احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۵ میزان ۱۳۹۲
آلمانیها پایگاه محلی خود را در کندز به نیروهای امنیتی افغانستان سپردند. فلوریان وایگند، رییس بخش افغانستان دویچه وله در این تبصره ماموریت حدود ده ساله نیروهای آلمانی در کندز را بررسی میکند.
هر کسی که در رسانهها کلمۀ «کندز» را جستجو کند، همین چند نتیجۀ همیشگی را به دست میآورد: حمله بر دو تانکر نفت با ۱۰۰ کشته، جنگ با طالبان، ۵۴ سرباز کشته شدۀ آلمانی، «همکاری» دشوار و حتی ناکام با نیروهای امنیتی افغان…
توماس دیمیزیر، وزیر دفاع آلمان میگوید: «در این جا مأموریت حفر چاههای آب به مأموریت رزمی مبدل شده است». در یک جمله بندی شدیدتر چنین میتوان گفت: ارتش آلمان در شمال افغانستان وجهۀ خود را به عنوان ارتش صلح از دست داده است.
این در حالی است که در آغاز، یعنی زمانی که اولین نظامیان آلمانی در خزان سال ۲۰۰۳ وارد کندز شدند، فوراً چند قطعه زمین در مرکز شهر خریداری شد و اطراف آن به صورت موقت دیوار و سیم خار دار کشیده شد. دیده بانی این ساحات را نیروهای امنیتی افغان، که بسیار زود از بین مردم استخدام گردیدند، به دوش گرفتند. چیز دیگری بیشتر از این در نظر گرفته نشده بود، زیرا سربازان آلمانی به عنوان دوست، نیروهای آزادی بخش و مددرسانان عرصۀ بازسازی به آنجا آمده بودند. سربازان آلمانی هم بر این مأموریت خود واقف بودند و هم مردم افغانستان آنها را به همین دید می نگریستند. به زودی از یک «کندز بسیار آرام و مطلوب» سخن گفته می شد.
وقتی از سال ۲۰۰۶ به بعد فشار از سوی طالبان در جنوب افغانستان بیشتر گردید، شورشیان تلاش کردند در منطقۀ آرام شمال مخفیگاه های خود را ایجاد کنند، و در این تلاش خود تا حدی موفق هم شدند. در این میان قطعات آلمانی مستقر در کندز به قرارگاه دیگری، که با برج مستحکم بر فراز تپه ای در شهر کندز ساخته شده بود، نقل مکان کردند. دیگر از «کندز آرام» سخنی به میان نمی آمد، زیرا قطارهای ارتش آلمان پیوسته هدف حملات قرار می گرفتند و در جنگ ها دخیل می گردیدند. در آلمان، برای اولین بار پس از جنگ دوم جهانی، از «سرباز کشته شده در جنگ» سخن به میان آمد. قطعات آلمانی برای اولین بار پس از سال ۱۹۴۵، به ابتکار خود شان به حمله آغاز کردند. عواقب این ابتکار عمل فاجعه بار بود، چنانچه در حملۀ هوایی در سال ۲۰۰۹ بر دو تانکر نفت، که به دستور ارتش آلمان صورت گرفت، شمار زیادی از افغان های ملکی کشته شدند.
این تصاویر در آلمان جنجال برانگیز شدند و سر و صداها را ایجاد کردند. «مأموریت کندز» به یک نماد بحث های عاطفی و داغ پیرامون مفهوم و پذیرش مداخلات مسلحانۀ آلمان در خارج مبدل شد.
این بحث ها سبب گردیدند که دست آوردهای غیر قابل انکار و ده سالۀ قطعات آلمانی در کندز و اطراف آن کاملاً به فراموشی سپرده شوند. احداث سرک ها، ساختن مکاتب و مراکز صحی، ایجاد تأسیسات آموزشی برای معلمان و ۱۶۰۰ دانشجو و اعمار یک فابریکه برای کانسرو سازی بادنجان رومی، شامل این دست آوردها اند. همچنان از تعلیم و آموزش پولیس و کسبه کاران نیز می توان نام برد. مددرسانان مأموریت های ملکی توسعه یی صدها پروژۀ خورد و بزرگ را در مشارکت با ارتش آلمان، و یا جدا از آن، اما با حمایت قرارگاه نظامی آلمان، عملی کرده اند. این قرارگاه خود به یک عامل ارزشمند اقتصادی در کندز مبدل گردید.
اکنون این خدمات و دست آوردها با خطر مواجه اند. تنها افراد بسیار خوشبین به این باور اند که اکنون نیروهای امنیتی افغان بدون هیچ مشکلی می توانند نظم و امنیت را تإمین کنند. هرچند سازمان دولتی کمک های توسعه یی آلمان (جی آی زید) اعلام کرد که پس از بیرون رفتن قطعات آلمانی نیز به فعالیت های خود در افغانستان ادامه می دهد، اما این سازمان مجبور است در آینده خود را با شرایط زمان و قدرت حاکم در این کشور عیار سازد. زیرا طالبان روز به روز قدرت بیشتر می گیرند و هم اکنون برخی از نواحی اطراف شهر کندز را تحت کنترول خود درآورده اند. از سوی دیگر کندز اهمیت نمادین برای این به اصطلاح «جهاد طالبان» دارد، زیرا این شهر، پیش از مداخلۀ نظامی ایالات متحدۀ امریکا به دنبال حملات یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱، مرکز اصلی طالبان در شمال افغانستان به شمار می رفت. اگر پس از بیرون رفتن قطعات آلمانی از کندز باز هم طالبان در آن ولایت قدرتمند شوند، این تندروان را بیشتر نیرو بخشیده و سیگنالی برای افغانستان خواهد بود.
Comments are closed.