گزارشگر:حامد علمی - ۱۴ سنبله ۱۳۹۱
بخش دهم
چنین ادعاها و نظرات خام و نگرشهای سطحی درباره قوتهای حکومت کابل موجود بود. در یکی از جلساتِ فرماندهان مجاهدین در پشاور، سخن از مدت مقاومت حکومت کابل مطرح گردید. فرماندهان دور از حقیقت صحبت میکردند. یکی از قوماندانان حاضر در جلسه میگوید “چند هفته قبل از آغاز جنگ جلالآباد جلسهیی به اشتراک قوماندانان جهادی ننگرهار در یکی از دفاتر اداره استخبارات نظامی پاکستان در شهر پشاور دایر گردید. در آن جلسه، قوماندانان مشهور ننگرهار مانند انجنیر غفار، حضرتعلی، انجنیر محمود، حاجی سازنور، حاجی شمالی خان، محمد زمان، سیدمحمد پهلوان و چند تن دیگر اشتراک داشتند. علاوه بر قوماندانان ننگرهار، من نیز دعوت شده بودم؛ زیرا ساحه عملیاتی من شاهراه کابل – جلالآباد بود. در آن جلسه یکی از افسران نظامی پاکستان بهنام “جنجوعه” نیز منحیث مشاهد حضور داشت. بحث روی موضوع فتح جلالآباد آغاز شد و قوماندانان ننگرهار به این نظر بودند که شهر جلالآباد در ظرف کمتر از یک هفته سقوط میکند. قوماندانان احساساتی صحبت میکردند، حتا عدهیی به این باور بودند که شاید در ظرف کمتر از دو یا سه روز جلالآباد تسلیم شود. قوماندانان ننگرهار معلومات دقیقی از اوضاع نداشتند و از تعداد نیروهای حکومت کابل نیز بیاطلاع بودند. بعد از جروبحث زیاد تصمیم گرفته شد تا راه کابل – جلالآباد برای مدت پنج روز مسدود شود. من تعهد کردم که شاهراه را در ناحیه تنگی ابریشم مسدود میسازم. بعداً آنها گفتند که شاهراه برای مدت پانزده روز مسدود شود. من بازهم قبول کردم و گفتم که این کار مشکل نیست و ما قادر بودیم تا در زمان حضور نیروهای شوروی، شاهراه را در ناحیه تنگی ابریشم مسدود بسازیم. به قوماندانان جهادی ننگرهار گفتم که میدانم برنامه شما خام است و احساساتی صحبت میکنید، ولی من بهخاطر برنامۀ شما شاهراه را مسدود میسازم و اگر عملیات شما زودتر نتیجه دهد، کار من آسانتر میشود.” (۲۵)
نه تنها فرماندهان محلی بلکه عدهیی از رهبران مجاهدین و حکومت موقت نیز به این باور بودند که جلالآباد در ظرف چند روز سقوط میکند. انجنیر گلبدین حکمتیار امیر حزب اسلامی و وزیر خارجه حکومت موقت اعلان نمود که در چند روز آینده، مجاهدین پیروزمندانه وارد شهر جلالآباد خواهند شد. نامبرده چنین ادعاهایی را قبلاً نیز درباره وضعیت حکومت کابل و موازنه قوتها مینمود. وی در یکی از سخنرانیهایش گفته بود که “به مجرد خروج نیروهای شوروی از افغانستان، وعده میدهم که حتا یک فیر تفنگچه را نیز نخواهید شنید و اداره کابل سقوط میکند.” (۲۶)
هنوز چند هفته از حمله بر شهر جلالآباد سپری نشده بود که مجاهدین و حامیان آن جنگ، در رابطه با کمبها شمردنِ نیروهای حکومت کابل مورد انتقاد قرار گرفتند. لوی درستیز حکومت مجاهدین در کنفرانس مطبوعاتی اشتراک نموده، این نقیصه را بر شمرد: “حمله جلالآباد یک عمل نادرست و ناسنجیده قلمداد شده بود؛ زیرا مدافعین و ملیشهها در جلالآباد سه برابر قوتهای مجاهدین بود و این از نگاه نظامی یک اشتباه بود. جنگ جلالآباد طرح حکومت موقت و وزارت دفاع مجاهدین نبود، زیرا هنگامی جنگ آغاز گردید که هنوز وزارت دفاع بهدرستی آغاز بهکار نکرده بود، بنابران انصافاً نباید وزارت دفاع را مورد ملامتی قرار داد.” (۲۷)
