الفــبای زبان شـــــــغنی

گزارشگر:محسن حافظیان - ۰۸ اسد ۱۳۹۲

بخش نخست

پیش‌گفتار
انگیزۀ بقا و دفاع از حیات، انسان‌ها را وادار ساخت تا زنده‌گی اجتماعی داشته و در برابر طبیعت و سایر عوامل تأثیرگذار بر روند زنده‌گی، متحدانه ضروریاتِ خود را تهیه و تلاش جمعی کنند. روند اجتماعی این پروسه (کار و مبارزۀ مشترک)، ضرورت معاشرت انسانی و فضای افهام و تفهیم را مهیا ساخت که در نتیجۀ گذشت زمان طولانی و تکامل فیزیکی و معنوی انسان‌ها، اصوات ابتدایی آهسته‌آهسته موزون‌تر شده و در قالب کلمات ابتدایی، نوعی زبان به وجود آمد که اساس و سرچشمۀ تکاملِ فرهنگِ بشریت است.
در این پروسۀ تاریخی، زبان عمده‌ترین تأمین‌کنندۀ روابط اجتماعی انسان‌ها بوده که در تشکیل و انکشاف شعور انسانی، نقش پُر از اهمیتی را ایفا و انسان را در جایگاه والای آن قرار داده و به آن اقتدار بخشیده است. هم‌چنان تفکر انسان‌ها هم‌چون محصول عمل‌کرد مداوم و تجربه‌شده در قالب واژه‌های زبان، بیان و به وسیلۀ نگارش از نسلی به نسلی به حیث دستاورد میراث فرهنگی، انتقال یافته که زیربنای پیشرفت‌های بعدی نسل‌های آینده را فراهم ساخته و می‌سازد.
در جامعه‌های بشری زبان‌های بی‌شمار و مختلفی به وجود آمده و رشد و تکامل نموده‌اند؛ هم‌چنان زبان‌های زیادی نیز بنا به عوامل مختلف، تغییر نموده یا به دلیل سیطرۀ استیلاگران وقت، از میان رفته‌اند. خوش‌بختانه زبان‌های گروه پامیری ـ که مربوط به گروه شرقی زبان‌های آریایی و متعلق به خانوادۀ هندواروپایی می‌باشند ـ با وجود شمار اندک گویند‌ه‌گان به مقیاس کل، در پناه استحکامات طبیعی سلسله کوه‌ها و دامنه‌های پامیر از گزند نابودی در امان مانده و اصالتِ خود را حفظ کرده‌اند. البته در این شکی نیست که سخن‌گویان این زبان‌ها به علت عدم انکشاف زبانی، تمام کمبودهای واژگانی خود را از زبان‌های موثر در منطقه به ویژه از راه زبان فارسی دری ـ که به آن آموزش می‌یابند ـ اکمال نموده و می‌نمایند. باید پذیرفت در شرایطی که اجداد و نیاکان مردمانِ دارای زبان‌های گروه پامیری قرار داشتند و دارند، هدیه‌یی باارزش‌تر از چنین گنجینۀ ارزشمند و میراث گران‌بها به نسل‌های موجود این سرزمین را نمی‌توان سراغ داشت. لذا تلاش در راه رشد و تکامل این زبان‌ها به‌ویژه ایجاد الفبای این زبان‌ها ـ که برای بقای‌شان در شرایط موجود جهانی، یک امر حیاتی است و نسل توان‌مند عصرحاضر، قادر به انجام آن می‌باشد ـ یک وجیبۀ ضروری و فرهنگی است.
