لویه‌جرگه به بازی گرفته شد

گزارشگر:احمد عمران/ 5 قوس 1392 - ۰۴ قوس ۱۳۹۲

لویه‌جرگه فرمایشی آقای کرزی، پایان خوشی برای خودش و اکثریتِ شرکت‌کننده‌گانِ آن نداشت. این جرگه که پس از ماه‌ها تلاش و تأکیدِ آقای کرزی به هدف بررسی و اعلام موضع در مورد قرارداد امنیتی و دفاعی میان امریکا و افغانستان، برای چهار روز با شرکتِ نزدیک به سه‌هزار نفر در کابل برگزار شد در روز پایانی، جوِ متشنجی را شاهد بود. نمایش آقای کرزی زمانی به نقطه اوج و دراماتیکِ خود نزدیک شد mandegarکه اکثریت شرکت‌کننده‌گان به شمول صبغت‌الله مجددی رییس جرگه، بر امضای سند همکاری‌های امنیتی با امریکا در اواخر ماه روان عیسوی تأکید می‌کردند ولی آقای کرزی هم‌چون بازیگران فلم‌های هالیوودی نماینده‌گان جامعه جهانی و به‌ویژه سفیر امریکا در کابل را که در این نشست حضور داشتند، با تیرهای کلام زهرآگینِ خود هدف قرار می‌داد و تأکید می‌کرد که سند را پس از برگزاری انتخاباتِ شفاف و عادلانه در کشور امضا خواهد کرد.
هنوز واکنش سفارت امریکا را در این خصوص نداریم؛ اما به احتمال زیاد سخنان نیش‌دارِ آقای کرزی نمی‌تواند به مزاج دوستان امریکایی‌اش چندان سازگار باشدـ هرچند که دیگر جامعه جهانی نسبت به این‌گونه سخنان واکسینه شده و بی‌تفاوتی اختیار می‌کند، زیرا می‌داند که آقای کرزی سیاست‌مداری دم‌دمی‌مزاج است و با توجه به شرایط و اوضاع ذهنی خود، هر لحظه ممکن است تصمیمی تازه‌ بگیرد. اما مساله جدی این‌جاست که این‌همه بحث و فحص در مورد برگزاری لویه‌جرگه و آن سخنانِ عجیبِ قبلیِ آقای کرزی به چه معنا بود؟
آقای کرزی زمانی که واکنش تندِ برخی جناح‌های سیاسی را نسبت به برگزاری لویه‌جرگه مشورتی و غیرقانونی بودن آن شنید، به گونه عجیبی از این جرگه حمایت کرد و گفت که شرکت‌کننده‌گان لویه‌جرگه نماینده‌گان ملت افغانستان هستند و او جرأتِ این را ندارد که تصمیم و فیصله آن‌ها را رد کند. اما در نمایش فرجامین لویه‌جرگه عملاً دیدیم که آقای کرزی تصمیم لویه‌جرگه را نیز نادیده گرفت و حتا در برابر آن مقاومت از خود نشان داد. آقای کرزی در برابر شیخ ارگ نیز که ریاست جرگه فرمایشی او را به عهده داشت، خاموش ننشست و هم‌چنان بر امضای سند امنیتی پس از برگزاری انتخابات تأکید ورزید. حالا معلوم نیست که آقای کرزی چرا جرگه مشورتی را به محلِ مناقشه‌های انتخاباتی آن‌هم با امریکا تبدیل کرد. آیا واقعاً آقای کرزی نشانه‌هایی را در اختیار دارد که امریکایی‌ها می‌خواهند در این دور انتخابات نیز مداخله کنند؟ زیرا در گذشته مداخله کشورهای خارجی و به‌ویژه غربی‌ها در مسایل انتخابات به نفعِ آقای کرزی مشهود بوده است و حتا او در نتیجه همین مداخلات به کرسی ریاست‌جمهوری کشور دست یافت؛ موضوعی که حتا شخص رییس‌جمهوری مجروحِ کشور نیز به آن اعتراف کرده است. اما حالا مثل این‌که بحث‌ها فراتر از این مسایل‌اند و آقای کرزی خود را در جایگاهی مناسب نمی‌بیند و به همین دلیل هم‌چنان سند امنیتی را به عنوان اهرم فشار در اختیار خود نگه داشته است.
آقای کرزی اگر به تصمیم لویه‌جرگه اعتنا ندارد، پس باید موضعِ خود را در برابر قربانیانی که به دلیل برگزاری این لویه‌جرگه در اثر بمب‌گذاری انتحاری جان‌های خود را از دست دادند، مشخص کند. آیا خون سیزده انسانِ بی‌گناه در نزدیکی خیمه لویه جرگه به این دلیل ریخته شد که آقای کرزی به تصمیم‌های جرگه مشورتی نه بگوید؟ اگر چنین نیست و آقای کرزی بازیِ دیگری را آغاز کرده، باید نسبت به وضعیت نگران بود و به این اندیشید که گام بعدی رییس‌جمهوری چه خواهد بود. زیرا تمام قراین و شواهد حاکی از آن‌اند که آقای کرزی با لویه‌جرگه فرمایشی خود، بازی کرده و در اصل نمایشی را به صحنه آورده که زهر چشم از متحدان بین‌المللی افغانستان بگیرد و یا هم کاملاً عکس این قضیه می‌تواند درست باشد که همه‌چیز از آغاز تا فرجام، بازی‌یی بود که آقای کرزی در همکاری با امریکایی‌ها به‌راه انداخته بود.
