احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 14 جدی 1392 - ۱۳ جدی ۱۳۹۲
هرقدر به روزهای آخرِ حکومتداریِ جناب آقای کرزی نزدیک میشویم، خطاها و ندانمکاریهای بزرگتر و چشمگیرتری را از تیمِ ایشان شاهد میشویم. شاید یکی از اصلیترین دلایلِ اینهمه خطا و کژکاری که تأثیرات و عواقبِ وخیمی بر سرنوشتِ مردم افغانستان به همراه دارد، میتواند این باشد که این تیم نیک میداند که رفتنیست و پیش از رفتن باید تا جایی که ممکن است، به معاملاتِ کلان بر سر سرنوشتِ این مردم بیاندیشند و از تمام اندوختههای خویش در طول بیش از یک دهه به نفعِ خود کار گیرند. مسالۀ معامله یا مصالحه با طالبان هم از چندی بدینسو به بهانههای مختلف و به روشهای شگفتانگیزی، راه درآمدی کلان برای کرزی و تیمِ طالبدوستش بوده است. تا جایی که اخیراً آزادیِ بیش از چندصد تن از افراد گروه طالبان که تقریباً بیش از نیمی از آنها به جرم دهشتافکنی و بمبگذاری و عملیات انتحاری و جنایاتی از ایندست در بند بودهاند، هنرنمایی و خودشیرینیِ کلانی برای دوستان طالبی به شمار میرفت که فردای بعد از ۲۰۱۴ قرار است در دستگاه قدرت و تعیین سرنوشتِ این مردم، حقی و مقامی داشته باشند!! جای تعجب نیست که در واپسین روزهای حکومتِ جناب آقای کرزی یک چنین حاتمبخشیهایی را شاهد استیم؛ حاتمبخشیهایی از حساب و اعتبار امنیتی مردمِ بدبخت و مفلوکِ ما و تبدیل این اعتبارهای غیرنقدی به دالر و دیگر ارزهای رایج، تا بتواند تا چند نسل بعد هم سیاستمدارانِ امروز افغانستان را تأمین کند. اما افسوس که اغلب میبینیم این حاتمبخشیها، به قیمیت تضییعِ جان و مال و ناموسِ مردمی تمام میشود که بعد از سقوط طالبان، احساس کرده بودند که دولتِ به روی کار آمده به کمک جامعۀ جهانی، بهواقع برای نهادینه کردنِ عدالت اجتماعی و تأمین امنیت سرتاسری در افغانستان شکل گرفته است. اما بعد از گذشت بیش از یک دهه، امروز بهخوبی مشخص شده که کمتر کسی در اینمیان برای مردم ما دل میسوزاند و اکثریت به فکر منافعِ خویش استند و تلاش دارند که به نوعی از افغانستانِ هزار تو و هزار چهره، فرصتی بسازند برای خود تا در منطقه جای پایی برای تأمین منافعِ درازمدتِ خویش داشته باشند.
طالبان آزاد میشوند و از سوی مردم و رسانهها نقد و انتقاد آغاز میگردد؛ مردمی که کمکم یاد گرفتهاند تجمعات مدنی داشته باشند، فریاد بزنند و صدای خود را هرچند ناهمگون و بدون یک سازماندهی درست، به مقامات بشنوانند، و رسانههایی که لنگانلنگان مشق دموکراسی میکنند تا هرچه بیشتر به مردم این اطمینان را بدهند که میشود به آنها اعتماد کرد و گاهی ندانمکاریهای دستاندرکارانِ قدرت به حدی واضح و نابخشودنیست که دیگر نمیتوان بر آن پرده انداخت و دم بر نیاورد؛ تا جایی که حتا رسانههای کاملاً تجاری و یا وابسته نیز آزادی این حجم از طالبان را بدون حسابوکتاب و آنهم در یک چنین شرایط سخت و حساسی محکوم کردند. اما در نهایت، تحت فشار افکار عمومی و حتا مخالفتهای متحدان غربی، جناب آقای کرزی تصمیم گرفتند که دستور دهند که دوباره پروندۀ تنی چند از این بزرگوارانِ از بند رها شده را روی دست گرفته و بازخوانی کنند!! عجبا از اینهمه ندانمکاری مضحک، خطای فاحش، و از اینهمه وقاحتهای آشکار!