١. زبان شُغنی
ویژه‌اطلاعات فشرده و عمومی دربارۀ این زبان:
الف. شُغنان و روشان در زبان‌های شغنی و روشانی خوږنون و رښ‌ون گفته می‌شوند و شغنانیان خود را خوږنونیین یا خوږنونجیین و روشانیان را رښ‌ینین یا رښ‌ینجین می‌گویند. نام مفرد شغنانی را خوږنونه و روشانی را رښ‌ین می‌نامند. در انتخاب نام شغنان و روشان، شغنانی‌ها و روشانی‌ها هیچ نقشی نداشته‌اند. این در حقیقت مشکل کمبود آواها و نویسه‌های زبان شغنی در زبان‌های نام‌گذاران بوده که با ذوق و سلیقۀ خود چنین نامی را برای مردم و این منطقه ساخته‌اند. بر اساس تحقیقات نخستین محققِ زادۀ این مرز وبوم، محترم دکتور خوش‌نظر پامیرزاد، نام شغنان پس از تسلط اسلام بر اراضی و مناطق ماوراءالنهر در آثار و کتاب‌های این نویسنده‌گان به نام‌های شقنان، شقینه، شگنان و در قرن پنجم هجری به شغنان نام برده شده است.١
ب. مناطق اطراف و اکناف سلسله کوه‌های مرکز پامیر (نواحی واخان، اِشکاشِم، زیباک، شُغنان، روشان، دَرواز، کُران و مُنجان وغیره) به نام پامیر و زبان‌های واخانی، اشکاشمی، سنگلیجی، شغنی، روشانی، یَزگُلامی، سَرقولی، و مُنجی در مجموع به نام زبان‌های گروه پامیری یاد می‌شوند. زبان‌های منجی و سنگلیجی صرف در بدخشان افغانستان و زبان یزگلامی در بدخشان جمهوری تاجیکستان و زبان سرقولی در ایالت سین‌کیان جمهوری تودۀ چین، تکلم می‌شود. اصطلاح زبان‌های پامیری و پامیرشناسی نخست در تحقیقات دانشمندان آکادمی علوم اتحاد شوروی وقت چون «و. و. گریگورف» و «ا. ا. سیمیونوف زوربین» و دیگران ایجاد و با تأسیس آکادمی علوم تاجیکستان به خصوص «انستیتوت پامیرشناسی» به رهبری دانشمندان بزرگ پامیر زمین چون مرحوم آکادمیسن «دادخدا کرم‌شاه‌یف» و دادخدایف و دیگر محققان، این زبان‌ها به نام زبان‌های گروه پامیری یاد می‌شوند که مربوط به گروه شرقی زبان‌های آریایی و متعلق به خانوادۀ هندواروپائی می‌باشند. قابل تذکر است که در گذشتۀ زبان‌های شغنی و روشانی، الفبای مخصوص دیده نشده است.
ج. در سال ۱۳۴۱ ش. کتاب دادخدایف زیر عنوان «تحقیقات دربارۀ فونتیک تاریخی زبان شغنی» و در سال ۱۳۴٢ ش کتاب کرم‌شاه‌یف با نام «لهجه‌های زبان شغنانی» و مجموعۀ مقالات مربوط به زبان‌های پامیری در شهر دوشنبه به چاپ رسیدند. در آکادمی علوم تاجیکستان ابتدا بعد از سال ١٩٢٩م. )١٣٠٨ ش.( با استفاده از الفبای لاتین الفبای زبان شغنی را ترتیب دادند که تا سال ١٩٣٧م. (۱۳۱۶ ش.) دوام داشت ولی بعداً آن را در سال ١٩٩٠م. (۱۳۶۹ ش) به الفبای سریلیک تغییر دادند که نویسه‌های نوشتاری زبان فارسی (تاجیکی) در تاجیکستان نیز می‌باشد. و اکنون در جمهوری تاجیکستان مورد استفادۀ شغنانی‌ها و روشانی‌هاست. اما از این که الفبای سریلیک در افغانستان عمومیت ندارد، شغنانی‌ها و روشانی‌های این سرزمین از این الفبا در نوشتن آثار خود استفاده کرده نمی‌توانند و شرایط آموزش و استفاده از آن در اصول نوشتاری افغانستان و به خصوص تهیۀ کتب و برنامه‌های تعلیمی درسی معارف برای شاگردان این زبان‌ها بعید به نظر می‌رسد. لذا بنا به شرایط شغنانی‌ها و روشانی‌های افغانستان که تمام دورۀ آموزش سواد و تحصیلاتِ خود را به الفبای زبان‌های فارسی و پشتو انجام می‌دهند و در نتیجه به این نویسه‌ها آشنایند و به آموزش مجدد آن نیاز ندارند ـ استفاده از نویسه‌ها و قاعده‌های مربوط به نویسه‌های این زبان‌ها به اضافۀ احیا و انتخاب نویسه‌های مخصوص زبان‌های شغنی و روشانی، آسان‌ترین شیوه برای به کتابت کشیدنِ این زبان‌ها می‌باشد. از جهت دیگر، هم زبان فارسی و هم زبان پشتو شاخه‌یی از زبان‌های آریایی‌اند و زبان‌های شغنی و روشانی همۀ ضرورت‌های واژگانی خود را از این زبان‌ها تکمیل نموده و دارای پیوندهای آوایی می‌باشند؛ امری که کار آموزش کتابت را آسان می‌کند. قابل یادآوری است که دانشمندان آکادمی علوم اتحاد شوروی وقت و انستیتوت پامیرشناسی آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان، با داشتن دانشمندان بزرگ در بخش‌های مختلف علوم، کارهای مثمری را در عرصه‌های گوناگون معرفی فرهنگ مردم پامیر (بدخشان)، رشد و انکشاف زبان‌های پامیری و حفظ نگه‌داری هنر و فرهنگِ پسندیدۀ مردمِ این سرزمین انجام داده‌اند و در حال انجام‌اند.
