افغانستان و نیاز به دولت ملی

گزارشگر:6 قوس 1392 - ۰۵ قوس ۱۳۹۲

تاریخ معاصر افغانستان نشان می‌دهد که حکومت‌های گوناگون در این کشور، همواره دچار یک چالش عمده و یک بحرانِ بنیادین بوده‌اند. این بحران همانا ناکامی ‌در ساختنِ یک دولت ملی بوده است. حکومت‌های مشروطه، جمهوری، کمونیستی، اسلامی ‌و… هرکدام متناسب به دیدگاه‌ها و ایدیولوژی‌های‌شان در انحصارسازی قدرت سعی فراوان کرده‌اند. دوازده سال قبل نیز، زمانی که رژیم طالبان سرنگون شد، این میراثِ شوم به ادارۀ موقت رسید و با آن‌که نیاز به ایجاد یک دولت ملی شدیداً احساس می‌شد، هیچ‌ کوششِ صادقانه‌یی در این راستا صورت نگرفت.
انحصار بی‌رویۀ قدرت در سال‌های تصدی آقای کرزی، به‌نوعی ادامۀ همین رویکرد غلطِ تاریخی بود. آقای کرزی به‌رغم آن‌که شعار وحدت ملی، مشارکت ملی در قدرت سیاسی و… را علم کرد، در عمل هیچ‌گاه به آن‌ها نپرداخت. او به صورت نمادین، شماری از تیکه‌داران قومی ‌را به عنوان نماینده‌های مردم وارد بدنۀ قدرت ساخت، ولی در حقیقت این کار چیزی بیش از یک معامله و مصلحت سیاسی نبود. چنان‌که در انتخابات‌های گذشته مردم افغانستان شاهد بودند که دسته‌بندی و گروه‌بندی سیاسی بر مبنای قومیت صورت گرفت؛ احزاب و نماینده‌های واقعی مردم در قدرت سیاسی شریک نشدند و ده‌ها حرکت دیگر که همه به‌جای ایجاد یک دولت ملی، به مافیایی ساختن حکومت منتهی گشتند.
روی همین ملحوظ بود که حاکمیت سیاسی دچار تزلزل شد، بی‌اعتمادی گسترد‌ه‌ در میان مردم نسبت به حکومت به‌وجود آمد، فساد اداری و اقتصادی فزونی یافت و مشکلات دیگری که یادآوری آن، ده‌ها صفحه را پر خواهد کرد.
ذکر این نکات می‌تواند درس‌های مهمی ‌برای دولت جدید داشته باشد که اینک به تولد آن بیش از پنج ماه باقی نمانده است. به احتمال قوی، میراث انحصارگری قدرت از دولت کرزی به دولت جدید نیز باقی می‌ماند و همین‌جاست که دولت جدید برای ایجاد یک نظام سیاسی ملی، کار زیادی خواهد داشت.
آن‌چه را که آقای کرزی تا کنون از آن حذر کرده، مسالۀ مشارکت اقوام در دولت بر مبنای شایسته‌سالاری بوده که باید دولت جدید آن را مد نظر داشته باشد. قید شایسته‌سالاری، در این‌جا به منظور آن به کار رفته که رهبری جدید نباید مثل دولت کرزی، مشارکت اقوام را بر مبنای مصلحت استوار سازد. زیرا مشارکت بر مبنای مصلحت، خود نوعی معامله است که به هیچ روی دولت ملی را ایجاد نخواهد کرد.
نکتۀ دیگر در این راستا، حضور نخبه‌گان در دولت آینده است. دولت آینده نباید نخبه‌گان را بر بنیاد حب‌وبغض‌های سلیقه‌یی، قومی ‌و سیاسی از نظام به دور نگه دارد. زیرا این نخبه‌گان‌اند که می‌توانند روی یک اجندای ملی به تفاهم برسند. هرچند دیده می‌شود که قاطبۀ نخبه‌گان کشور در آستانۀ انتخابات، در گروه‌های مختلف مصروف فعالیت‌اند، چنان‌که در انتخابات‌های قبلی بودند؛ اما تأکید بر آن است که هر یک از این گروه‌ها که موفق به تشکیل دولت جدید شدند، از حضور و همکاری گروه‌های دیگر اجتناب نورزند.
در تمام کشورهای دنیا زمانی که یکی از طرفین در انتخابات برنده می‌شود، از همکاری و اشتراکِ گروه‌های رقیب‌ در ادارۀ دولت استقبال می‌کند. اما سوگ‌‌مندانه در دوازده سال گذشته آقای کرزی به این امر توجه نکرد و چنان سنت بدی از خود به‌جا گذاشت که اکنون این هراس وجود دارد که مبادا دولت جدید نیز از تجربۀ بدِ دولت‌داریِ آقای کرزی پیروی کند.
مسلماً از آن‌جا که شرایط بحرانی افغانستان نیازمند یک اشتراک عمومی ‌است تا ثبات پایدار به میان آید؛ باید سنت دولت‌داری آقای کرزی کنار گذاشته شود و هر گروهی که در این انتخابات برنده اعلام ‌شد، الزاماً نخبه‌گان کشور را در ساختار حکومت مدغم سازد تا باشد با تمسک به یک برنامۀ کلان ملی، کشتی طوفان‌زدۀ کشور را به منزل سعادت و رستگاری رهنمون شویم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.