گزارشگر:الهه کولايي/ 20 عقرب 1392 - ۱۹ عقرب ۱۳۹۲
«در دوران کمونیسم، باید هرگونه تبعیض نسبت به زنان در فعالیتهای اجتماعی و انحصار آنها در امور خانواده از میان برده میشد. مشارکت زنان در دوران اتحاد شوروی در بخشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بالاترین میزان را در جهان داشته و به ۹۰ درصد کل زنان این کشور میرسید. زنان ۶۰ درصد متخصصان شوروی در سطح عالی و متوسط را تشکیل داده بودند. ۶۷ درصد پزشکان و ۹۱ درصد از کتابداران از زنان تشکیل شده بود. حدود نیممیلیون زن در سطوح مدیریتی فعال بودند، ولی به لحاظ وضعیت حقوقی و سطح درآمد همواره تبعیضهایی نسبت به آنان وجود داشت. اصلاحات اقتصادی بر شرایط کاری زنان نیز تأثیرهای منفی داشته است. در دوران کمونیسم، زنان برای عضویت در مجامع نمایندهگی از سهمیههایی برخوردار بودند که در سالهای پایانی این دوره رو به کاهش گذاشت. زنان دارای اعتبار ویژهیی در سازمانها و نهادهای اجتماعی روسیه هستند. ولی «در روسیه نیز مانند همه کشورهای جهان در جایی که «قدرت» وجود دارد، «زنان» حضور ندارند».
انتقال به نظام اقتصاد بازاری در روسیه، آسیبهای بیشتری را متوجه زنان کرده است. ۸۰ درصد کسانی که شغل خود را از دست دادهاند، از زنان هستند. بلوک زنان روسیه که بهعنوان یک جنبش انتخاباتی ثبتنام کرده است، از زنان عضو اتحادیه زنان اتحاد شوروی تشکیل شده است. گروهی از زنان بازرگان نیز اتحادیه زنان بازرگان روسیه را تشکیل دادهاند. در کنار این دو تشکل، مجامع و سازمانهای بسیاری برای زنان و حقوق آنان فعالیت میکنند. مقامهای روسیه نیز ضرورت رفع تبعیضهای گسترده علیه زنان را پذیرفتهاند. گروه روسی شرکتکننده در کنفرانس زنان پکن در سال ۱۹۹۵ پذیرفت که شمار زیادی از زنان روسی از بیکاری و فقر رنج میبرند و حقوق زنان را که تا دو سوم از حقوق مردان کمتر است، بهعنوان یکی از نمودهای تبعیض علیه زنان مطرح کرد.
ـ یکی از شاخههای مهم حزب کمونیست اتحاد شوروی، ایجاد اتحادیه سراسری جوانان کمونیست (کومسومول) بود که نفوذ و اعتبار جدی در جامعه اتحاد شوروی داشت و مجری سیاستها و برنامههای حزب کمونیست به شمار میرفت. در دوران پرسترویکا منافع و مسایل جوانان بهطور جدی در کومسومول مورد توجه قرار گرفت. برداشت جوانان نسبت به تحول در جامعه روسیه از سالهای پایانی اتحاد شوروی همواره بدبینانه بوده است. شرایط روسیه بهعنوان یک جامعه در شرایط بحران، برآورده کردن انتظارها را با دشواری روبهرو کرده است. به هر حال، جوانان روسیه بهتدریج، در جریان بحرانهای سیاسی حضور خود را آشکار ساختند.
ـ با اجرای سیاست گلاسنوست از دوران گورباچف، رسانههای گروهی در اتحاد شوروی به طرح و بررسی مسایل گوناگونی پرداختند که پیش از آن، اجازه بحث در مورد آنها وجود نداشت. آزادی بیان که بازتاب آن در انتشار نشریههای گوناگون ظاهر شد، با اجرای اصلاحات اقتصادی با دشواریهای مالی همراه شد. حتا نشریههای مهمی چون پراودا (حقیقت) و ایزوستیا (اخبار) نیز با ضرورت کاهش تیراژ خود مواجه شدند. برخی از آنها نیز برای تأمین منابع مالی خود به کمکهای خارجی روی آوردند. مرکز اطلاعات فدرال نیز برای تنظیم سیاستهای دولتی تشکیل شد، ولی این نگرانی همچنان وجود داشته که عملکرد رسانههای روسیه را بهطور کامل تحت نفوذ خویش قرار دهد.
