سخـنان مغالطه‌آمـیزِ یک رییـس‌جمهور

گزارشگر:احمد عمران/ 12-عقرب/1392 - ۱۱ عقرب ۱۳۹۲

سفر پنج‌روزه آقای کرزی به لندن را شاید بتوان آخرین فرصتِ خودنماییِ یک رییس‌جمهورِ شکست‌خورده به شمار آورد؛ رییس‌جمهوری که نمی‌خواهد شکست خود در عرصه سیاست را بپذیرد و به همین دلیل تلاش می‌ورزد از هر فرصتی برای بزرگ‌نمایی استفاده کند.
آقای کرزی در نخستین روزهای ورود به لندن، در مجمع «جهان و اقتصاد اسلام» شرکت کرد و در سخنرانی خود، جهان اسلام را نسبت به مسوولیت و نقشِ آن در تحولات اقتصادی جهان متوجه ساخت؛ سخنرانی‌یی پُر از اغلاط فنی و محتوایی و سراسر حرف‌هایی که به مفت هم خریدار ندارند.mandegar
آقای کرزی نمی‌داند که شرکت در چنین نشست‌ها و ایراد چنان سخنرانی‌هایی برایش به عنوان فردی که دوازده سال سکان مدیریت سیاسی یک کشورِ بحران‌زده را به دوش داشته و نتوانسته هیچ روزنه امیـدی برای مردم آن باز کند، نمی‌تواند گذشته او را بهتر نشان دهد. گذشته آقای کرزی در برابر افکار عمومی قرار دارد و همه‌گان در مورد آن قضاوت می‌کنند.
آقای کرزی در یکی از روزهای مسافرت یا بهتر است گفته شود سیاحت به لندن، در مرکز «اکسفورد یونین» سخنرانی کرد. این سخنرانی، شاید یکی از جالب‌ترین سخنرانی‌های آقای کرزی در چند سال اخیر به حساب رود. او در این سخنرانی گفت که «انتخابات پیش رو دموکراسی را در افغانستان محکم‌تر خواهد کرد و همین میراث او خواهد بود».
آقای کرزی گویا در این سخنرانی دچار فراموشی شده و فکر می‌کند که دموکراسی، میراث او برای مردم افغانستان است. در حالی که واقعیت چنین نیست و باید به آقای کرزی گفته شود که «لطفاً ارزش‌هایی را که مردم افغانستان به آن‌ها احترام قایل‌اند و در به‌دست آوردن آن‌ها ایثارگری و جان‌فشانی کرده‌اند، به نام خود سکه نزنید!».
آقای کرزی فکر می‌کند که اگر او نمی‌بود، شاید در افغانستان یک رییس‌جمهور مستبد بر سرِ قدرت می‌آمد که با ارزش‌های دموکراسی سرِ سازگاری نمی‌داشت. از همین جا توهمِ آقای کرزی آغاز می‌شود و تلاش می‌کند که این توهم را به شکل سازمان‌یافته، در نهادهای بین‌المللی نیز اشاعه دهد.
آقای کرزی در دوازده سال گذشته، بیش از آن‌که در خدمت ارزش‌های دموکراتیک و مردم‌سالارانه قرار داشته باشد، در خدمت مفاهیم و ارزش‌های غیردموکراتیک و پیشامدرن قرار داشته است. تعریف آقای کرزی از دموکراسی، هیچ شباهتی با مبادی و بنیادهای آن ندارد و بیشتر یادآور نوعی حکومت خودکامه است. مگر دوازده سال تجربه آقای کرزی، چیزی است که بتوان آن را پنهان کرد و یا به گونه دیگر نمایش داد.
خوب و بدِ آقای کرزی به عنوان یکی از معاصران، در برابر ما قرار دارد و به‌ساده‌گی می‌توان نسبت به آن قضاوت کرد. آقای کرزی وقتی دموکراسی را به عنوان میراثِ خود به حکومت آینده معرفی می‌کند، تنها می‌توان به چنین برداشتی از سرِ تمسخر خندید. اگر فشارهای جامعه جهانی و افکار عمومی در داخل کشور نمی‌بود، امروز افغانستان به‌جای همین دموکراسی نیم‌بند و شکننده، شاهد رژیمی استالینیست می‌بود.
