- ۰۲ میزان ۱۳۹۲
بهترین توصیف دربارۀ چالشهای نظامیان ناتو در رابطه با تلفات غیرنظامیان در افغانستان را جنرال استنلی مککریستال، فرمانده پیشین نیروهای خارجی در این کشور، ارایه کرد، وقتی که گفت:” ما به دلیل تلفات غیر نظامیان در افغانستان باعث از بین رفتن اعتبار خود در این کشور شدهایم.
در جنگها به ویژه در جنگهای مبارزه با شبه نظامیان نظیر جنگ امریکا در افغانستان، اغلب گفته شده که کُشتن غیرنظامیان باعث افزایش شبه نظامیان میشود.
جنرال استنلی مککریستال که در جنگ افغانستان پیشتر فرمانده نیروهای امریکایی بود، به این پدیده به عنوان “ریاضیات مقابله با شبه نظامیان” اشاره میکند. اگر این پدیده درست باشد، براساس بررسی خود ارتش امریکا و همچنین دفتر ملی پژوهش اقتصادی این کشور (NBER) که این مسأله را در سال ۲۰۱۰ مورد مطالعه قرار دادهاند، امریکا از سال ۲۰۰۱ تاکنون دهها هزار شبه نظامی را در افغانستان به وجود آورده است.
با بازخوانی سه کشتار هولناک غیر نظامیان توسط نیروهای ناتو در افغانستان و همچنین رویههای اجرا شده برای جلوگیری از رخداد مجدد چنین اتفاقاتی، باید این سوال را پرسید که چرا این رویهها ناکارآمد بودهاند؟
این در حالی است که حتا سرسختترین سیاستمداران وصاحبنظران مخالف جنگ نیز چندان به هزینههای جنگ که بر غیر نظامیان تحمیل میشود اشاره نمیکنند.
جنرال مککریستال در سال ۲۰۱۰ اظهار داشت: من فکر میکنم به دلیل تلفات غیرنظامیان ما باعث از بین رفتن اعتبار خود در افغانستان شدهایم.
هچنین سرگرد مایکل هال که سابق بر این دستیار مک کریستال بوده نیز برآورد کرد که هر غیرنظامی کُشته شده باعث به وجود آمدن ۲۰ شبه نظامی دیگر میشود.
سرگرد هال تأکید کرد: پیش از آنکه ارتش امریکا فعالیتهای خود را تشدید کند و خشونتهای خود را افزایش دهد، با ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ شبه نظامی رو به رو بودیم. اما چهار سال بعد از این تشدید، این تعداد به ۳۰ تا ۳۵ هزار شبه نظامی رسیده است.
نشریه مخصوص تفنگداران دریایی امریکا گزارش داد که به گفته سرگرد هال هنگامی که نیروهای ایساف تلفات غیر نظامیان را موجب میشود، در نتیجه آن، خشونتها در منطقۀ حادثه در پنج ماه پس از وقوع آن، ۲۵ تا ۶۵ درصد افزایش مییابد.
در ماه جولای ۲۰۱۰، دفتر NBER یک بررسی را تهیه کرد که هدف آن مشخص کردن این بود که تلفات غیر نظامیان دقیقاً چه تأثیراتی را بهدنبال دارد.
این مطالعه عنوانش این بود: “تأثیر تلفات غیر نظامیان در افغانستان و عراق.” تهیه این گزارش از سوی پژوهشگرانی از دانشگاههای پرینستون، استنفورد و مدرسۀ علوم اقتصادی لندن انجام شد و دگروال جوزف فلتر نیز به تهیه آن کمک کرد.
فلتر طی دوران خدمت خود در افغانستان از نزدیک با جنرال مک کریستال و جانشینش یعنی جنرال پتریوس در تدوین راهبرد مقابله با شبه نظامیان همکاری کرد و با سربازان ناتو زمان گذاشت تا در یابد چطور تلاشهای نیروهای ایساف وابسته به ناتو به هدف کاستن از تلفات غیر نظامیان به اجرا در میآید.