٢. نویسه‌های پیشنهادی
بر اساس معیارهای زبان‌شناسی و قواعد دستور زبان در شروع و ادامۀ کار پیرامون نویسه‌های١ موجود و پیشنهادی؛ آواها برای زبان شغنی را در چهار بخش خلاصه می‌سازیم: نویسه‌های خطی / نویسه‌های برون‌خطی، نویسه‌های ساده / نویسه‌های ترکیبی، واکه‌نویسه‌ها / همخوان‌نویسه‌ها، و نیمه‌همخوان‌ها. در تداخل کار، به دیگر مسایل پیرامونی و مورد بحث نیز به طور همه جانبه پرداخته می‌شود.
٢. ١. معیارهای زبان‌شناسی
در ایجاد و یا تغییر الفبای یک زبان به الفبای زبان دیگر و هم‌چنان در نوشتن صورت آوایی یک زبان با الفبای زبانی دیگر، که نمونه‌های تاریخی آن کم نیست، مهم‌ترین نکته‌های پیش رو را به شرح زیر بایست مد نظر داشت:
الف. امانت‌داری و یک‌دستی در درج آواها، تطبیق همگن و فراگیر الفبای پیشنهادی با آواهای زبانی مورد نظر، کار آموزش و نوشتاری زبان را به آموزنده‌گان و آموزگاران ساده و آسان می‌سازد.
ب. به طوری که روشن است، گویش‌های گوناگونی در یک واحد زبانی وجود دارند؛ تعیین گویشی به عنوان گویش معیار به ویژه در زبان‌هایی که در بستر جغرافیایی گسترده‌یی پراکنده‌اند، موضوعِ در خور اهمیت است. در این نوشته، گویش معیاری ما، گویش مردم شغنان هر دو بدخشان (افغانستان و تاجیکستان) است.
ج. در این نوشته، آوانویسه (ساده‌تر بگوییم نویسه) عبارت از صورت نوشتاری یک آوائی است که تنها و تنها دارای یک آوا باشد. من باب مثال، تنوین را – که در واژه‌های عربی مبیّن همزمان دو آوای [ a ] و [ n] یا به عبارتی نون ساکنی که در آخر کلمات عربی تلفظ می‌شود اما نوشته نمی‌شود مانند دفعتهً و غیره – من حیث نویسه‌های شغنی به شمار نیاورده‌ایم.
د. جفت آوائی جداکننده. برای تشخیص آواهای مختلف زبان از تلفظ‌های گوناگون این آواها؛ معیار تشخیص آواها به شیوه‌یی است که اگر جانشینی یک آوا با آوایی دیگر در درون متن واژگانی٢ یک‌سان و هماهنگی دو واژۀ گوناگون را تبارز دهد، این آواها دو آوا به شمار می‌‌آیند. برای نمونه می‌توانیم از آواهای ژ و ۋ در واژه‌های ژیر (سنگ) و ۋیر (پُربهره) نام ببریم که از جانشین کردنِ هر کدام از آن‌ها، واژۀ دیگری ساخته می‌شود. و بدین‌گونه این آواها را «جفت آوایی جداکننده» می‌نامیم.
ه. جفت واژگانی جداکننده. در زبان شغنی نویسه‌های واژه‌های زبان‌های دیگری موجودند که به طور یک‌سان در این زبان (شغنی) تلفظ می‌شوند. به طور نمونه، نویسه‌های ت و ط در واژه‌های حیات و حیاط که در زبان عربی تلفظ متفاوتی دارند و شغنی‌زبان‌ها این‌گونه نویسه‌ها را یک‌سان تلفظ می‌کنند. این چنین نویسه‌ها به نام «جفت نویسه‌های جداکننده» یاد می‌شوند.