کسی نیست که بگوید این قدرتِ بخشش و از بند رها کردن و بعد دوباره در بند کردن، به چه استناد و پایه و منطقی به شما داده شده است که به این راحتی میبخشید، رها میکنیـد و بعد دوباره تصمیم میگیرید که پروندۀ برخیها را باید بازخوانی کنید!! چه هزینههایی که مردمِ ما متحمل شدند تا این جنایتکاران دستگیر شوند، چه جوانهایی که به شهادت رسیدند و چه خونهایی که بر زمین ریختند تا این تروریستان و دهشتافکنان زندانی شوند، حال به همین راحتی و سادهگی بعد از اینکه پرده از صد در صد شتابزده و اشتباه بودنِ این تصمیمات برداشته میشود، امر به بررسی دوبارۀ این پروندهها داده میشود!!
باید از کرزی صاحب پرسید برای دوباره در بند کردن این از بند رها شدهها، چه تاوانها و هزینههای دیگری را باید بپردازیم؟ چند جوانِ دیگرِ این وطن باید به خاک و خون کشیده شود تا کسانی که به اشتباه رها شدهاند، دوباره دستگیر شوند؟ و مهمتر از همه اینکه چه تضمینی وجود دارد که دوباره بتوان بعد از بازخوانی این پروندهها، گناهکاران را بازداشت کرد؟ آیا عاقلانه این نبود که قبل از صدور و اجرای دستور آزادی، هزار بار فکر و تحقیق میشد تا همین امنیتِ نیمبند و شکنندۀ مردم ما به خطر نمیافتاد؟
آیا چنین تصمیمهای غلط و نابههنگام و فاجعهبار، خیانت و جنایتِ ملی نام نمیگیرد؟ اگر از درَک این حاتمبخشی، چندهزار شهروند بیگناه ما قربانیِ حملاتِ این بخشیدهشدهها قرار گیرند، مستقیماً کسانی که بر پای برگ آزادی آنها امضا کردهاند، شریک جرم و جنایت نیستند؟
این روزها تلخترین و حساسترین روزهای بعد از شکلگیری دولت جناب کرزی است، به خاطر اینکه قدرت و منابع ثروت کشور در حال تکه تکه شدن و به معامله گذاشته شدن قرار دارد. همه چیز در گروگانِ تیم حاکم است؛ امنیت، صلح، ثبات، انتخابات، امضای پیمانها، تعهدات، حتا سرنوشت جنگوصلحِ ما و… این روزها به گروگان گرفته شدهاند تا قدرتی که با خون و فساد در دستِ این بزرگواران تجمع یافته، به گونهیی دوباره به نامِ آنها شود و آنگاه شاید گلوگاه فشردۀ این ملت، ذره ذره رها گردد و دوباره مجال تنفسی نصیبِ برای این مردم میسر شود. در غیر این صورت، مرگ و جنگ و ناامنی و بحرانهای زنجیرهیی دیگری در راه است تا به این مردم بار بار بفهمانند که در این کشور نه دموکراسی و نه عدالت، که شبکههای مافیایی بزرگی حکومت میکنند که به این راحتیها نجات از آنها ممکن نیست و طالبان این روزها به عنوان یک بازوی قدرتمندِ این مافیای بزرگ در هر بُعدی به صورت جدی مطرح است. ورنه، چه دلیلی دارد که در آخرین فصل حکومت خود، جناب آقای کرزی بیش از چندصد تن از مجرمان طالبی را آزاد کند که با توجه به موقعیت حساس ما که انتخابات را پیش رو داریم، هر کدام میتوانند به چرخۀ عملیات تروریستی و دهشتافکنانۀشان باز گردند و یک خطر و تهدیدِ جدی برای سلامت و امنیت انتخابات شوند؟!!
اما با اینهمه بدسگالی و کژکاری و ندانمکاری، بازهم باید مردمِ ما سختتر و مستحکمتر و قاطعانهتر به میـدان آیند و نگذارند که بیش از این سرنوشتشان به بازی گرفته شود و با همتِ پولادین خود، سلامتِ انتخابات پیش رو را تضمین کنندـ هرچند جناب کرزی به تعداد هر صندوق رأی، طالبی را از زندان رها سازد!
Comments are closed.