احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۴ سنبله ۱۳۹۲
دولت افغانستان در حالی از گفتوگوهای صلح با طالبان خبر میدهد که روز گذشته رییسجمهور کرزی برای دیدار با مقامهای پاکستانی وارد این کشور شد. یکی از اصلیترین هدفهای سفر به پاکستان، بررسی راههای مذاکره با گروه طالبان خوانده شده است. در صورتی که دولت افغانستان عملاً چنین مذاکراتی را انجام میدهد، آنگاه درخواست از دولت پاکستان به هدف تسهیل چنین گفتوگوهایی برای چیست؟
دولت افغانستان از گفتوگوهای صلح با سران طالبان سخن میگوید، ولی هرگز نگفته که منظور از سران طالبان کیها اند و حتا حاضر نشده که نام افراد مذاکرهکننده را افشا کند. اخیراً برخی گزارشها به بیرون درز کرده که عدهیی از مقامهای دولت افغانستان در دبی مشغول گفتوگو با طالبان استند، اما هرگز گفته نشده که این مذاکرات در چه سطحی و با کدام هدفها صورت میگیرد.
در اینکه آقای کرزی در ماههای آخر قدرت، تلاشهای مضاعفی را برای گفتوگوهای صلح آغاز کرده، جای شکی نیست؛ ولی مهم این است که چنین گفتوگوهایی با کیها صورت میگیرد و چه نتایجی میتواند در قبال داشته باشد. آقای کرزی میگوید که برخی طالبان در تماس با او تأکید کردهاند که حملات و کشتارهایی که به آنها نسبت داده میشود، کارِ این گروه نیست. پس پرسش اینجاست که چنین حملاتی را در افغانستان کدام گروهها انجام میدهند؟
از جانب دیگر، ذبیحالله مجاهد که خود را سخنگوی طالبان معرفی میکند، به رسانهها گفته است که آقای کرزی دچار بدفهمی شده و این گروه همواره مسوولیت تمام فعالیتهای خود را به دوش میگیرد. این وضعیت نشانگر این است که یا آقای کرزی آدرس را اشتباه گرفته و یا اینکه طالبان واقعاً به دستههای مختلف تقسیم شدهاند. این در حالی است که بسیاری از تحلیلگران باور دارند که طالبان را نباید به دستههای مختلف تقسیم کرد و از واقعیت طالبان بر اساس تخیلات شخصی خود، تعبیرهای دیگری بیرون داد؛ تعبیرهایی که هیچ رابطهیی با تفکرات و ایدههای بنیادین طالبان ندارند و نه میتوانند واقعیت امروزی گروه طالبان را به عنوان بخشی از معضل جنگ در افغانستان و منطقه که پیوندهای تنگاتنگی با گروههای تروریستی دارد، کتمان کند. چنین گروهها و افرادی به دلیل اینکه از بدنۀ گروه طالبان جدا شدهاند، دیگر به عنوان نمایندۀ این گروه شناخته نمیشوند.
پیوستن و گسستن از گروههای سیاسی و نظامی، یک مسالۀ عادی است که همواره اتفاق میافتد. همواره افرادی پیدا میشوند که به یک گروه میپیوندند، ولی پس از مدتی رابطۀ خود را با آن قطع میکنند. حتا افراد میتوانند وارد احزاب سیاسی شوند و زمانی با آنها قطع رابطه کنند. این مسأله همواره پیش میآید و نباید افراد را همیشه با سوابق آنها سنجید. حزب اسلامی حکمتیار همین حالا به چند حزب دیگر تقسیم شده که دیگر رابطۀ گذشته را با رهبری آن ندارد. اگر کسی بیاید و با یکی از افراد حزب اسلامی که در شاخۀ دیگری فعالیت دارد گفتوگو کند، آیا میتوان از آن به گفتوگو با رهبری حزب اسلامی حکمتیار تعبیر کرد؟! اگر چنین باشد، پس برخی از بلندپایهگان دولت آقای کرزی در گذشته از اعضای برجستۀ گروهها و تنظیمهایی بودهاند که در حال حاضر در جنگی رویاروی با دولت و نظامیان خارجی قرار دارند و باید گفتوگو با این افراد را برای قطع جنگ آغاز کرد.