و. نویسۀ آوایی جداکننده می‌تواند با نشانه‌یی کمکی (نک. پایین‌تر) نیز تمایز یابد. برای نمونه، واژه‌های بوٓن (ریش) و بون (آرد) با همین نشان کمکی هم در صورت آوایی و هم در صورت نوشتاری خود از یکدیگر تفکیک می‌شوند.
ز. متن واژگانی یکی از عامل‌های موثر در رابطۀ نویسه و آوای درج شده است. در واقع، جایگاه نویسه در متن واژگانی می‌تواند معرّف آوایی باشد که با نویسۀ یاد شده درج شده است و یا معرّف تغییراتی باشد که این آوا در متن به خود می‌گیرد. برای نمونه، قرار گرفتن ا (الف) پیش از نویسه‌های و و ی در آغاز واژه‌یی (مثلا، این و اون) نشان از آن دارد که این نویسه، به تنهایی، به هیچ آوایی منسوب نیست. همین ا (الف) در میانۀ واژه که به تنهایی به کار برده شود واکۀ [â] را درج می‌کند. مثال دیگر آن‌که اگر بلافاصله واکه‌یی (مصوتی) پس از دو نویسۀ و و ی بیاید، نویسۀ و آوای [v] (مثال، در واژۀ وایمه (نوعی بیماری عصبی)) و نویسۀ ی آوای [j] را درج می‌کند (مثال، در واژۀ یاږج (آرد)). کوتاهی و بلندی یک واکه می‌تواند تحت تأثیر آواهایی نیز باشد که به دنبال آن می‌آیند، مثلا واکۀ کوتاه َ [a] در در واژۀ اَچَݑ [a5ath] (هیچ) کوتاه‌تر بیان می‌شود تا بیان همین واکه در واژۀ اَچگَه [a5ga] (دیگر) چرا که در واژۀ دوم بعد از این واکه، دو آوای همخوان (مصوت) آمده است و در اولی تنها یک آوای همخوان، که باعث ادای کوتاه‌تر این واژه می‌شود.
شناختن رابطۀ نویسه و آوا در متن واژگانی این امتیاز را هم دارد که از بالا رفتنِ بی‌دلیل شمار نویسه‌ها و یا افزودنِ نشانه‌های اضافی تا حد ممکن بپرهیزیم. اگر به جدول الفبایی کتاب «الفبای زبان شغنی»، آکادمی علوم افغانستان، منتشر شده در سال ١٣٨٣ ش، (ص. ۲۶، ٢٧، ٢٨ و ٢٩)، نگاهی بیاندازیم، می‌بینیم که، برای نمونه، چهار گونه نویسۀ و (ۉ، ۏ و~ وو) آمده است و چهار گونه نویسه برای ی (ی، ۑ و ې) آمده است، در صورتی که بخشی از این نویسه‌ها با توضیحی که دربارۀ متن واژگانی نوشتیم، قابل حذف می‌باشند. ١
٢.٢. نویسه‌های خطی / نویسه‌های برون‌خطی
از نگاه ترسیمی، نویسه‌های زبان شغنی به دو گروه شامل می‌شوند: نویسه‌های خطی که بر روی خط نوشته می‌شوند؛ و نویسه‌های برون‌خطی که بیرون از خط و با نویسه‌های خطی درمی‌آیند.
الف. نویسه‌های خطی
نویسه‌های خطی که در زبان شغنی به کار می‌روند، به شرح زیر اند:
آ ا ب پ ت ث ݑ ج چ څ ځ ح خ د ڎ ذ ر ز ژ ږ س ش ښ ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ۋ ه ی ء.
از این نویسه‌ها، نویسه‌های ځ څ ږ ښ در واژه‌های زبان پشتو [۱] می‌آیند، نویسه‌های ث ح ص ض ط ظ ع ق در واژه‌های عربی یا واژه‌های دیگر زبان‌هایی که با این الفبا نوشته شده‌اند می‌آیند، و نویسه‌های ڎ ۋ و ݑ تنها در واژگان شغنی نوشته می‌شوند. ۲۶ نویسۀ دیگر در نوشته‌های واژه‌های این سه زبان و زبان فارسی مشترک‌اند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.