نیاز اتحاد انتخاباتی در حوزه نظر به اطاق فکر و در عمل به اجندای ملی

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۶ سنبله ۱۳۹۲

اتحاد انتخاباتی به وجود آمده است و این خبر خوشی برای خیلی از شهروندانی است که نمی توانند بدون بزرگ قوم خود به سر کنند و نه می توانستند از این بیشتر به تک روی ها و عدم توافق هایی گردن نهند که در نهایت، عرصه را برای گروه ها و جریان های مافیایی باز می کند که بیشترین نفع را از آشفته بازار سیاسی امروز افغانستان آنها برده اند. اما در این، میان ترس هایی هم این شیرینی را به تلخی پیوند زده است، کمتر کسی را می یابی که بتواند خوشی ناشی از یک چنین اتحادهایی را به جرأت ابراز کند، چرا که می ترسد در فرصتی کوتاه از هم پاشیده و کسانی که بیشترین خوشی و مسرت را ابراز کرده اند، سرافکنده ترین و خجل ترین ها شوند. و کیست که بخواهد در این فضای سیاست زده که همه سیاسی شده اند، مهر ناپختگی و ناسنجیده عمل کردن و گفتن را تحمل کند؟ فضای عجیبی بر سیاست امروز افغانستان حاکم شده است. همه چیز در ابهامی غریب فرو رفته است. به نوعی همه منتظرند تا ببینند که حادثه و طوفان از کدام طرف، از راه خواهد رسید؟ همه می ترسند، اما همان طور که در ابراز خوشی خود محتاطند، در ابراز ترس، محتاط تر و مترددتر خواهند بود. اما باید دید که بزرگوارانی که دست به دست همه داده و عکس یادگاری گرفتند و دست کم در عکسی باشکوه، شکوهی به یادماندنی را تصویر کردند، تا چه حد به وعده و امضا و تعهد خود پابندند؟ در این میان از همان روز تولد این اتحاد، جریاناتی دیگر هم به وجود آمده و سایه به سایه این اتحاد حرکت خواهد کرد. جریانی که هیچ گاه وحدت ها و همگرایی هایی از این دست را تحمل نکرده و برای کوبیدن میخ خود در میدان، محکم و همیشه گی، در هر فرصت پیش آمده میان کسانی که باید در محور توافق و تعهد و همگرایی ها قرار بگیرند، فاصله انداخته و به نوعی وضع رو به آرام شدن را متشنج کرده و بهار اتحادها را به خزانی زودرس حواله کرده است.
امروز شاید بیشتر از هر وقت دیگر، زمان آن است که این بزرگواران بنشینند و برای حرکت نمادین و مردم پسندشان و اگر با خلوص و تعهدی واقعی برای خدمت به مردم همراه باشد، مورد پسند الهی هم خواهد بود، فکر کنند، اندیشه ای خلق کرده و طرحی را روی دست بگیرند، که بتواند آن چنان این مهره ها و حلقه ها را به هم پیوند دهد که دیگر حتی اگر خود بخواهند، آن چنان جذب و حل در این همگرایی شده باشند که چاره ای جز ماندن و در کنار دیگران اوضاع را بهبود بخشیدن چاره ای نداشته باشند. بدین معنا که اتحاد انتخاباتی دور از هیاهوی رسانه ای و دام های کلانی که برای خریدن هر کدام گسترده اند، به فکر طرح و برنامه ای جامع و فراگیر باشند که در این طرح ملی، هر کدام جایی و فضایی برای خدمت و در محراق توجه مردم و سیاست بین المللی قرار داشتن را در اختیار داشته باشد. صد البته این نظر را باید با تئوری تکه تکه کردن، کشور و هر کدام را به سیاست مدارانی که هر کدام امروز در فضای سیاسی و رقابتی امروز به گرگی مبدل شده اند که به دنبال سهمی از دیار به حراج مانده شده مان هستند، تفاوتی اساسی و بنیادین دارد. چرا که با تعریف و تئوریزه کردن یک اجندا و طرح ملی، راهی باز خواهد شد که هر کس توانی و زوری دارد نه در میدان جنگ و سهم خواهی برا ی تجزیه و تکه تکه کردن کشور، که در قالب این طرح و اجندای ملی، به زبان منطق و مفاهمه سر میز مذاکره ای بنشیند که این بار موضوعش معامله و یا دلالی کردن و سودی به جیب زدن نیست، بلکه اجندای اصلی این میز، رسیدن به نقاط مشترکی است که دیدگاه ها را به هم نزدیک تر ساخته و تحمل سیاستمدارن و نخبه گان سیاسی ما را از هم و برای هم افزایش دهد. اتحاد انتخاباتی و هر اتحاد و ائتلاف و شورا و جریان دیگری که بخواهد به همه گیر شدن و فراگیری نفوذ سیاسی اش به صورت ملی بیاندیشد، ناگزیر خواهد بود به طرحی و برنامه ای مدون، علمی، بومی و حساب شده که همه حساسیت ها و ظرافت های نظری و عملی را در افغانستان مد نظر داشته باشد، اندیشیده و در صدد تدوین آن باشد. امروز نه کشور و ملت، مثالی از قافله و کاروان ها و لشکر ها و ساکنان برج و باروهایی هستند که به امیر و قافله سالار نیازداشتند و نه رئیس جمهور و نمایندگان مردم در مجلس، امیران و فاتحانی هستند که در میدان انتخابات برده باشند و عنان قدرت را به صورت مطلق به دست گرفته باشند. بلکه در معادله دولت های مدرن و نظام های دموکراتیک، این مردمند که نفس می کشند، حضور دارند و حضورسیاسی شان را به خصوص باید باور کرد و به خواست شان احترام گذاشت. و بدون شک خواست مردم ما این بار این است که دیگر با زبان تذویر و ریاکاری و ظاهر سازی و هیجان آفرینی در فضای سیاسی با آن ها سخن زده نشود، بلکه اگر حرفی برای گفتن است، در قالب طرح هایی عملیاتی، قابل دفاع و واقع انگارانه تنظیم شود که مردم هم بتوانند وجود و مؤثریت خود را در تنظیم و تغییر و مدیریت سرنوشت خودشان احساس کنند و این ممکن نیست مگر این که اتحاد انتخاباتی و انگیزه هایی از این دست به بزرگانی مراجعه کنند که تاریخ زندگی شان همیشه همگرایانه اندیشیدن را به آن ها نسبت می دهد و طرح و اجندایی ملی و همه گیر را قادر به تنظیم، تئوریزه کردن و مکانیزم تطبیق آن را طراحی کردن هستند. امروز اجندا و برنامه ای ملی ضرور است تا هر کدام از ما بدانیم برای حفظ دست آوردها و تداوم کامیابی ها و گذر از چالش ها و ناکامی ها چه باید کرد؟ از این رو برای اتحاد انتخاباتی هیچ عنصری ضروری تر از ایجاد یک اطاق فکری متحد و منسجم و همه گیر وجود ندارد، تا این اطاق فکر روی طرح و برنامه هایی که نخبه گان سیاسی ما چندی پیش هم به عنوان اجندای ملی مطرح کرده بودند، در ابعادی دقیق تر به بحث و نقد بنشینند و با پی ریزی یک طرح قوی و قدرتمند ملی، پایه های اتحاد و همکاری های امروز و آینده خود را استحکام و ثبات بیشتری ببخشند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.