گزارشگر:4 قوس 1392 - ۰۳ قوس ۱۳۹۲
سرانجام لویه جرگۀ مشورتی پس از ماهها انتظار برگزار شد. ۲۵۰۰ عضو، در کمیتههای گوناگون طی چهار روز ظاهراً چانهزنی کردند و به این نتیجه رسیدند که بستن پیمان همکاریهای امنیتی با ایالات متحده خالی از مفاد نیست و باید در زودترین فرصت به امضا برسد. از سوی دیگر، برخی سروصداهایی مبنی بر مخالفت بااین پیمان و نیز اینکه در مواد این پیمان تعدیلهایی وارد شود، وجود داشت.
با اینهمه، سخنان رییس جمهور در جریان روزهای برگزاری این جرگه حکایات جالبی داشت که ذکر آن ضروری است. رییس جمهور در هر دو سخنرانیاش (مراسم افتتاحیه و پایانی) از ضمانتهایی سخن گفت که ایالات متحده باید بدهد. او یادآور شد که ایالات متحده باید انتخابات را شفاف برگزار و امنیت را برقرار کند، اگر چنین نشود امضای این پیمان ناممکن خواهد بود. اما در عین حال تاکید داشت که این پیمان باید امضا گردد. اشارۀ دیگر آقای کرزی به این بود که امضای پیمان پس از انتخابات صورت گیرد که این سخن او حتا مقامات ایالات متحده را نیز برآشفت.
اکنون پرسش آن است که چرا رییس جمهور اینگونه هم به نعل میکوبد و هم به میخ. هم موافق است و هم مخالف. از یکسو، برای بستن پیمان با یک کشور خارجی به یک میکانیسم نادرستی چون جرگۀ مشورتی متوسل میشود و بیش از دوهزار مامور خود را از سراسر افغانستان جمع میکند تا باشد صدای مخالفی در برابر این پیمان بلند نشود اما از سوی دیگر، قید ضمانت را مطرح میکند و زمان امضای آن را به تعویق میاندازد. چرا چنین میشود؟
در این تردیدی نیست که آنچه آقای کرزی را واداشت تا برای رسیدن به یک نتیجۀ مثبت مبنی بر امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده، لویه جرگۀ مشورتی را برگزار کند؛ موافقت قبلی در این مورد بود. امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده از مدتها پیش به توافق رسیده بود و رییس جمهور برای اینکار انجامشده، مجبور گردید ظاهرسازی کند. روی همین ملحوظ، او در سخنرانیهایش به کرات تاکید داشت که همه چیز در همین جرگه فیصله میشود. او مردم را مخاطب قرار داده میگفت که این شمایید که یک تصمیم تاریخی میگیرید. حالآنکه او مدتها پیش این تصمیم را گرفته بود.
تحلیلها بر آن اند که در این توافق، آقای کرزی، از ایالات متحده خواستار حمایت عام و تام نامزد مورد حمایت خویش در انتخابات پیشروست و به همین خاطر است که قید ضمانت برگزاری انتخابات شفاف و برقراری امنیت آنی را از آن کشور مطالبه میکند.
در حالی که روشن است نه یک انتخابات شفاف برگزار خواهد شد و نه امنیت به صورت آنی برقرار. مگر آقای کرزی خودش در یک انتخابات شفاف به قدرت رسید که چنین مطالبهیی دارد و یا آیا خودش توانست که طالبان را ریشهکن کند؟
بنابراین، چیزی را که آقای کرزی خواستار است منفعت گروهی و شخصی خودش است که میخواهد آن را در پی امضای این پیمان به دست بیاورد. چنانچه ایالات متحده به مطالبات پنهان او تمکین نکند، امضای پیمان را منتفی سازد.
مسالۀ تعویق امضای این پیمان نیز در همین راستا مطرح میشود. منتها در این مورد، یک موضوع دیگر را نیز میتوان دریافت. اینکه آقای کرزی طوری بازی میکند که امضای این پیمان در زمان تصدی او صورت نگیرد. چه، امکان دارد زیانهای موجوده در این پیمان تقصیر را بر گردن او بیاندازد و نام او در تاریخ سیاهتر گردد. هر چند ممکن است بدنامی تاریخی مطرح نظر آقای کرزی نباشد بلکه ترس از بدنامی در قبیله بیشتر مد نظر است. اگر آقای کرزی پایگاه قومی اش را از دست بدهد، بدیهی است که ادامۀ کار سیاسی او در افغانستان ناممکن خواهد بود. بنابراین، سعی دارد تا این معامله را بدون آن که ضرری متوجه منفعتش گردد به انجام برساند.
Comments are closed.