امریکا مجبور است نسبت به وضعیتِ موجود از خود واکنش نشان دهد و اگر هم‌کاسه آقای کرزی در بازی‌های سیاسی نیست، باید رُک و راست در این خصوص صحبت کند. از جانب دیگر، وقتی آقای کرزی امضای سند امنیتی با امریکا را به بعد از انتخابات موکول می‌کند، حدس‌وگمان‌های مختلفی را به‌وجود می‌آورد. زیرا انتخابات آینده که انتخاباتی سرنوشت‌ساز برای افغانستان است، عملاً برای نخستین‌بار در دوازده سال گذشته با مدیریت افغان‌ها برگزار می‌شود. افرادی را هم که در رأس کمیسیون‌های انتخاباتی قرار دارند، شخص رییس‌جمهوری گزینش و انتخاب کرده است. پس این همه نگرانی نسبت به وضعیت از کجا به‌وجود آمده است؟
آقای کرزی در لفافه چه مسایلی را می‌داند که از به زبان آوردنِ آن‌ها این‌همه هراس دارد؟ چون حضور او در روز پایانی لویه‌جرگه، حضوری آشفته و توام با عصبانیت بود. مثل این بود که او چیزهای دیگری را انتظار داشت که از لویه‌جرگه بشنود ولی خلافِ آن‌ها را شنیده است. آقای کرزی در پاسخ به این‌همه پرسش‌ها در لویه جرگه فرمایشی گفت که وقتی قرارداد امنیتی را امضا می‌کند که امریکایی‌ها از فردا تلاشی و بازرسی خانه‌های افغان‌ها و عملیات‌های شبانه را متوقف کنند. او هم‌چنین با تأکید فراوان گفت که زمانی این سند را امضا خواهد کرد که صلح سراسری در افغانستان حاکم شده باشد. او به شکل طعنه‌آمیز امریکا را مسبب جنگ‌ها و ناامنی‌های موجود در کشور دانست و اظهار داشت که اگر این کشور بخواهد، در افغانستان صلح تأمین می‌شود.
این سخنان اگر از روی آگاهی و صحت مزاج گفته شده باشند، سخنان سخت‌وتندی می‌توانند به شمار روند. زیرا آقای کرزی در پایان مأموریت خود به چیزی که یقین یافته به گفته خودش یک چیز هست و آن این‌که امریکایی‌ها در جنگ و صلح افغانستان نقش کلیدی دارند. اما آقای کرزی هرگز روشن نساخت که امریکایی‌ها چه‌گونه می‌توانند در اسرع وقت صلح را در افغانستان تأمین کنند. از سوی دیگر، اگر این‌همه حرف و حدیث صحت دارند، پس چرا آقای کرزی ظرف دوازده سال گذشته خاموش بوده و این راز بزرگ را در سینه پنهان نگه داشته است؟ آیا می‌توان باور کرد که با کشوری که می‌تواند دشمن باشد، سند امنیتی باید امضا کرد؟ این چه‌ نوع منطق سیاسی است که آقای کرزی و اطرافیان او دارند؟
بدون شک نشست پایانی لویه‌جرگه، نقطه اوج و افتضاحِ عالم‌گیرِ این نشست را به تصویر کشید. کاش آقای کرزی این‌قدر دوراندیشی می‌داشت که نمی‌گذاشت این‌همه رسوایی در محضر عام به نمایش گذاشته شود. البته دلیل سـروصداها و جنگ‌های زرگری آقای کرزی، کاملاً مشخص و واضح است. وقتی جناب کرزی می‌گوید که سند امنیتی را پس از برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه امضا می‌کند، معنای این واژه‌ها در قاموس ریاست‌جمهوری ایشان معنایی غیر از آن چیزی دارند که در دانش‌نامه‌های سیاسی از آن‌ها اراده شده است. برای آقای کرزی انتخابات شفاف، عادلانه و به دور از مداخلات خارجی‌ها، انتخاباتی است که در نتیجه آن، نامزد مورد حمایتِ او به کرسی ریاست‌جمهوری تکیه بزند. کل نمایش‌نامه لویه‌جرگه مشورتی در همین بند خلاصه می‌شود، و چیزهای دیگری را که تا به حال شاهد بوده‌ایم، فقط می‍‌توان به پای بازی سیاسیِ آقای کرزی برای وصول به این هدف نوشت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.