پس از سرکوب پارلمان توسط ریاستجمهوری، فشار شدیدی بر نشریات مخالفِ دولت وارد شد. سردبیران برخی از آنها برکنار و افراد جدیدی جای آنان را گرفتند. این محدودیتها برای شبکههای تلویزیونی بیشتر بود. اقدامهای دولت در محدودسازی فعالیت رسانههای جمعی، سبب طرح انتقادهای شدید شد و اعمال سیاستهای دوران کمونیستی محکوم شد. ولی فعالیت آزاد رسانهها در روسیه بیش از آنکه از سوی سانسور دولتی تهدید شود، از سوی باندهای مافیایی مورد تهدید قرار گرفته است. با توجه به نفوذ گسترده این گروهها در منابع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روسیه، آنها نفوذ خود را در رسانههای این کشور نیز توسعه میدهند. به همین دلیل بزرگترین تهدید برای وسایل ارتباطجمعی در روسیه از این ناحیه است. در سال ۱۹۹۳ دستکم ۲۵ روزنامهنگار در روسیه به قتل رسیدند. نیاز شدید مالی روزنامهها و دیگر رسانههای ارتباطجمعی، نفوذ باندهای مافیایی در آنها را تسهیل میکند.
با وجود برخی اختلافنظرها در میان رییسجمهوری و دوما، به رسانههای گروهی روسیه اجازه داده نشد ارتباط ویژهیی با نهادهای دولتی داشته باشند. به عبارت دیگر، ارگانهای دولتی نباید بهطور مستقیم به ایجاد رسانههای گروهی به هر شکل اقدام کنند. طبق مصوبههای جدید، رادیو و تلویزیون دولتی روسیه موظف شد ظرف ۲۴ ساعت اقدامها و پیامهای رییسجمهوری، دولت، مجلس دوما و شورای فدراسیون را به اطلاع همه برساند. فهرست طولانی از اقدامات ضروری رسانههای گروهی در رابطه با عملکرد دستگاههای یادشده در این قوانین قید شده است.
ـ با اجرای اصلاحات وسیع در جامعه روسیه، دگرگونیهای اساسی در آن رخ داده است، ولی در زمینه فرهنگ و فرهنگ سیاسی به تأمل جدی نیاز است. انقلاب سیاسی و بازاری کردن اقتصاد، تغییرهای جدی را در فرهنگ روسیه ایجاد کرد. آکادمی علوم اتحاد شوروی که مدتها بهدلیل رکود زیر شدیدترین انتقادها قرار داشت، پس از استقلال روسیه مورد توجه جدی قرار گرفت. آزادی عمل آکادمی علوم روسیه مانند مطبوعات این کشور، به بهای از دست دادن حمایتهای جدی مالی دولت بهدست آمد. اتحادیه نویسندهگان روسیه در برابر اتحادیه نویسندهگان اتحاد شوروی که دارای گرایشهای ملیگرایانه بود، تعارض دیدگاههای غربگرایان و ملیگرایان در عرصه هنر و ادبیات نیز تحقق یافت. در حالی که طبقه متوسط قدیمی روسیه در حال نابودی قرار داشت، طبقه جدیدی از روشنفکران از درون نظام پیشین سر برآورد. به بیان یکی از مقامهای وزارت علوم و آموزش، مشکلات اقتصادی پس از فروپاشی، طبقه متوسط روسیه را از میان برد. روشنفکران آزادیخواه به گرایشهای ملیگرایانه گرویدهاند و در برابر نتایج وخیم اجرای اصلاحات اقتصادی به سبک غربی، درونگرایی روس را مورد توجه قرار دادهاند.
Comments are closed.