آقای کرزی در دوازده سال گذشته تلاش کرد که قدرت را در انحصار خود و افراد نزدیک به خود نگه دارد. انحصارگری آقای کرزی در مورد قدرت، مهم‌ترین عامل بی‌ثباتی کشور ظرف دوازده سال گذشته بوده است. همواره نهادهای جامعه مدنی و رسانه‌های کشور، از تهدیدهایی که متوجه جمهوریت در افغانستان است، هشدار داده‌اند. این مورد یک بحث انتزاعی و به اصطلاح بیرون از مدار تحولات افغانستان نبوده است. دغدغه‌هایی که نسبت به موانع دموکراسی در افغانستان همواره مطرح بوده، عمدتاً موانع دولتی بوده‌اند. البته در این میان نباید نسبت به ساختارهای غیرمدرن که هم‌چنان با سخت‌جانی به حیاتِ خود در جامعه ادامه می‌دهند، بی‌تفاوت بود؛ اما همین ساختارها نیز همواره در خدمت سیاست‌های آقای کرزی بوده است و شخصاً او تلاش کرده که این ساختارها هم‌چنان در حیات جامعه، حضور پررنگ و سنگین داشته باشند.
آقای کرزی در دوازده سال گذشته از افراد، گروه‌ها و نهادهایی حمایت کرده که به عنوان موانع اصلیِ تحققِ دموکراسی در کشور شناخته می‌شوند. مگر شهروندان کشور، عناد حیرت‌آورِ آقای کرزی را در برابر پارلمان کشور فراموش کرده‌اند. آقای کرزی نه تنها این نهاد را به رسمیت نشناخت و نمی‌شناسد؛ بل با اقدام‌های گسترده تلاش کرده است که آن را نهادی بدون کارآیی و صلاحیت نشان دهد. ایجاد دادگاه رسیده‌گی به مسایل حقوقی انتخابات پارلمانی گذشته، مگر گویای بی‌اعتمادی مفرط رییس‌جمهوری به نهادهای دموکراتیک و مشروع انتخاباتی نمی‌تواند باشد؟ مگر رییس‌جمهوری با دخالت‌های مکرر و غیرقانونی خود، انتخابات پارلمانی کشور را وارد فاز بحران و بی‌اعتمادی در کشور نساخت؟ در دو انتخابات گذشته مگر آقای کرزی پا بر روی تمام اصول دموکراتیک نگذاشت و ترویج‌کننده اصلی تقلب و مهندسی در آرای مردم نبود؟ مگر همین حالا آقای کرزی با شیوه‌ها و سنتی که از خود ارایه کرده، در پی مهندسی انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده نیست؟ همان انتخاباتی که آقای کرزی در لندن مدعی است که دموکراسی در کشور را محکم‌تر می‌کند!… چرا اکنون آقای کرزی در موجودیت شورای ملی، برای بحث بر سر امضای توافق‌نامه امنیتی با امریکا جرگه سنتی را برگزار می‌کند؟
آقای کرزی با ترویج فساد سازمان‌یافته در کشور، تضیعف نهادهای دموکراتیک، قیبله‌سالاری و بها دادن به مناسبات قبیله‌یی، عملاً ارزش‌های دموکراتیک در جامعه را زیر سوال برده است. دموکراسی آقای کرزی با طعم استبداد همراه بوده است. او هرگز نشانه‌های یک رییس‌جمهور دموکرات را نداشته است. آقای کرزی اربابی بوده که تلاش کرده است با عوام‌فریبی و وارونه کردن ارزش‌های مدرن، از آن‌ها ابزارهایی برای تصاحب بی‌حد و مرز قدرت بسازد.
میراث آقای کرزی برای حکومت آینده، ساختاری فلج و به‌شدت آلوده به فساد است؛ ساختاری که به بازسازی بنیادین نیاز دارد و باید آن را با اصلاحات گسترده و عمیق، از نو ساخت. میراث آقای کرزی برای حکومت آینده، دموکراسی نیست؛ بل نوعی حکومت پدرسالارانه است که با هیچ ملاکی نمی‌توان آن را حکومتی دموکراتیک خواند. اگر مقداری در جامعه هوای آزادی و نمادهایی از یک دموکراسی را می‌توان دید، آن‌هم به یُمن فداکاری‌های مردم افغانستان و نهادهای جامعه مدنی در کشور به‌دست آمده که همواره به عنوان عوامل بازدارنده، در برابر سیاست‌های استبدادی آقای کرزی ایستاده‌گی کرده‌اند. اگر آقای کرزی هم‌چون اسلاف خود، فرصت و زمینه لازمِ سرکوب را می‌داشت، بدون شک به برچیدن همین مقدار فضای باز موجود در کشور نیز اقدام می‌کرد و از هیچ خشونتی در این راستا دریغ نمی‌ورزید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.