- ۰۴ عقرب ۱۳۹۲
اخیراً یک عضو مجلس سنای ایالات متحده گفته است که ادامۀ کمکهای کشورش به افغانستان، به امضای پیمان امنیتی میانِ این دو کشور وابسته است.
کارل لیون ضمن این اظهارات، همچنین بیان داشته که موضعگیریهای دولت افغانستان کمکی به ایجاد فضای اعتماد میان ایالات متحده و افغانستان نمیکند و اکثراً تنشبرانگیز است.
این سخنان ظاهراً از سوی دولت افغانستان، نوعی فشار تعبیر شده که گویا ایالات متحده نمیخواهد افغانستان حاکمیت و استقلال خود را داشته باشد و به همینگونه، دولتمردان این کشور روی موضوعاتِ مهم نباید حرف بزنند. سخنگوی ریاست جمهوری کشور گفته است که: «مردم افغانستان میخواهند که به استقلال و حاکمیت ملی کشورشان، احترام گذاشته شود».
این طرز برخورد در موقعی که توافقاتی میان پاکستان و ایالات متحده نیز صورت گرفته و ظاهراً روابط آن دو کشور رو به بهبودی است، چنین تصوری را خلق میکند که در مقابل، رابطۀ افغانستان و ایالات متحده خراب خواهد شد و میتوان این طرز برخورد را به حساب همین مسأله گذاشت. اما اندکی دقت و تأمل، عکس چنین گمانی را ثابت میسازد.
برای رسیدن به کُنه مسأله، باید نخست این پرسش را مطرح کرد که شرط ایالات متحده (امضای پیمان امنیتی) چرا در این موقع مطرح میشود؟
چند هفته قبل بود که وزیر خارجۀ ایالات متحده به کابل آمد و پس از چانهزنیهای طولانی، هر دو جانب (افغانستان و ایالات متحده) اعلام کردند که روی پیمان امنیتی به نتایج مثبتی دست پیدا کردهاند. اما این دست یافتن به نتایج مثبت یکشبه هم به دست نیامده بود، زیرا به احتمال قریب توافقاتِ قبلی صورت گرفته بود. اما حکومت ظاهراً یک شرط گذاشت که تنها لویه جرگه میتواند جواب آری و یا خیر را به پیمان امنیتی بدهد و این بهانهیی شد برای برگزاری لویه جرگه که اینک در آستانۀ برگزاری است. از سوی دیگر، ایالات متحده، مصونیت قضایی سربازانش را مطرح کرد که آنهم گویا از سوی دولت افغانستان پذیرفته نشد و این دو نکته در مجموع باعث شدند که امضای پیمان امنیتی مدتی به تعویق بیفتد. اما آنگونه که گفته آمد، این فقط ظاهر قضیه بود؛ در حالیکه هر دو طرف به نتیجۀ قطعی، یعنی امضای این پیمان رسیدهاند.
هرچند سعی دولت افغانستان بیشتر بر آن است که در پی امضای این پیمان، شرایطش را بر ایالات متحده اِعمال کند؛ اما هراس دارد که مردم از امضای مستقیمِ پیمان برآشوبند. بنابراین، برگزاری لویه جرگه نیز پوششی برای مشروع جلوه دادنِ امضای پیمان امنیتی است نه چیزی بیش از آن.
بیگمان که شرط آقای کرزی در بدل امضای این پیمان، جلب حمایت ایالات متحده از نامزد مورد حمایتِ اوست. به این معنا که آقای کرزی امضای این پیمان را برای ایالات متحده، مشروط به حمایت از نامزد مورد نظرش میداند.
حتا برخی از افواهات هم پیرامون این موضوع شنیده میشود که به مراتب بدتر از حمایت از یک نامزد مشخص است. گفته میشود که این لویه جرگه، خیال تعدیل قانون اساسی را نیز در سر میپروراند که بیتردید انجام این کار، حکومت آقای کرزی را تا ده سال دیگر ابقا میکند.
بنابرین میتوان گفت که پرخاشهای لفظی مقامات حکومت افغانستان، چیزی جز یک ظاهرسازی نیست که در پی یک برنامۀ از پیش به نتیجهرسیده صورت میگیرد. حُسن این نوع لفاظیها در آن است که مردم فکر میکنند دولت افغانستان سخت زیر فشار قرار دارد و اگر احیاناً پیمان امنیتی را به امضا برساند، برای تأمین منافع مردم است و نیز شرایط افغانستان طوریست که باید این پیمان به امضا برسد.
در این نوشتار هدف آن نیست که این سند باید امضا شود و یا غیر از آن. بلکه مقصد آن است که دولت آقای کرزی نباید این سند را به امضا برساند؛ زیرا از یکطرف با توجه به انتخابات ریاستجمهوری، شرایط امتیازگیری برای تیم کرزی مساعد است و از سوی دیگر، هنوز معلوم نیست که امضای این پیمان در کل تا چه اندازه به صلاح مردم افغانستان میباشــد زیرا مردم نمیدانند که در این سند چه چیزی برای شان در نظر گرفته شده است.
Comments are closed.