بررســی پدیده‌یی به نام مُــد

گزارشگر:گئورگ زیمل/ 17 قوس 1392 - ۱۶ قوس ۱۳۹۲

mandegarبخش پنجم

برگردان: حمیــرا بنایی‌ف

مد، به دلیل تفاوت استندردهای زنده‌گی که بسیار برجسته می‌باشند، نقش آشکاری را در عصر حاضر بازی می‌کند و هرچه‌قدر که این تفاوت‌ها متنوع‌تر و شدیدتر باشند، شانس بیشتری برای تأکید و برجسته‌سازی پیدا می‌کنند. در موارد بی‌شماری، این موضوع نمی‌تواند توسط یک رکود منفعل به نتیجه برسد، اما به وسیله توسعه اَشکالی که توسط مد به وجود می‌آیند، این امر امکان‌پذیر می‌شود. و این موارد، از زمانی که محدودیت‌های قانونی مربوط به اشکال متنوع و ظاهر برداشته شد، بیشتر و بیشتر آشکار شدند.
دو تمایل اجتماعی برای به وجود آوردن یک مد جدید، ضروری به شمار می‌روند. نیاز به “هم‌شکل بودن یا اتحاد/union” از طرفی، و نیاز به “متمایز بودن یا انزوا/isolation” از طرف دیگر. اگر یکی از این دو مورد نباشد، پدیده مد شکل نخواهد گرفت و اگر چیزی هم شکل گرفته باشد، به سرعت از بین خواهد رفت. در نتیجه، طبقات پایین‌تر از مدهای کمتری پیروی می‌کنند و آن‌هایی که پیروی می‌کنند نیز به‌ندرت چیزهای منحصر به فردی هستند. به همین دلیل، مد میان اقشار پیرتر جامعه یا همان نسل‌های گذشته، امری باثبات‌تر نسبت به آن چیزی است که ما پیروی می‌کنیم. میان نسل گذشته، “انگیزش اجتماعی شدن/socializing impulse” بسیار قوی‌تر از انگیزش‌های ایجاد تمایز عمل کرده است. بنابراین مهم نیست که گروه‌ها چه‌قدر از یک‌دیگر جدا باشند، بلکه این جدایی دشمنی است که انکار آن در طبقات متمدن، مد را امری معقول می‌سازد. جداسازی به وسیله تمایزات در پوشش، رفتار و منش، سلیقه و غیره، تنها در جایی مناسب است میان ملت‌های متمدن باشد و خطر جذب شدن و محو شدن وجود داشته باشد. جایی که این تمایزات وجود نداشته باشد، جایی است که ما سازگاری و مخالفت‌های فراوانی را مشاهده می‌کنیم. برای مثال، پیشرفت مد میان گروه‌هایی از نژادهای ابتدایی که زیاد هم دوستانه به نظر نمی‌رسند، هیچ محلی از اعراب ندارد.
جالب است که ببینیم رواج این انگیزش‌های اجتماعی میان مردمان ابتدایی، چه‌گونه بر رسوم مختلف مانند رقص تأثیر می‌گذارد. به طور عام به این مسأله اشاره شده بود که رقص میان افراد از نسل‌های گذشته، نشان‌گر اتحادی قابل توجه در سازمان‌دهی کردن و ریتم است. یک گروه رقص مانند یک ارگانیسم یک‌سان احساس و عمل می‌کند. رقص، شماری از افراد را که دچار شرایط تردید هستند، مجبور کرده و عادت می‌دهد تا به وسیله انگیزش‌های رایج و یا انگیزه‌های شخصی هدایت شوند. حرکات، زمان، ریتم، ژست و غیره، همه‌گی بلاشک از آن چیزی که پوشیده می‌شود تأثیر می‌پذیرند. افرادی که لباس‌های مشابه می‌پوشند، رفتارهای مشابهی را نیز انجام می‌دهند. این یکی از ارزش‌های ویژه زنده‌گی مدرن و نفوذ فردگرایی است درحالی‌که میان نسل‌های گذشته، اثر تولید شده به تغییرات مد وابسته نمی‌باشد. مد در میان نسل‌های گذشته، از تنوع کمتری برخوردار است و پدیده‌یی‌ست که به نسبت ثبات بیشتری دارد، چرا که در زنده‌گی این افراد، نیاز به اثرگذار بودن و شکل‌های جدید زنده‌گی، جدا از اثرات اجتماعی آن، بسیار کمتر است. تغییرات مد، بازتابِ کند بودن انگیزش‌های عصبی است: هر اندازه که انسان در سن‌وسال عصبی‌تر بودن قرار داشته باشد، به همان میزان مد سریع‌تر تغییر می‌کند و دلیل آن نیز این است که اشتیاق برای متمایز بودن بالاست و این امر یکی از مهم‌ترین عناصر پدیده مد است؛ عنصری که دست به دست می‌چرخد و عصبی بودن را تسکین می‌دهد. این مسأله به نوبه خود می‌تواند دلیل این واقعیت باشد که چرا مد بیشتر میان طبقات بالای اجتماع دیده می‌شود.
از دید کاملاً اجتماعی، دو نژاد ابتدایی می‌توانند مثال خوب و روشنی برای توضیح دو عامل پدیده مد، یعنی هم‌شکلی و تمایز باشند. میان افراد “کافر/Kaffirs” (نام قبیله‌یی در افریقای جنوبی)، سیستم طبقاتی بسیار توسعه یافته است و درنتیجه، با وجود این مسأله که نحوه پوشش و آراسته‌گی در این منطقه دارای محدودیت‌های قانونی است، اما در آن‌جا تغییرات سریع و زیادی را در مد می‌توان یافت. از طرف دیگر، در میان “بوشمن‌ها/Bushmen” که دارای سیستم طبقاتی نیستند، نمی‌توان چیزی به نام مد را یافت و یا حتا چیز جالبی از لحاظ پوشش و آراسته‌گی پیدا کرد. البته بعضی اوقات این عوامل حتا در جوامعی که از لحاظ تمدن به شدت پیشرفت کرده‌اند، آگاهانه از بروز مد جلوگیری می‌کنند. گفته می‌شود که در سال‌های ۱۳۹۰(م.) و در شهر فلورانس، هیچ قانون خاصی برای پوشش مردان وضع نشده و هرکس به هر شیوه و سبکی که دلش می‌خواست لباس می‌پوشید. در این‌جا اولین عامل یعنی هم‌شکلی، حضور ندارد و بدون آن نیز همان‌گونه که دیده‌ایم، پدیده مد نمی‌تواند رشد کند. اما بالعکس، گفته می‌شود که اشرافیان “ونیس/Venetian”، قانونی داشتند به این شکل که همه‌گی آن‌ها باید لباس مشکی می‌پوشیدند تا هیچ‌گاه توجه طبقات پایین اجتماع را به تعداد اندک خود جلب نکنند. در این‌جا نیز ما شاهد مد نیستیم، چرا که عامل دیگر (تمایز)، وجود ندارد و داشتن یک تفاوت آشکار با طبقات پایین‌تر جامعه شدیداً نفی شده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.