احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۷ سنبله ۱۳۹۱
به تازهگی گزارشهایی منتشرشده که مردم ایالت خیبر پشتونخواه پاکستان، هشدار دادهاند: در صورتی که ارتش پاکستان در آن مناطق عملیات کنند، آنها به افغانستان پناه خواهند برد. این هشدار پس از آن بیان میگردد که ظاهراً پاکستان در نظر دارد برای از بین بردنِ لانههای تروریسم، در مناطق مرزیِ خودش عملیات ویژهیی را بهراه بیاندازد؛ عملیاتی که حمایت جامعۀ جهانی را نیز کسب کرده است.
هرچند تاهنوز گمان نمیرود که پاکستان در مبارزه با تروریسم صادق باشد، اما این برنامه در ظاهرِ امر نیک مینماید. ولی از جانبی هم، هراسهایی را در پی دارد که بیشترِ آنها، ناشی از خطراتیست که متوجه افغانستان خواهد شد.
تردیدی نیست که تروریسم و اندیشههای افراطیگری در دو سوی دیورند بیداد میکنند و ظرفیت بالقوه و بالفعل این پدیده نیز در میان اقوام دو سوی سرحد وجود دارد که در طول این سالها پاکستان و افغانستان از همین ناحیه آسیبها دیدهاند. تروریسمی که در افغانستان و پاکستان وجود دارد، درون یک فرهنگ قبیلهیی حل شده است، طوری که به سختی قابل تشخیص میباشد؛ از اینرو، تصور میشود که شناخت و تعیین این افراد برای ارگانهای امنیتی افغانستان، بسیار دشوار است. به نظر میرسد که بیجا شدنِ مردم ایالت خیبر پشتونخواه پاکستان در چنین شرایطی، فضای مناسبی را برای تغییر مکانِ تروریستانِ پاکستانی ایجاد کند. آنها با استفاده از دستاویز مهاجرت، میتوانند به سادهگی وارد خاک افغانستان شده و اهدافشان را در این کشور دنبال کنند.
در این میانه، دولت افغانستان عملاً کاری از توانش برنمیآید. زیرا پاکستان همواره از سوی آقای کرزی و همراهانش متهم به همکاری با تروریسم شده است. اینگونه، زبان اعتراض افغانستان نیز بسته است و از سوی دیگر بنا بر دلایل بسیار مشخصی، از سالهای سال بدینسو، مردمان مناطق قبایلی و سرحد بدون آنکه تابعیت افغانستان را داشته باشند، از امتیازات مردم این سرزمین برخوردار اند؛ طوریکه مردم قبایل و سرحد، دارندۀ مجوز قانونیِ رفتوبرگشت به خاک افغانستاناند و حتا مثل یک شهروند عادی میتوانند در این کشور کار کنند. این موضوع به لحاظ قانونی نیز دستوپای جانب افغانستان را بسته است. توانمندیهای ارگانهای امنیتی نیز برای همهگان روشن است که تا چه اندازه میتوانند از فعالیت عناصر دهشتافگنِ جدیدالورود جلوگیری کنند.
بنابراین، تصور این فاجعه از همین اکنون روشن است. اما از آنجایی که طراحی این برنامه بسیار زیرکانه مینماید، شکی نیست که پاکستان از قبل دنبال تحقق چنین هدفی بوده است.
از آنجایی که موقف پاکستان به عنوان عمدهترین حامیِ تروریسم در منطقه معلوم است، آن کشور در یکی دوسال اخیر بهشدت زیر فشار جامعۀ جهانی قرار دارد. تا جایی که این فشارها، منجر به تنشهای حادی میان ایالات متحده و پاکستان شد. در آغاز پاکستان تلاش داشت تا برعلاوۀ اینکه حمایت جامعۀ جهانی را با خود داشته باشد، بنیادگرایان طالب را نیز حمایت کند؛ اما این رویکرد دیری دوام نیاورد و با گذشت روزهای بیشتری، بازی دوگانه پاکستان برای جامعۀ جهانی روشن شد. اینک پاکستان دریافته که ادامۀ این بازی ریسک بسیاری میطلبد و ظاهراً از همینرو، دست به ریشهکنسازیِ لانههای تروریسم در خاک خود زده است.
جامعۀ جهانی نیز به رویکرد جدید پاکستان خوشبین است؛ طوری که چندی پیش لیون پانیتا، وزیر دفاع ایالات متحده، از عملیاتی که قرار است پاکستان آن را به اجرا گذارد، خوشخبری داد و این خبر، در واقع آغاز همین برنامۀ پنهانیِ پاکستان میباشد.
سود پاکستان در این عملیات آنجاست که در گام نخست میتواند روسفیدیِ پاکستان را احیا کند و به علاوه، روابط آن کشور را با جامعۀ جهانی – که تاهنوز هم سست و شکننده است – برقرار سازد. در گام دوم، خطری که خود پاکستان و مردم آن کشور را تهدید میکند، با این عملیات کمرنگتر میشود و آن کشور لااقل تا مدتی، نیروی خود را صرف علاج این بیماریِ مزمن نخواهد کرد. در گام سوم، پاکستان با منتقل کردنِ عناصر افراطی به خاک افغانستان، به هدف سنتیِ خود که همانا ناامن کردنِ افغانستان است، نایل میآید و همچنین مطمین میباشد که دستگاه استخباراتی آن کشور، توانایی ادارۀ طالبان در خاک افغانستان و دادن طرح و برنامه برای آنان را دارد.
هیچ بعید نیست که پاکستان در اجرای این عملیات، به دنبال همین اهداف یادشده باشد؛ از اینرو، عملیات ارتش پاکستان در سرحدات آن کشور، روزنۀ امیدی برای نابودیِ تروریسم و بنیادگرایی نخواهد بود.
Comments are closed.