گزارشگر:نثاراحمد فیضی غوریانی - عضو کمیسیون دفاعی و تمامیت ارضی مجلس نمایندهگان / 10 قوس 1392 - ۰۹ قوس ۱۳۹۲
لویهجرگه مشورتی در مورد توافقنامه امنیتی میان افغانستان و امریکا با حضور بیشتر از دوهزاروپنجصد تن از نمایندهگان مردم، آنگونه که با خوشبینی آغاز شد، به پایان نرسید. در روز گشایش این نشست بزرگ، سخنرانی رییسجمهوری و استقبال شرکتکنندهگان از آن به گونهیی بود که گمان میرفت این جرگه در میان موجی از رضایت خاتمه خواهد یافت؛ ولی چنین نشد و آقای کرزی در آخرین روز برگزاری لویهجرگه مشورتی، سخنانی بر زبان آورد که عمدتاً مایه نگرانی عمومی و دغدغه خاطرِ اکثریت قریب به اتفاقِ شرکتکنندهگان و شهروندان کشور شده است.
در این جای شک نیست که رییسجمهوری دغدغههای خاصِ خود را دارد که برخیها را نمیخواهد در جمعهای عمومی بیان کند؛ ولی به همان تناسب مردم افغانستان نیز نسبت به آینده و سرنوشت سیاسی کشور نگراناند. حضور دوازدهساله نیروهای ناتو در افغانستان که با سقوط رژیم طالبان آغاز یافت، در حقیقت نشانگر این واقعیت است که اراده و منافع ملی ما با اراده و منافع جهانی گره خورده و یکی از کمنظیرترین مناسبات در عرصه جهانی در قرن بیستویکم به نمایش گذاشته شده است. جهان که پس از پیروزی مجاهدین در افغانستان، کشور ما را به فراموشی سپرده بود، با واقعه فاجعهبار یازده سپتمبر، یک بار دیگر متوجه خطری تازه شد که از آن غفلتِ خواسته و یا ناخوسته نشأت میگرفت.
فراموشی افغانستان برای جهان هزینه گزافی بهجا گذاشت و دشمن تازهیی را به میدان آورد. این دشمن تازه، چیزی نبود جز از تروریسم جهانی. در بیشتر از یک دهه جامعه جهانی با مصرف میلیاردها دالر بهنوعی تاوان فراموشی خود را پرداخت و عملاً در کنار افغانستان قرار گرفت. در این یک دهه، افغانستان وارد فضای جدید سیاسی شد و از کشوری منزوی، به یکی از اعضای فعالِ خانواده جهانی تبدیل شد. در کنار تغییرات سیاسی، به کمک مالی جامعه جهانی در عرصههای اقتصادی، نظامی، بازسازی زیرساختها و ایجاد نهادهای ملی نیز فعالیتهای گستردهیی صورت گرفت. اینها مسایلی نیستند که از چشم کسی پنهان بمانند.
رابطه افغانستان با جامعه جهانی، بر اساس یک نیاز کلان ملی شکل گرفته و گسترش یافته است. امضای پیمانهای استراتژیک با برخی کشورهای بزرگ جهان، دقیقاً در راستای این نیاز انجام شده و آقای کرزی بهتر از هر کس دیگری در افغانستان میداند که بدون داشتن همپیمانانی استراتژیک راهی را که دوازده سال پیش آغاز کردهایم، ممکن نیست ادامه دهیم. داشتن رابطه با کشورهای قدرتمند، دقیقاً از درون یک نیاز کلان ملی بیرون میشود و جرگه کلان مشورتی نیز بر این ضرورت تأکید کرده است.
هرچند پیش از آغاز لویهجرگه مشورتی، برخی رسانهها این نگرانی را مطرح کرده بودند که احتمال مخالفت با امضای قرارداد امنیتی با امریکا در جرگه مشورتی وجود دارد؛ ولی در جلساتِ کمیتهها و در قطعنامه لویهجرگه دیدیم که تقریباً اجماع صد در صدی در مورد امضای این قرارداد به وجود آمده است. این اجماع میتواند نشانگر حمایت مردم افغانستان از کمکهای جامعه جهانی و بهویژه امریکا نیز پنداشته شود.