وی به روزنامۀ نیشن چاپ پاکستان گفت: من همچنین در میدان جنگ تلاش میکردم تا فرماندهان را در خصوص تمایل مقامات ایساف در ارتباط با اجتناب از تلفات غیرنظامیان توجیه کنم.
فلتر و همچنین گروه پژوهشی NBER به لطف مایکل فلین، افسر عملیاتهای ویژه و مسوول اطلاعاتی نیروهای تحت امر مک کریستال که اکنون رییس آژانس اطلاعات دفاعی امریکا(DIA) است، توانستند به یک بانک اطلاعاتی بسیار محرمانه ارتش امریکا بهنام شبکۀ تبادل اطلاعات ترکیبی (CIDNE) و همچنین یک بانک اطلاعاتی مرتبط با آن بهنام سیستم گزارش حوادث عملیاتهای مشترک (JOISS) دسترسی پیدا کنند.
این در حالی است که در این بررسیها مشخص شد که بانک اطلاعاتی CIDNE و بانک اطلاعاتی JOISS کامل نبودند چرا که بسیاری از حوادث مربوط به کشتار غیر نظامیان یا از زنجیره فرماندهی برای ثبت در این سیستمها عبور نکرده و یا اصلا به ارتش گزارش نشده بودند.
اما اعضای تیم پژوهشی NBER میگویند در بانک اطلاعاتی CIDNE به حد کافی اطلاعات وجود داشته تا بتوان نتایج مهمی درباره اینکه چطور کُشتار غیرنظامیان منجر به تشدید خشونتها میشود، گرفت.
بانک اطلاعاتی CIDNE به این تیم میتوانست اجازه دهد تا به ردیابی اطلاعات دارای مختصات جغرافیایی و در سطح خرد در ارتباط با حوادث خشونتآمیز منتج شده به کُشتار غیر نظامیان، چه به دست نیروهای امریکایی و چه توسط شبه نظامیان، بپردازند و این اطلاعات در سطح ولایت، ناحیه و روستا و با چارچوب زمانی روزانه ذخیره شده بودند.
شگفتانگیز نبود که هیچ یک از اطلاعات دقیق به طور عمومی قابل دسترسی نبودند.
گزارش NBER نتیجه گرفت که در هر حادثهیی که طی آن نیروهای ایساف باعث تلفات غیر نظامیان شدهاند، دست کم طی شش هفته آینده پس از حادثه یک درگیری خشونت آمیز میان شبه نظامیان و نیروهای ایساف در همان منطقه رُخ داده است. این گزارش دریافت که رابطه قدرتمندی نیز میان تلفات غیر نظامیان و گرایش بلند مدت به استفاده از بمبهای دستساز وجود داشته است.
این گزارش تأکید کرد، اطلاعات کاملاً مطابق با این ادعا هستند که تلفات غیر نظامیان بر خشونتهای آتی از طریق افزایش جذب نیرو به گروههای شبه نظامی تأثیرگذار هستند و همچنین اینکه محلیها به دست نیروهای ایساف در معرض خشونت قرار میگیرند ظاهراً عامل اصلی این تأثیر است.
اطلاعات تحلیل شده توسط این تیم شامل ۲۱۱۸ حادثه بود که منجر به ۴۰۷۷ مورد غیرنظامی کشته شده بین جنوری ۲۰۰۹ و مارچ ۲۰۱۰ شده بودند.
رادا اینگار، یک پژوهشگر مدرسه علوم اقتصادی لندن که یکی از تهیه کنندگان گزارش NBER بوده است، اظهار داشت: به دنبال حوادث کُشتار غیر نظامیان، چه این کُشتار توسط نیروهای ایساف و چه توسط نیروهای طالبان بوده باشد، خشونتها علیه نیروهای ائتلاف بیشتر میشوند.
