سومین نشست مشورتی آجندای ملی-پنجشیر: گفت‌و گوهای اشتراک‌کننده‌گان

گزارشگر:2 جدی 1392 - ۰۱ جدی ۱۳۹۲

بخش هفتم

یادداشت: سومین نشست مشورتی طرح اجندای ملی، اخیراً با حضور نخبه‎گان سیاسی، فرهنگیان، استادان‎و دانشجویان در ولایت پنجشیر برگزار گردید.
در این نشست، اشتراک‎کننده‎گان پیشنهادها‎و دیدگاه‌های‌شان را در خصوص طرح اجندای ملی ارایه کردند و هم‌چنان حمایت‎شان را از این طرح ابراز داشتند.
طرح اجندای ملی از سوی احمد ولی مسعود رییس عمومی بنیاد شهید مسعود ارایه شده است.mandegar-1
در این طرح ضمن ارایۀ طرحِ خروج از بن‎بست کنونی، در خصوص تأمین صلح پایدار در افغانستان نیز راه‎کارهایی ارایه شده است.
طرح اجندای، با استقبال نهادهای خارجی از جمله سازمان‎ملل متحد و نهادهای داخلی کشور روبروشدهاست.
پس از این، گفت‎‏وگوهای سومین نشست مشورتی طرح اجندای ملی را که در ولایت پنجشیر برگزار شده بود، به‌ترتیب در روزنامه به نشر می‎سپاریم.

 