فرماندهان محلی، آنانی که اشتباهی نیروی نظامی دشمنشان را کمبها شمرده بودند نیز به این مساله معترف شدند و کماکان دیر یا زود به آن اقرار کردند. یکی از افسران ارشد مجاهدین که فرماندهیِ برخی از جبهات مجاهدین را به عهده داشت، میگفت که آنها در عملیات، ساحات زیادی را تصرف کردهاند اما نیروهای حکومت و اسلحه آنان را کماهمیت پنداشته بودند: “به نظر من این اشتباه خواهد بود اگر انتظار داشته باشیم که مجاهدین برقآسا شهرها و مراکز حکومتی را تصرف کنند. ما مناطق وسیع را از بریکوت کنر تا بهسود ننگرهار تصرف کردهایم و ساحات وسیع تورخم الی ثمرخیل بهدست مجاهدین ماست. همچنان نواحی خوشگنبد نیز در کنترول ما میباشد اما اینکه ما نتوانستیم تا حال شهر را تصرف کنیم، عوامل مختلفی دارد. اول اینکه ما نتوانستیم تا در سایر نقاط افغانستان بالای مواضع رژیم عملیات را انجام دهیم؛ بنابران، رژیم تمام نیروهایش را بالای جلالآباد متمرکز ساخت. دوم اینکه توازن قوتها و نفرات دو طرف یعنی مجاهدین و رژیم کاملاً از هم فرق دارد. سوم راه اکمالاتی رژیم به کلی مسدود نشده بود. علاوه بر اینها عدم هماهنگیِ میان جبهات اطراف جلالآباد، کمبها جلوه دادن اسلحه پیشرفته رژیم، عدم آمادهگی ما برای یک جنگ منظم، نبودن قومانده واحد و از همه مهمتر گروگان گرفتنِ اهالی شهر جلالآباد توسط رژیم کابل و به اصطلاح سپر ساختنِ انسانهای بیگناه توسط حکومت کابل از پیشروی ما کاسته است. (۲۸)
این حقیقت دارد که مجاهدین نیروهای حکومت کابل را کمتر و ضعیفتر از حد آن تصورکرده بودند؛ اما این بدان معنی نبود که مجاهدین توانایی مقابله با نیروهای کابل را نداشتند. هرگاه آنها طی یک برنامه منظم و سنجیده شده و دور از تعصب و خودکامهگی، فرماندهیِ واحد، وقت و زمان مناسب و در جریان قرار دادنِ جبهات بزرگ و فرماندهانِ موثر دست به حمله بر جلالآباد میزدند، بدون شک آن شهر با همه تجهیزات آن در همانوقت سقوط میکرد. حتا اگر از جبهات نزدیک ننگرهار و ولایات همجوار بهویژه پکتیا، پکتیکا، کنر و لغمان کمک میخواستند، کار به بنبست نمیانجامید و اگر پیشروی نیروهای جهادی بعد از تسخیر جلالآباد به طرف کابل ادامه مییافت، گلیم حکومت داکتر نجیب در همان اوایل خروج نیروهای شوروی، برچیده میشد.
احمدشاه مسعود در مصاحبهیی گفته بود: “اگرچه من در آنزمان هیچگونه آمادهگی برای ارسال قوا به طرف کابل نداشتم و از طرف دیگر مهمات من خلاص شده بود، با آنهم میتوانستم تا دههزار مجاهد را به طرف کابل روان کنم. ما قادر بودیم تا پنجهزار نفر از پنجشیر و سههزار نفر از شمال و باقی را از ولایات پروان و کاپیسا به طرف کابل سوق دهیم.” (۲۹)
Comments are closed.