وی تأکید کرد: مهم نیست که در این حوادث نیروهای ائتلاف برای این کُشتار مسوول بوده باشند یا خیر.
وی خاطر نشان ساخت: با توجه به آنچه که ما از فرماندهان شنیدهایم، روستاییها میگویند که اگر شما خارجیها اینجا نبودید طالبان نیز اقدام به خشونت نمیکرد بنابراین آنها در هر صورت نیروهای خارجی را مقصر میدانند و این احساسات باعث تقویت شبه نظامیان میشود.
به گفته اینگار اغلب تأثیرات مربوط به تلفات غیرنظامیان محدود به همان منطقه است.
وی تأکید کرد: این گونه نیست که یک حادثه از این دست در یک روستای پشتون نشین رُخ دهد و سپس همه پشتونها شورش کنند.
۳۴ ولایت افغانستان به حدود ۳۹۸ منطقه تقسیم میشوند. در گزارش NBER، فلتر، اینگار و همکارانشان اقدام به مقایسه خشونتهای منطقه وقوع کشتار غیرنظامیان با خشونتهای مناطق همسایه که در آنها کُشتار غیرنظامیان رُخ نداده کردند تا به برآورد تأثیر این کشتار بپردازند.
جاکوب شاپیرو، یکی از پژوهشگران دانشگاه پرینستون و عضو دیگر تیم پژوهشی NBER اظهار میدارد که براساس اطلاعات آنها خشم، نفرت و احساسات مربوط به حمایت از طالبان که از طریق تلفات غیرنظامیان ایجاد میشوند، بلند مدت خواهند بود. به گفته وی این تأثیر ۱۴ هفته طول میکشد تا از بین برود.
شاید صریحترین ومختصرترین توضیح اینکه چرا جنگ در افغانستان در حال شکست است سهواً از سوی جنرال مک کریستال در اول اکتبر ۲۰۰۹ طی سخنرانی در نهاد بینالمللی مطالعات راهبردی امریکا ایراد شد.
وی در این سخنرانی درباره کُشتن شبه نظامیان و نه غیرنظامیان سخن میگفت که به گفته وی در هر دو مورد اصل ریاضیات شبه نظامی اجرا میشود.
مک کریستال گفت: یک پیچیدگی دیگر وجود دارد که مردم آن را درک نمیکنند اما ارتش باید آن را فرا بگیرد. من نام آن را ریاضیات مقابله با شبه نظامیان میگذارم. اطلاعات معمولا به ما میگویند که چه تعداد شبه نظامی در یک منطقه مشخص در حال فعالیت است. بگذارید بگوییم که به عنوان مثال در یک منطقه خاص ۱۰ شبه نظامی وجود دارند. به دنبال یک عملیات نظامی دو تن از آنها کشته میشوند. چه تعداد شبه نظامی باقی میمانند؟ براساس ریاضیات سنتی باید هشت تن باقی مانده باشند، اما بر اساس ریاضیات مقابله با شبه نظامیان، ممکن است دوتن باقی مانده باشند، زیرا شش شبه نظامی زنده دیگر ممکن است به خود گفته باشند: این کار برای ما خطرناک است بنابراین من میروم تا کار دیگری انجام دهم.
اما جنرال مک کریستال در ادامه میگوید: اما بر اساس این ریاضیات، این احتمال بیشتر است که پس از عملیات حدود ۲۰ شبه نظامی بیشتر خلق شوند، زیرا هر کدام از آنهایی را که شما کشتید یک برادر، پدر، پسر وچند دوست داشتند که لزوماً پیش خود فکر نمیکنند که این شبه نظامی کشته شده، به دلیل انجام کاری غلط جان خود را از دست داده است. این هم مهم نیست که شما آنها را کشتید. به طور ناگهانی پس از آن حادثه ممکن است ۲۰ شبه نظامی وجود داشته باشند و این محاسبات عملیاتهای نظامی را بسیار دشوار میسازد.
Comments are closed.