آقای کرزی البته لازم نیست که زیاد دور برود و میتواند چنین گفتوگوهایی را با اطرافیان خود انجام دهد؛ چون نزدیکترین افراد به آقای کرزی یا عضویت حزب اسلامی حکمتیار را در گذشته داشتهاند و یا هم از تیوریسنها و پایهگذران امارت اسلامی طالبان بودهاند. پس آنچه که از اظهارات مسوولان بهدست میآید، این است که آنها در مورد گفتوگوهای صلح دچار توهم شده اند و فکر میکنند که با نشستن و چای خوردن با فلان عضو سابق گروه طالبان، میتوانند تمام افراد این گروه را به نفع خواستههای خود مصادره کنند.
آقای کرزی از چنین برنامهها و نشر خبرها هدفهای دیگری دارد و زیاد هم در بند تأمین امنیت و زمینهسازی برای گفتوگوهای واقعی صلح نیست. در گام نخست آقای کرزی به دنبال این است که نشان دهد بدیلی برای دفتر قطر تدارک دیده است؛ دفتری که بر اساس خواست آقای کرزی در شهر کابل گشایش خواهد یافت و به پرچم و لوحۀ امارت اسلامی طالبان مزین خواهد بود. این افراد و دفتر ساخته و پرداختۀ ذهن آقای کرزیاند و هیچ رابطهیی با گروهی که به عنوان طالبان در افغانستان میجنگند، ندارند. این افراد به زعم آقای کرزی، طالبان میانهرو اند که تفکرات تمامیتخواهانۀ رهبری این گروه را کنار گذاشتهاند. آقای کرزی با ایجاد چنین دفتری میخواهد به مردم افغانستان و جامعۀ جهانی این پیام را برساند که خودش بهتر از هر کشور و شخص دیگری، قادر به مهار کردن گروههای شورشی است و اگر در این عرصه به او مجال کافی داده شود، در ظرف مدت کوتاهی مسالۀ جنگ در افغانستان را حل میکند.
اما این موضوع نیز چیزی بیشتر از یک توهم نمیتواند باشد؛ چون اگر قرار میبود افرادی که آقای کرزی با آنها تماس دارد، افراد دارای نفوذ در دورن گروه طالبان میبودند، دیگر اینهمه تلاشهای جهانی و منطقهیی در این خصوص معنایی نداشت. آقای کرزی میخواهد همانگونه که خودش در مورد گفتوگوهای صلح دچار توهم شده، جامعه را نیز به چنین توهمی دچار کند. همین حالا گروه طالبان بهشدت در حال پیشروی در مناطق امن است و بدون استثنا همهروزه چندین حمله را در سراسر افغانستان انجام میدهد. واقعیت طالبان چنین است و نباید در این خصوص دچار سوءبرداشت و یا توهم شد.
در گام دوم آقای کرزی از نشر چنین خبرهایی میخواهد در اذهان عمومی این نگرانی را ایجاد کند که صلح بدون نقش او در افغانستان تأمین شدنی نیست. این موضوع دقیقاً رابطۀ مستقیم با مسالۀ انتخابات در کشور دارد. آقای کرزی در این خصوص هم برنامهریزیهایی کرده و خلاف سخنانِ خود که میگوید در انتخابات آینده دخالت نخواهد داشت، از مدتها به این طرف دغدغۀ برگزاری انتخابات را به گونۀ مهندسیشده دارد. آقای کرزی اگر نتواند از برگزاری انتخابات در کشور جلوگیری کند، لااقل میخواهد که فردی از تیم خودش سکاندار سیاست افغانستان پس از سال ۱۳۹۳ شود؛ کسی که مطیع اوامرش باشد و بتواند منافع او را پس از کنار رفتن از قدرت تأمین کند.
سومین مسأله در نشر خبر مبنی بر تماس مستقیم با طالبان، میتواند این باشد که به نحوی آقای کرزی میخواهد سیاستهای خود را با همتایان پاکستانی خود هماهنگ کند. آقای کرزی در پی حذف نقش پاکستان از معادلۀ صلح نیست، بل میخواهد پاکستان در وجود او همکاری استراتژیک را ببیند. شاید یکی از هدفهای سفر به پاکستان هم این بوده باشد.
Comments are closed.