است که ما کمک دریافت می‌کنیم ولی خودمان تصمیم می‌گیریم؛ اما به جای آن‌ها، زمام‌دارانِ پاکستان تصمیم می‌گیرند. ناکامی و ذلتِ آن‌ها نیز در همین نقطه است.» ۱۳۲
مارکوس، رهبر زاپاتیست‌ها در مکزیک گفته بود: «دولت‌های استعماری در انترنت جست‌وجو می‌کنند تا پیدا کنند که زاپاتیست‌ها از کجا دستور می‌گیرند؛ ولی چیزی نمی‌یابند، چون جنبش زاپاتیست‌ها، خودش تصمیم می‌گیرد.»
خود تصمیم گرفتن، نشان دهندۀ ارادۀ ملی، استقلال و آزاداندیشیِ یک سیاست‌مدار و یک جنبش سیاسی است. ای کاش افکار آزاداندیشی و ارادۀ ملی‌یی که شهید احمدشاه مسعود داشت، زنده می‌ماند و تداوم می‌یافت.
آقای خواجه بشیراحمد انصاری در رابطه با انگیزۀ ابتدایی به وجود آوردن طالبان می‌نویسد: «کمیتۀ تحقیقاتی حزب جمهوری‌خواه امریکا پیرامون ظهور پدیده‌یی به نام «طالبان» در پاکستان، به مقامات مربوطۀ خویش چنین گزارش رسمی‌یی را ارایه کرده‌اند. (واشنگتن دی سی اپریل ۱۹۹۰م / حمل ۱۳۶۹ خورشیدی) این گزارش نشان می‌دهد که گروه طالبان ابتدا به نام «لشکر آزاد اسلامی» به منظور دیگری به وجود آورده شده بود، یعنی هدف از تشکیل آن قبل از انقلاب اسلامی ۱۳۷۱ خورشیدی، به قدرت رساندن گلبدین حکمتیار بوده است و نام این لشکر را گروه تحقیقاتی حزب جمهوری‌خواه «ارتش افغانی پاکستان» نامیده که بعدها در گروه طالبان استحاله شده است.
در این گزارش آمده است:
دستگاه استخبارات نظامی پاکستان،‌ یک اردوی افغانی را به صورت آشکارا، تربیت نموده، توسعه داده، کنترول کرده و آن را ابتدا به منفعت حزب اسلامی گلبدین استعمال می‌کند و به کار می‌اندازد. isi قصد دارد این قوای افغانی را برای درهم کوبیدنِ سایر نیروهای جهادی که در داخل افغانستان‌ به صورت مستقل فعالیت دارند، به کار گیرد و در فرجام، راه را برای پیروزی گلبدین حکمتیار هموار سازد، طوری که برای اسلام‌آباد قابل قبول باشد.
پاکستان از این فراریان اردوی کابل، کمپ‌های پناهنده‎گان و بعضی طالبان مدارس از سال ۱۹۸۶م شروع کرده تا آن‌ها را در مقابل نیروهای مقاومت افغانستان و پشتون‌های جدایی‌طلبِ پاکستان به کار بگیرد و این طرح برای انجام یک هدفِ بزرگ است.
این قطعات به صورت چشم‌گیری در حال توسعه است و در بهار سال آینده، از آن کار گرفته خواهد شد. این اردوی ۲۰ تا ۲۵ هزار نفری حالا سه‌چند گردیده و اسلحۀ آن از ذخایر isi تأمین می‌‌شود. این اردو به صورت عموم زیر فرماندهی افسران پاکستانی و افغان‌های زیر فرمان isiقرار داده شده‌اند و در آن، تعدادی از افسران مصری و شیخ‌نشین‌های عرب و تعدادی افسران بازنشستۀ پشتون‌تبار پاکستانی و ظاهراً رضاکار نیز حضور فعال دارند.
استخبارات پاکستان توسط همین پرسونل حرفه‌یی و مسلکی خود، بالای این اردو که به نام «لشکر آزاد افغانی» یاد می‌گردد، کنترول خود را محکم کرده است. واحدهای عمدۀ این «اردوی افغانی پاکستانی» ِساختۀ isi قرار ذیل است:
۱ـ لوای قندهار که در سال ۱۹۸۸م تشکیل گردید و بعد از درگیری در اطراف قندهار با نیروهای محلی «عصمت مسلم»، نسبت عدم موفقیت، تجدید سازمان ‌یافت و با تحرکات کمتر در بلوچستان جابه‌جا شد.
۲ـ لوای تخار: این لوای ۲۰ تا ۲۵ هزار نفری به شکل بهتری در حال تکمیل و تجهیز شدن است و تحت کنترول شدید isi می‌باشد. ظاهراً به حزب اسلامی گلبدین تعلق دارد و فرمانده آن بشیر چاه‌آبی است و در سرحدات اتحاد شوروی جابه‌جا شده و هدف اصلی آن، نابودی نیروهای احمدشاه مسعود می‌باشد [چنان‌که در سال ۱۹۸۹م حدود ۳۵ تن از فرماندهان محلی احمدشاه مسعود به وسیلۀ سیدجمال و بشیرچاه‌آبی قتل‌عام شدند]. این قطعه به تمام امکانات مجهز شده و به‌صورت یک ارتش محلی درمی‌آید و هدف آن در بهار، پیشروی به مناطق زیر کنترول احمدشاه مسعود است. حکمتیار می‌گفت، هدفِ آن‌ها جنگ با شوروی است، اما چون مسعود راضی به این کار نیست، جز جنگ با وی چارۀ دیگری نیست.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.