احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۳۰ میزان ۱۳۹۲
یادداشت: دومین نشست مشورتی طرح اجندای ملی، اخیراً با حضور نخبهگان سیاسی، فرهنگیان، استادان دانشگاه و دانشجویان حوزۀ جنوبغرب در ولایت هرات برگزار شد.
در این نشست، اشتراککنندهگان پیشنهادها و دیدگاههایشان را در خصوص طرح اجندای ملی ارایه کردند و همچنان حمایتشان را از این طرح ابراز داشتند.
طرح اجندای ملی از سوی احمد ولی مسعود رییس عمومی بنیاد شهید مسعود ارایه شده است.
در این طرح ضمن ارایۀ طرحِ خروج از بنبست کنونی، در خصوص تأمین صلح پایدار در افغانستان نیز راهکارهایی ارایه شده است.
طرح اجندا، با استقبال نهادهای خارجی از جمله سازمان ملل متحد و نهادهای داخلی کشور رو برو شده است.
پس از این، گفتوگوهای دومین نشست مشورتی طرح اجندای ملی را که در ولایت هرات برگزار شده بود، بهترتیب در روزنامه به نشر میسپاریم.
سعید حقیقی:
من از محمد عملی دانشجوی دانشکدۀ انجنیری خواهش میکنم که گفتهاند بحث انتقادی دارند و آرزو دارم در محدودۀ سه الی پنج دقیقه صحبت کنند.
محمد عملی:
حضور جناب احمد ولی مسعود را به شهر هرات خوش آمدید عرض میکنم و آرزو دارم روزهای خوشی را سپری کنند.
مشکل امنیت و مشکل عدالت اینها مشکلِ امروزی و اتفاقی نیستند.
یک بحث را مقدمتاً عرض میکنم؛ شما در برگ ۶۷ کتاب گفتهاید که در افغانستان توسعۀ سیاسی مقدمتر است نسبت به هر توسعۀ دیگر. ببینید اساساً همین نگاه درست است که ما در افغانستان به همه چیز از نگاه دولت میبینیم؟ یعنی تغییر و تحول را در افغانستان به این میگوییم که قدرت تغییر کند. آنچه که مهم است آن توسعۀ فرهنگی است؛ اتفاقاً نهضت اسلامی در افغانستان یک نهضت فرهنگی بود؛ ما در زمینۀ فرهنگ که زیر بنای هر توسعۀ دیگر است، کاری انجام ندادهایم.
اولین کار در افغانستان تغییر نظام آموزشی است، مشکل تاریخ معاصر افغانستان تقابل مدرسههای دینی، مکتب و دانشگاه است که مدرسههای آموزش دینی به یک حالت است و دانشگاه به حالت دیگر است و اینها نتوانستهاند تا حال منافع ملی مشترک را تعریف کنند. تا وقتی که ما نصاب آموزشی خود را در مدارس دینی و مکاتب تغییر ندهیم در عرصههای دیگر تغییر و یا تحولی رونما نخواهد شد؛ یعنی تغییر در نصاب آموزشی تغییر نظام استبدادی را در بر دارد که ما و شما امروز با آن دُچار هستیم.
موضوع دیگری که شما در صفحۀ ۳۰ طرح آجندای ملی گنجانیدهاید موضوع داخلشدن اقلیتها در سیاست است که اینجا که این نگاه همبستگی با همان نگاه استبدادی فرهنگ خراسان دارد. خراسانیان از گذشته همین طور بودند؛ این حالا برای همهگان واضح شدهاست که در فرهنگ ما قلدری بالای قلدر دیگری پیروز شده است و اصلاً به حقوق مردم کسی توجه نکرده و یا توجه نداشته است.
شما به اشعار حافظ نگاه کنید که در روزگار او مردم چهگونه بود و چهگونه به سر میبردند که حافظ بارها از آن یاد کرده است و شرایط زنده گی امروز مردم ما را هم ببینید که بد تر شده و بهتر نشده است.
امروز نیز میبینیم که در انتخابات هم به گونۀ سهمی نگاه میشود، هر قلدری میآید و میگوید این و آن سهم من است. کسی میآید و میگوید من معاون اول میشوم، اگر معاون اول نشدم خودم و مردمم در انتخابات حصه نخواهیم گرفت؛ تا وقتی که این نگاه در این سرزمین حاکم باشد چطور میتوانیم همۀ چیز را ملی سازیم. این نگاه در تاریخ ما ریشه دارد.
موضوع دیگری که من شخصاً در این کتاب دیدم، استفادۀ شما از واژگان زبان انگلیسی است؛ خوب ابتدا وقتی ما یک بحث را فرهنگسازی میکنیم واژههای کلیدی کتاب است. به گونۀ مثال شما از واژههای اجندا، دیالوگ، ریفورم و… استفاده کرده اید. اینها مسایلی است که واژههای معادل آن را ما در فرهنگ و زبان خود هم داریم؛ خوب بود که از آن استفاده میبردید.
