احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:2 جدی 1392 - ۰۱ جدی ۱۳۹۲
گزارشها حاکی از آناند که مذاکراتِ افغانستان و ناتو پیرامونِ استقرار نیـروهای این نهادِ بینالمللی پس از سال ۲۰۱۴ آغاز شده است. اما این مذاکرات در حالی آغاز میشود که هنوز موافقتنامۀ امنیتی میان ایالات متحده و افغانستان، امضا نشده و حتا مذاکرات پیرامونِ آن به بنبست رسیده است.
در همین حال، امضای سند امنیتی میان افغانستان و ایالات متحده، یکی از پیششرطهای پیمانِ افغانستان و ناتو برای استقرار نیروهای آن نهاد در افغانستان شمرده میشود. به این معنا؛ تا زمانی که سند امنیتی میان افغانستان و ایالات متحده به امضا نرسد، مذاکرات با ناتو نیز به جایی نخواهد رسید. حتا دبیر کل ناتو تأکید کرده که موافقت بر سر استقرار نیروهای ناتو در افغانستان، پیش از امضای موافقتنامۀ امنیتی با ایالات متحده نتیجه نخواهد داد. پس با این حساب، نتیجه آن است که هیچ توافقی میانِ ناتو و افغانستان مبنی بر استقرار این نیروها پس از سال ۲۰۱۴ صورت نخواهد گرفت و این مذاکرات جز اتلاف وقت، چیز دیگری نمیباشد. اما با توجه به چنین شرایطی، به نظر میرسد که موافقتنامۀ امنیتی اکنون اهمیتِ دوچندان پیدا کرده است و به احتمال قوی، مذاکرات ناتو با دولت افغانستان، نوعی فشار است تا حکومت راضی به امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده گردد.
همواره گفته میشود که پیمان امنیتی قربانیِ شرطهای شخصی آقای کرزی شده، و اکنون نیز علیالظاهر دیده میشود که عدم امضای این پیمان، به صورت زنجیرهیی امکانات و شانسهای بیشتری را از افغانستان میگیرد. ولی بحثِ ما در این نوشتار بر سرِ آن نیست که آقای کرزی مقصر اصلی قضیه است و منافع عمومی را فدای منافع شخصیاش میسازد؛ بل مسالۀ اساسی این است که اگر آقای کرزی شرط و شرایطی از جنسِ تضمین ثبات در افغانستان و مبارزۀ مستمر با تروریسم برای ایالات متحده تعیین میکند، چرا امریکاییها آنها را نمیپذیرند. زیرا چنین شروطی به شخصِ آقای کرزی برنمیگردد و با اهداف و شعارهای ایالات متحده برابر است.
اینکه ایالات متحده باید مکلف به تأمین صلح و ثبات در افغانستان باشد، یک نکتۀ معقول و اساسی مینماید. زیرا همه میدانند که ایالات متحده ظرفیتِ بسیار بالایی برای تحکیمِ صلح و ریشهکن کردنِ تروریسم دارد. مسلماً طالبان و القاعده خود یک پروژۀ امریکایی بودند که خواسته یا ناخواسته، بلای جانِ جهانیان شدند. بارها به تجربه دیده شده که ایالات متحده هر وقت منافعش با خطر جدی روبهرو گشته، هر نوعِ امر ناممکن را ممکن ساخته و در برخی برهههای زمانی، بلاهایی بزرگتر از طالبان را از میان برداشته است.
امریکاییها در پیمان امنیتی میگویند که به آنها باید پایگاه داده شود و بعد از آن، هیچوقت از پایگاههایشان بیـرون نخواهند شد. بیتردید که چنین حضوری، میتواند نگرانکننده و یأسآور باشد. به این معنا که وقتی امریکاییها فقط در پایگاههایشان حضورِ آرام داشته باشند و نسبت به بیرون از آن و آتشافروزیهای معمولِ تروریستان بیتفاوت بمانند؛ حاصلِ مردم افغانستان از این نوع قرارداد چیست؟ و فلسفۀ وجودیِ این پایگاهها در سرزمینِ ما چه میتواند باشد؟
بدیهیست که افغانستان این قرارداد را برای برگشت صلح و تأمینِ منافعِ درازمدتش امضا میکند؛ پس حق دارد که محتاط باشد، بپرسـد و شرایط طرح کند. همه میدانند که مخالفتهای زیادی در منطقه بابتِ این پیمان وجود دارد؛ افغانستان با امضای این پیمان روابطش با برخی از کشورها ـ خواسته یا ناخواسته ـ تیره میگردد و آنها علیه این سرزمین دسیسه میچینند و هزینه میکنند. اما مردم افغانستان اینهمه تاوان را به امید دستیابی به سودهای کلانتر میپذیرد. ولی اگر قرار باشد پایگاههای امنیتیِ ایالات متحده هیچ کمکی به حالِ استقرار صلح و ثبات در افغانستان و نیز محو تروریسـم نکند، پس همان به که هیچ پیمانی امضا نشود!
Comments are closed.