- ۰۹ میزان ۱۳۹۲
وزارت خارجۀ کشور اعلام کرده که قرار است چهارمین دور نشستهای سهجانبه با اشتراک افغانستان، پاکستان و انگلیس، بار دیگر در شهر لندن با حضور حامد کرزی، دیوید کامرون و نوازشریف برگزار گردد.
هدفِ این نشست به صورت کل، جستوجوی رهیافتها و ادامۀ همکاریهای افغانستان و پاکستان خوانده شده؛ اما از جزییاتِ این نشست تاهنوز اطلاعی در دست نیست. با این همه، برخی از گزارشها نشان میدهند که یکی از اهداف این نشست، بحث روی چهگونهگی رهایی ملا برادر از زندان و نیز کارایی او در امر پروسۀ صلح میباشد.
این خبر در حالی پخش میشود که در آخرین نشست سهجانبه میان کشورهای نامبرده در لندن، ضربالاجلی نیز تعیین شده بود. در آخرین نشستی که در آغاز سال جاری میلادی برگزار گشت، قرار شد که نتایج نشست تا شش ماه آینده روشن گردد. اما اکنون پس از گذشت بیش از ده ماه، هنوز هم نتیجه این نشست معلوم نشده است.
نتیجهیی که باید تا شش ماه آینده به دست میآمد، همانا انعطاف طالبان مبنی بر دست کشیدن از جنگ و پیوستن به پروسۀ صلح بود که ظاهراً از تمام این برنامه، تنها کاری که به چشم آمد، رهایی ملا برادر و چند تنِ دیگر بود.
شکی نیست که ناسودمندی ادامۀ نشستهای سهجانبه یک امر قطعی مینماید و همه آگاهان و کارشناسان بر عدم کارایی این گونه نشستها متفقالقول اند؛ اما در این هم تردیدی وجود ندارد که آقای کرزی نیز این مسأله را نیک میداند. پس پافشاری بر این گونه نشستها چه معنایی دارد؟ چه دلایلی وجود دارد که آقای کرزی را مجبور به یک عمل سیاسیِ تکراری و بینتیجه میکند؟
مورد نخست را میتوان در سیاستهای کلی حکومت کنونی دید که از دیرباز آن را دنبال میکند. حکومت کنونی بنا بر میل طالبپرستانهاش، نوعی از رفتارهای سیاسی را پیشه کرد که آرام آرام او را در جال توهم گرفتار ساخت. به تعبیری، خط مشی سیاسی حکومت را، به جای رفتار واقعی سیاسی، نوعی توهم سیاسی شکل داد. این توهم همانا برگشت طالبان به نظام کنونی بود که دلایل اصلی آن بارها از طریق رسانهها گفته شده است.
با آن که طالبان بارها از مذاکره با او سر باز زده اند و هر نوع امتیازدهی حکومت افغانستان را ـ نظیر رهایی طالبان از زندانها، بخشایش و برادر خواندن آنها و… ـ به هیچ انگاشتهاند، اما آقای کرزی ذرهیی از تلاشهایش مبنی بر ادامۀ مذاکرات صلح نکاسته است.
بنابراین، میتوان گفت که بخش اعظمی از دلایل اصلی این نشستها در ادامۀ همین سیاستهای توهمبارِ آقای کرزی مطرح میشود که اکنون، در زمانی که چند ماه بیشتر به پایان زندهگی سیاسی او نمانده است، نمیشود از آن دست بردارد.
اما نکتۀ دیگری که کاربردیتر است و به نظر میرسد آقای کرزی آن را نیز مد نظر دارد، مسالۀ انتخابات و جلب حمایت برای نامزد مورد نظرش است.
بر همهگان روشن است که آقای کرزی در انتخابات پیشرو ـ با آن که دورۀ کاری اش تمام است و حق نامزدشدن را ندارد ـ یکی از بازیگرهای اصلی خواهد بود. به گونهیی که برای یکی از نامزدان مطرح جهیزگری میکند. این نامزد هر چند تا هنوز آشکار نشده است، اما چندان پوشیده هم نیست. به نظر میرسد که او اینک در پی آن است تا به بهانۀ چانهزنیها بر سر صلح، نامزد مورد نظرش را به جهان معرفی کند. چنانکه او در نشست سران شانگهای در قرغیزستان این کار را انجام داد.
با توجه به شواهد و قراین، ادامۀ پروسۀ صلح اینک از دور سیاستهای عمومی حکومت افغانستان بیرون شده است. چند دلیل وجود دارد که نشان میدهد هیچ یک از مقامات حکومت به دنبال تحقق پروسۀ صلح نیستند. نخست این که آقای کرزی به پایان دورۀ کاریاش نزدیک میشود و فعلاً برای او اولویت آن است که سلطهاش را به هر نوع ممکن ـ ولو از راههای غیر مستقیم و حمایت از یک نامزد دیگر ـ حفظ کند. به همین خاطر است که او بیشتر برای نامزد مورد نظرش لابیگری میکند. او سعی دارد تا با نفوذ به نامزد مورد نظرش، سایۀ خود را از نظام سیاسی کشور برنگیرد. دوم اینکه، اکثر دستاندرکاران پروسۀ صلح عملاً در فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی انتخابات سرگرم شدهاند. از جمله رییس شورای عالی صلح که عملاً در کنار داکتر عبدالله عبدالله یکی از نامزدهای مطرح این انتخابات، فعالیت میکند. به همین ترتیب شماری زیادی از طراحان اصلی پروسۀ صلح، در جبهات انتخاباتی سرگرم گشتهاند. بنابراین، چندان نمیتوان دریافت که نشست سهجانبهیی که قرار است تا ماه اکتوبر در لندن برگزار گردد، در پی ادامۀ همکاریها با پاکستان و نیز استقرار صلح در کشور باشد. این سخن بهانهیی بیش نیست تا جناب کرزی به برنامههای شخصیاش نایل آید.
محتمل است در این نشست، روی مذاکره با طالبان و نیز کشاندن آنان به نظام صحبت شود؛ ولی این مذاکره تنها برای نقشدهی طالبان در انتخابات خواهد بود و نیز جلب حمایت آنها برای نامزدی که جناب کرزی از او حمایت خواهد کرد.
Comments are closed.