موضوع دیگری را که میخواهم این جا یاد آوری کنم این است که ما چه چیز را میتوانیم دور هم جمع کنیم. شما در بحثِ آجندای ملی به چهار مسئله اشاره کردهاید و پنجم را هم ریفورم و اصلاحات گفتهاید که بسیاری از اینها با هم جور نمیآیند مثلاً چه گونه میتوانیم ریفورم و اصلاحات را بیاوریم.
تا زمانی که با یک ساختار حزبی نرویم به طرف انتخابات، دیگر هیچگونه راه بهتر و درستتر نداریم.
در افغانستان سیاست خانوادهگی شده است؛ خانوادۀ شهید احمد شاه مسعود بعد از شهادتش متوجه امتیازگیریها شده اند، خانوادۀ حاجی محقق، خانوادۀ آقای کرزی، خانوادۀ استاد شهید ربانی، خانوادۀ گیلانیها، آقای دوستم و… اینها همه با سیاست خانوادهگی آمدهاند. تا زمانی که ما با احزاب و برنامههای آنها به طرف صندوقهای رأی نرویم دیگر هیچگونه این ساختار استبدادی نمیشکند و احزاب باید در نظام دموکراسی نقش اساسی داشته باشند و این حقِ شان برای شان داده شود.
ما چهگونه میتوانیم تفاهم را بین هم بسازیم؛ غیر دموکراسی در افغانستان دیگر هیچ راهکاری مشکل را حل نمیسازد، شما هر سیستمی را که در این کشور آمد و تجربه کردید که همۀ آنها به شکست مواجه شدند. نظام شاهی، جمهوریت، دیموکراتیک، اسلام میانه و اسلام تند رو و حال نظام دموکراسی را، تا زمانی که ما از میلۀ تفنگ قضاوت کنیم، نتیجۀ درست برای مردم ندارد، بیایید برای برنامههای احزاب رأی از صندوق بیرون کنیم.
به هر حال چنانی که دوستان هم اشاره کردند من هم میگویم که انتخابات پیش رو یک انتخابات غیر شفاف است؛ چون ساختار این نظام شفاف نیست و بسیار مشکل است که از این ساختار غیر شفاف رییس جمهور شفاف را آرزو داشته باشید و آن را بیرون بدهید. من آرزو دارم تقلبات نتیجۀ تعیین کننده نداشته باشند اما با شرایطی که حاکم است امکان این وجود دارد که همان تقلبات نتیجۀ تعیین کننده داشته باشند؛ چون ساختار ما همین گونه است. ما انتظار داشتیم که نخبهگان ما روی یک نفر به توافق و تفاهم برسند که متأسفانه نرسیدند و امروز میبینیم که نخبهگان ما در مواضع سرنوشت ساز سیاسی چقدر ضعیف عمل میکنند.
به هر حال من صحبتهای خود را به پایان میبرم با این گفته که یک طرحی را که شما داشتید؛ موضوع پارلمانی شدن نظام است که من فکر میکنم تمرکز بیشتر قدرت این امکان را میدهد که اصلاحات بیشتری در اجتماع بیاید، پارلمان را میبینیم که یک پارلمان ضعیف است؛ آدمهایی که به آنها پول داده شده است و آنها در آن چوکیها نشسته اند و این روند همچنان ادامه خواهد یافت حتا تا زمانی که نظام پارلمانی هم بیاید و با یک نگاهی علمی اگر برویم به طرف حزبی شدن انشاالله مشکلات ما حل خواهد شد. تشکر.
سعید حقیقی:
با تشکر از شما. آقای زیوری هم تذکر کوتاهی دارند.
آقای زیوری:
سلام به همه بدون مقدمه من میخواهم عاجزانه سه پشنهاد برای دوستانی که بعد از این صحبت میکنند داشته باشم و طرف من دوستانی که تا حال صحبت کرده اند نیست بلکه دوستانی است که میخواهند بعد از این صحبت کنند.
اول به نظر من یکی از تعریفهای نخبه این است که به چه باید کرد باید جواب بدهد. از امروز به بعد چه گپ میشود. گزارش گذشته پیش همۀ دوستان ما است؛ به شکلی از اشکال که بیماری افغانستان چه بوده و چه است؛ تداوی آن به دست ما و شما است که چه گونه و با چه دارویی آن را تداوی کنیم.
دوم شما تصور کنید که آجندای ملی یک تختۀ سفید است که در آغازِ آن نوشته شده است: آجندای ملی. از هر کدام شما تقاضا شده است که در این تخته دو یا سه سطر بنویسید، فکر کنید هیچ این طرح تا حال وجود ندارد و شما این را مینویسید و ما هم برای شنیدن اینها آمدهایم که سخت تشنۀ آن هستیم.
سوم یکی از مؤلفههای شخصیت ما رعایت زمان محدود است؛ ما اگر بگویم شما در مورد کیمیا صحبت کنید شما در مورد فزیک صحبت کنید و همه بگویند که خوب صحبت کردید؛ بلی فزیک خوب چیز است؛ اما بحث ما روی کیمیا بوده است به همین خاطر شاید دوستان ما حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند ولی عاجزانه خواست ما همین است که این نکات را مراعات کنید.
Comments are closed.