احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۲ سنبله ۱۳۹۱
بدون شک یکی از موضوعاتی که امروز بیشتر از هر زمان دیگر دغدغهبرانگیز شده است، تضمین شفافیت و همهگیر بودنِ انتخابات آتی است. امروز باید جامعه جهانی به شهروندان افغانستان مکانیزم تعریفشدهیی را ارایه کند که بر اساس آن، رایدهندهگانِ ما و تمام اشخاص و جناحها و یا احزابی که قرار است برای تصدی پست ریاستجمهوری به رقابت بپردازند، دلیل روشن و پشتوانهیی قوی دال بر اینکه در انتخاباتی سالم و شفاف شرکت کردهاند، در دست داشته باشند.
بنابراین، پرسش اساسی این است: جامعه جهانی که در کنفرانس توکیو تعهدات خویش را عنوان کرد و یکی از آنها تضمین انتخابات سالم و شفاف بود و همچنین آن را جزوِ وظایف و اولویتهای کاریِ دولت و نظام حاکم در افغانستان نیز قرار داد، چهگونه خواهد توانست صداقت و تعهد خود را برای به انجام رساندنِ این مهم نشان دهد؟ چه تضمینی وجود دارد که ما شاهد یک انتخابات فراگیر و سالم و شفاف در سالهای آتی باشیم؟ و اگر جامعه جهانی در فرصت باقیمانده نتواند تصویری شفاف و تضمینی قاطع برای مردمی بودن و شفاف بودن انتخابات بهدست دهد، شهروندانِ ما با کدام انگیزه و با کدام روحیه و باور، به پای صندوق های رأی بروند؟
تمام این نگرانیها در حالی رو به افزایش است که دولت و نظام حاکم حرکتهایی را آغاز کرده که هر کدام از آن حرکتها و مهرهچینیها، نشان از روی دست داشتنِ توطیه و برنامهیی کلان برای سازماندهی یک تقلب گسترده و مصادره عمومی و فراگیر آرای مردمیست. حال با یک چنین حالوهوا و حرکتهایی که برای سبوتاژ کردنِ آرای حقیقیِ مردم که بدون شک هیچ میل و رغبتی به تداوم نظام حاکم ندارندـ بهراه افتاده، چهگونه میتوان یکهتازیهایی که در گردونه قدرت به نفع نظام حاکم صورت میگیرد را مهار کرد؟
نقش جامعه جهانی در این میان تا چه حد میتواند برجسته تبارز پیدا کند و به عبارتی، آیا انگیزهیی قوی در بازیگردانان بازیِ افغانستان مبنی بر برهم زدنِ معادله قدرت در افغانستان وجود دارد یا خیر؟ اگر خواست جامعه جهانی و هدفشان از مصرف میلیاردها دالر و هزینه کردنِ مالی و جانی در سرزمین افغانستان، نهادینه کردن دموکراسی بوده است، پرسش ما از جامعه جهانی این خواهد بود که آیا نظام حاکم که بدون شک خواست و ارادهیی قوی برای بقای خود دارد و حرکتها و انگیزههایش، نشاندهنده قاطعیت آنها در بهدست گرفتنِ سر رشته انتخابات آتی و تعریف کردنِ جایگاه خود در آن و ورق را به نفع خود برگرداندن است، ارزش حمایت و هزینه کردنی بیشتر از این را دارد؟
از این پس، این جامعه جهانی خواهد بود که باید شریک سیاسی و نظامیِ خود را در افغانستان تعیین کند و به این پرسش پاسخ دهد که آیا یک نظام و حکومت که مردمش دیگر خواهانِ آن نیستند و مشروعیتش به صورت جدی زیر سوال رفته، ارزش ادامه همکاری را دارد؟
بدون شک بعد از پاسخ گفتن به همه این پرسشها است که میتواند جامعه جهانی هرچه زودتر مکانیزم و طرح تعریف شدهیی را برای تطبیق و برگزاریِ یک انتخابات سالم و شفاف که مردمی و فراگیر باشد، ارایه کند و از اینراه یکبار دیگر شهروندان افغانستان را برای اشتراک در انتخابات و سهم گرفتن در سرنوشت سیاسیِ خود، ترغیب کند و بتواند فقدان مشروعیت و حمایت مردمی را برطرف سازد.
Comments are closed.