آقای کرزی در سخنرانی پایانی خود گفت که دادن پایگاه نظامی به یک کشور خارجی، خلاف غیرت افغانیِ اوست. این در حالی است که شرکتکنندهگان لویهجرگه حتا خواهان ایجاد پایگاه نظامی امریکا در ولایت بامیان شدند که پیش از آن در مسوده سند امنیتی در مورد آن چیزی گفته نشده بود. آیا این سخن نمیتواند به این معنا باشد که افرادی که به این قرارداد رای موافق دادهاند، فاقد چنین غیرتیاند؟
آقای کرزی با این سخنان خود عملاً به شرکتکنندهگانی که خودش آنها را نمایندهگان ملت افغانستان خوانده بود، اهانت روا داشت. خوب است برای آقای کرزی خاطرنشان کنم که او تنها غیرت افغانی و اسلامی ندارد، بل تک تکِ مردم این سرزمین به کشور خود عشق میورزند و حاضر اند برای آن خود را قربانی کنند؛ چنانکه در جهاد افغانستان چنین کردند.
مردم افغانستان عاشق آزادی و استقلالاند، ولی این عشق هیچ منافاتی با داشتن رابطه با کشورهای دیگر و یا داشتن دوستان استراتژیک ندارد. تنها از خانواده خودم، بیستوشش تن به شمول دو برادرم در راه آزادی و جهاد به شهادت رسیدهاند. آیا من که امروز بر امضای توافقنامه امنیتی با امریکا تأکید دارم، باید بیغیرت خطاب شوم؟ آیا این سخنان اهانت به روح شهدا و ملت بزرگوار افغانستان نیست؟
آقای کرزی در آغاز جرگه مشورتی به صراحت لهجه اعلام کرد که به تصمیم اعضای آن احترام میگذارد و حتا جرأت رد آن را در خود نمیبیند. ولی چه شد که در روز پایانی، این قول خود را به فراموشی سپرد و امضای قرارداد امنیتی را به پس از برگزاری انتخابات سال آینده موکول کرد؟ آیا این انتخاباتی کردنِ جو جرگه مشورتی، خود خلاف اظهارات قبلیِ آقای کرزی که میگفت در لویهجرگه مشورتی هیچ مساله دیگری غیر از قرارداد امنیتی و دفاعی با امریکا مطرح بحث نخواهد شد، نمیتواند باشد؟
در همین حال، وقتی حضرت صبغتالله مجددی به عنوان یکی از بزرگان جهادی کشور از آقای کرزی خواست که امضای توافقنامه امنیتی را به پس از برگزاری انتخابات نیندازد، چرا سخنان او با عصبانیت از سوی آقای کرزی رد شد؟ مگر صدای آقای مجددی که صدای تمام شرکتکنندهگان لویه جرگه بود، با منافع آقای کرزی سازگاری نداشت؟ اگر واقعاً آقای کرزی مسایلی را میداند و از روی آگاهی چنین با امضای توافقنامه امنیتی مخالفت میورزد، چرا آنها را به گونه شفاف با نمایندهگان مردم در میان نگذاشته و نمیگذارد؟
فراموش نکنیم که بیشترین اذیتوآزار را از ناحیه برگزاری لویهجرگه و اتخاذ تدابیر خاص امنیتی، شهروندان کابل متقبل شدند و حتا اکثریت مردم این شهر، به مدت پنج روز خانههای خود را ترک نکردند آنهم به این امید که در پایان لویهجرگه رییسجمهوری آنها خبر خوشی به آنها خواهد داد؛ خبری که آنها را نسبت به آینده و امنیت افغانستان امیدوار خواهد ساخت.
متأسفانه وضعیت افغانستان، بسیار دردناک و تأسفبار است. حکومت هنوز توانایی لازم را برای تأمین امنیت و جلوگیری از مداخلات خارجی ندارد و گروهها و نهادهایی در آن سوی مرزها انتظار روزی را میکشند که نیروهای بینالمللی کشور ما را ترک کنند. اما ما به عنوان شهروندان افغانستان هرگز فراموش نمیکنیم که پیش از یازدهم سپتمبر، چه نیروهایی به کمک کدام کشورها بر ما حکومت میکردند. پس هنوز هم افغانستان برای سالهای طولانی، به کمکهای اقتصادی و نظامی جهان نیاز دارد و ما به عنوان ملتی دوراندیش، باید این ناچاری را به رسمیت بشناسیم، تا مبادا استخبارات منطقه و گروههای تروریستی، بدیل جامعه جهانی در افغانستان شوند!
Comments are closed.