واثق- سخنگوی مقام ولایت پنجشیر:
با مولانا آغاز می‌کنم که می‌گوید:
ای برادر تو همان اندیشه‌یی
ما بقی تو خود استخوان و ریشه‌یی
گر گلُ است اندیشۀ توهم گلشنی
ور بود خاری تو هم گلخنی
شهید احمدشاه مسعود بزرگ:
اگر ملتی تصمیم بگیرد؛ دنیا علیه آن ملت کاری انجام داده نمی‌تواند؛ مهم ملت شدن و ملت‌سازی است و این ملت شدن میکانیزم، تیوری و علم جداگانه نیاز دارد؛ این بحث را به بعد واگذار می‌شوم.
من روی شگاف‌ها می‌خواهم صحبت کنم؛ ما در جامعۀ خود یکی شگاف‌های رسانه‌یی و دوم هم شگاف فکری رهبری داریم؛ شگاف رسانه‌یی به این معنی که ما در افغانستان رسانه‌های زیادی را داریم اما از لحاظ توازن و بی‌طرفی در رسانه‌ها مدنظر گرفته نمی‌شود؛ آیا ما شهروندان کابل، مزار، هرات را با شهروندان جوزجان، بدخشان و پنجشیر کرده می‌توانیم که هرگز نه؛ فوکو یک نظریه دارد که می‌گوید: مکالمه میان دوی مطلق برقرار نمی‌شود.
ما اگر بخواهیم که مردم خود را بیشتر بشناسند باید اطلاعات را در حدِ برداشت و توان‌شان پیشکش کنیم تا مردم خود به خود آگاهی برسند.
مورد دوم که شگاف فکری رهبری است؛ ما دو نوع رهبر داریم یکی این‌که سرعت عمل در عواطف دارند، یک نقل از کندی می‌کنم که در انتخابات ۱۹۷۰یا۱۹۸۰یک مورد در قبال به خانمش در یک روزنامه مطرح شد که خود کندی در روزنامه حضور پیدا کرد و عکس العمل جدی و عاطفی از خود نشان داد که این مورد سبب شد تا اکثریت مردم به تیم کندی رأی ندهند؛ این موارد را ما در حکومت‌داری‌های افغانستان داشتیم بویژه در جریان دوازده سال گذشته.
مورد دوم هم این‌ست که ما عملیه و نتیجه معکوس در رهبری داریم که یک نقل از زنده‌گی صدام حسین می‌کنم که او گروگان‌هایی که نزد او بود را زمانی مقابل دوربین رسانه‌ها آورد و از معیشت آن‌ها پرسید تا چهرۀ خوب از خود تبارز دهد که نتیجه معکوس شد و آن‌چه را که صدام می‌خواست به دست نیامد.
احمدولی مسعود:
در ابتدا می‌خواهم در ارتباط به رهبر، بزرگ و زعیم صحبت کنم؛ ما زمانی یک رهبر کلان داشتیم؛ او آن‌قدر اعتماد ساخته بود که مردم بدون این‌که مردم سوالی کنند به گفته‌های او معتقد بودند و تصور می‌کردند که همین رهبر ما را به طرفی می‌برد که خیر و فلاح ما است.
امروز یک دور دیگری است در این دور من بدین نظر هستم که یکی از مشکلات مردم نبود زعیم ملی است که تا حال تبارز نکرده است؛ زمانی که در یک کشور زعیم ملی تبارز نکند چه چارۀ داریم؟ من زمانی که از زعیم ملی صحبت می‌کنم این زعیم کسی است که بتواند کشور را از بحران نجات دهد؛ یعنی رییس جمهور نه بل بیشتر و بالاتر از رییس جمهور باشد.
شما می‌دانید آمرصاحب شهید بالاتر از همه عمل می‌کرد، بدون این‌که در چوکی و مقامی بوده باشد؛ اما حرفش حرف نخست بود و او هر آن‌چه را که می‌گفت اعتقاد داشت؛ عمل می‌کرد و رهبری خردمندانه داشت.
ما در این دور تنها به یک رییس جمهور نیاز نداریم که مسایل اداری را بداند، بل به یک زعیم نیاز داریم تا کشور را از بحران نجات دهد.
ما در نبود زعیم ملی چه کاری را انجام داده می‌توانیم؟
در اول باید تیم زعیم ملی را ایجاد کنیم؛ زمانی که ما می‌گوییم دولت وحدت ملی ایجاد شود بدین معنا که شاهد مشارکت شمار زیادی از نخبه‌گان مدنی، سیاسی و دینی در اهرم قدرت باشیم تا بتوانند نمایندۀ تیم زعامت ملی باشند و باورهای مردم را با خود به همراه داشته باشند.
مورد عقلانیت سیاسی که در این نشست از آن بار بار یادآوری شد و من با آن موافق هستم؛ یکی از مشکلات در کشور ما همین بوده است که اکثریت سیاسیون ما به عقلانیت سیاسی توجه جدی نداشته اند.
مورد دیگری که در بُعد فرهنگی مطرح شد من با آن موافق هستم و ما می‌خواهیم آجندای ملی نه تنها در بخش سیاسی بل در بخش فرهنگی و رسانه‌یی نیز فعال شود و بدان نسبت است که ما در چارچوب آجندای ملی یک شورای بزرگ داریم و این شورا در حال حاضر پنجاه یا شصت تن عضو دارد که از اقشار مختلف اجتماع به گونه‌یی رضاکار با ما فعالیت دارند؛ در دو بخش دیگر که یکی آن کارهای اکادمیک، تخصصی و سیاست‌گزاری را انجام می‌دهد و بخش دیگر آن شبکۀ فرهنگی را ایجاد می‌کند.
ما در جزوۀ دوم بخش بزرگ آن را اختصاص داده‌ایم برای جوانان و توقع ما این‌ست که جوانان بتوانند همین شبکۀ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی شورای آجندای ملی را ایجاد کنند؛ کسانی باشند که آجندای ملی را در میان مردم عام ببرند و مردم را با خبر سازند.
زمانی که یک بیداری ملی ایجاد شود کشور ما راهِ خود را پیدا می‌کند و منتظر نمی‌نشیند که کسی بیاید و دستِ شان را بگیرد؛ من همواره تأکید کرده ام که موضوع صلح یک موضوع ملی است و کلید آن در کشورهای دیگر است که گفته ام کلید گم‌شدۀ صلح در میان خود افغانستانی‌ها است؛ اگر آن را دریابند و بتوانند به تفاهم برسند.
ما حمایت خارجی را نیاز داریم اما این بدان معنی نیست که همواره دست‌نگر آن‌ها باشیم چون یک روزی خارجی می‌گویند که شما در بین خود چه می‌کنید تا ما انجام دهیم؛ اگر شما نمی‌توانید یک نقشۀ مشترک را بسازید و در مقابل کشور خود بی تفاوت هستید، پس ما چه نیازی دارم تا در این کشور باشیم.
به همین نسبت یکی از دعوت‌های ما همین است شما مردم سازنده‌گان این کشور هستید و یک‌بار دیگر تأکید می‌کنم که شما خود را بسیار بزرگ فکر کنید؛ این صحبت‌ها هم گونه‌یی سیاسی و تبلیغاتی ندارد که من زمانی به کابل رفتم از یاد ببرم بل می‌خواهم فکر کنید و دقیق شوید که ما چطور می‌توانیم این کشور را از بحران نجات دهیم.
مورد دیگری که می‌خواهم روی آن صحبت کنم موضوع ملت‌سازی است که یک پروسۀ دراز مدت می‌باشد؛ متأسفانه در افغانستان پروسۀ ملت‌سازی تا حال آغاز نشده است.
ما در طول تاریخ یک دورۀ باطل را بار بار تجربه می‌کنیم به‌خاطری که ما تا حال یک وجود واحد نشده ایم.
در کشورهای جهان سوم مانند افغانستان دولت ملت‌سازی از خود ملت شروع می‌شود، یعنی ما خود را باید در تصمیم‌گیری‌های بزرگ و ملی ببینیم و خود را شریک همه قضایا بدانیم.
حال باید با عبرت گیری از تاریخ گذشته باید پروسۀ دولت ملت‌سازی را آغاز کنیم.
تا زمانی که همه مردم افغانستان مشکلات را به رسمیت نشناسند مه به تفاهم و هم‌گرایی نمی‌رسیم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.