گزارشگر:داکتر احمدعلی نوربالا - ۲۵ سنبله ۱۳۹۲
راهکارهای پیشگیرانه از شکلگیری مدیریت خودشیفته
در مقابل مدیریت خودشیفته، راهکارهایی وجود دارد که استفاده از آنها میتواند باعث پیشگیری از شکلگیری مدیریت خودشیفته در سازمانها شود. از جملۀ این موارد، میتوان به اعمال ارزیابی سلامت روانی در نظام انتخاب مدیران، ترغیب به تشکیل انجمنهای صنفی و نیز جوامع مدنی، شفافیت و اطلاعرسانی در تمام کارکردهای مدیریتی، پاسخگو بودن تمام کانونهای قدرت اعم از تقنینی، اجرایی، مالی، امنیتی، قضایی و نظامی به زیرمجموعهها، ایجاد سازوکار قانونی مصونیت برای انتقاد از مدیریت، تقبیح رفتار تکبر و تملق و ترویج رفتار تواضع و تعامل و در نهایت، چرخشی بودن و محدود بودن دورۀ مدیریت افراد اشاره کرد.
سازوکار عدم احساس بینیازی
از دیدگاه آفریدگار متعال، عدم احساس بینیازی و به عبارتی ضرورت پاسخگویی هر فردی و مدیری به ذیربطان و ذینفعان، علاوه بر خداوند حاضر و ناظر، مهمترین سازوکار مقابله با شکلگیری فرد و مدیریت خودشیفته (طاغی) است.
خودشیفتهگی فرهنگی
بر اساس نظر مردمشناسان، بیشتر افراد جامعه ویژهگی «پیرو» بودن و گروه اندکی، ویژهگی «رهبر» بودن را دارند. اگر ارزشها و رفتارها و در مجموع، ویژهگیهای بارز خودشیفتهگی در گروه کثیری از جمعیت یک قوم، جامعه یا کشور، به تبعیت از رهبران و فرهنگسازان آن اجتماع، آگاهانه یا ناآگاهانه، فعالانه یا منفعلانه، نهادینه شود و این ویژهگیها در سبک زندهگی مردم خود را نمایان کند، میتوان گفت بنیاد «خودشیفتهگی فرهنگی» شکل گرفته یا در حال شکلگیری است.
شواهد دینی در مورد خودشیفتهگی
در ادبیات قرآنی واژههای «بغی و طغی» معادل خودشیفتهگی است. «بغی» به معنی «طلب توام با تجاوز از حد»، «زیادهخواهی»، «ستم و سرکشی» و «طغی» به معنی «تجاوز از حد و اندازه» آمده است. مسیر بغی و طغی در قرآن مسیر تنازلی است و خسران نفس، ظلم به نفس، هبوط، هلاکت، عذاب الهی و نفرین الهی را در پی دارد. در قرآن، شیطان نماد خودشیفتهگی است و خداوند در آیههای ۱۲ و ۱۳ سوره اعراف میفرماید: «هنگامی که تو را امر کردم، چه چیز تو را مانع شد که سجده نکردی؟» گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش پدید آوردهای و او را از گل». خداوند فرمود: «از این جایگاه و منزلت فرود آی، زیرا تو را نرسد که در این جایگاه بلند، بزرگمنشی کنی، پس بیرون شو که قطعاً از خوارشدهگانی.»
در آیه ۲۳ سوره یونس بیان شده است که بازتاب زیادهخواهی و ستم، به خود آدمی بازمیگردد.
[پس هنگامی که آنان را نجات بخشد، ناگهان در زمین به ناحق تجاوز و سرکشی میکنند. ای مردم! تجاوز و سرکشی (بغی) شما فقط به زیان شماست. چند روزی محدود از کالای زندهگی دنیا بهره برید؛ آنگاه بازگشتتان به سوی ماست؛ پس شما را به اعمالی که همواره انجام میدهید، آگاه میکنیم.] در آیه ۳۶ سوره بقره نیز هبوط حضرت آدم و حوا ناشی از تاثیر وسوسۀ شیطان بیان شده است.
همچنین در آیههای ۷۶، ۷۸ و ۸۱ سورۀ قصص، هلاکت فردی ناشی از زیادهخواهی فردی بدون پیروی جمعی، بیان شده و در آیههای ۵۱ تا ۵۶ سوره زخرف و ۳۸ تا ۴۲ سورۀ قصص، به هلاکت قومی ناشی از ظلم جمعی اشاره شده است.
در آیه ۱۸۸ سوره آل عمران به عدم رهایی افراد خودشیفته از عذاب دردناک اشاره شده و آمده است: «البته مپندار کسانی که به آنچه انجام دادند، شادمانی میکنند و دوست دارند به آنچه انجام ندادهاند ستایش شوند [از عذاب خدا در امان هستند] پس گمان مبر که برای آنها نجاتی از عذاب است، [بلکه] برای آنان عذابی دردناک خواهد بود.»
یادآوری
باید توجه کرد که آرمانخواهی، افقنگری و بلندپروازیهای عاقلانه، جلوههایی از کمالطلبی انسانی هستند. خودشناسی و واقعبینی، چراغ راه مسیر کمال و کمال آدمی، محصول تلاش او است. تاریخ و تجربه به ما میگوید مسیر طولانی، پرپیچوخم و با فراز و فرود راه کمال و سعادت، نه تنها افراد بلکه اقوام و ملل خودبزرگبین و غیر واقع بین را به سراشیبی گمراهی، ناکامی و نابودی سوق میدهد.
Comments are closed.