گزارشگر:هارون مجیدی/ 17 جدی 1392 - ۱۶ جدی ۱۳۹۲
بیتردید هــر روزنـامـهنگـاری کـه افتـخـار شاگردی در محضر استـاد آهنـگ را داشته، ایـن سخنـانِ وی را به یاد دارد که همیشـه میگفت: «شمـا کـه فردا بـه حیـث ژورنالیـست اجـرای وظیـفه مـیکنید، عصـارۀ همـۀ آمـوزشتـان ایـن اســت کـه بایـد سیـاه را سیـاه و سپیـد را سپیـد بگـوییـد و یا بنـویسـیـد. هـرچـند کـه مسلـک ژورنالیسم، جـابهجـایـی منـاســبِ واژههـا و یـا بـه اصطـلاح، بـازی بـا واژههـا اســت؛ امـا شمـا ضمـن بـازی بـا واژههـا باید هـنـر بیــانِ واقعـیتهــا را در تهیــۀ گونههای مختلفِ ژورنالیـسم داشتـه باشیـد. آمـوزش شمـا امـروز در عرصـۀ ژورنالیـسم بـه پـایان نمـیرسـد. شمـا عـلاوه بر تجـربـهیی کـه در جـریـان کـار بـهدسـت مـیآوریـد، باید با مطالعـۀ شخصـی، سـلسلـۀ آمـوزشتـان در مسلــک ژورنالیسـم را نیز ادامـه دهیـد»
کـارهـا و اثـرهـای استـاد آهنـگ در واقـع بیشـترینـه موادِ آمـوزش خبـرنگـاری در دانشـگاه کابـل را به خود اختصاص میدهند. سیـر ژورنالیـسم در افغانستـان، ژانـرهـای همـهگـانـی، اوچـرک، مطبـوعاتـو تـه یـو کتنـه، خنـدۀ سـازنـده ـ پـامفلیـت و فلیتـان، تعـریـف و تحـلـیل ژانـرهـای مطبـوعـاتـی در سـراجالاخبـار افغـانـیه، ژانـرهـای طنـزی در جـریـدۀ وطـن، اسـاسهـای نـگـارش مقـالـه، آزادی مطـبوعـات و نخستـین سـانسـورهـای مطبـوعـاتـی در افغانستــان، تـاریـخ مختصـر وسـایـل اطـلاعـات جمعـی در افغانستــان، تنـها فهـرسـت کـوتـاهـی از کتابهـایی اسـتند کـه استـاد آهنـگ آنهـا را نـگـاشتـه است. همچنین آهنگ آثـار دیگـری را نیـز از زبانهای خـارجـی بـرگـردان کرده اسـت؛ وسـایـل ارتبـاط همـهگـانـی شـوروی، قـواعـد عمـلـی خبـرنگـاری، تـاریـخ مطبـوعـات طبقـۀ کـار گـر در کشـورهـای سـرمایـهداری، وسـایـل ارتبـاط همـهگـانـی و گیـرنـدهگـان، نـگـارش و تنظیـم یـک مصاحبـه بـه حیـث وسیـلـۀ بهدسـت آوردن اطـلاع، فهـرسـت اصطـلاحـات مطبـوعـات، نـامهـای آثـاریاند کـه استـاد آهنـگ آنها را در دورههـای مختـلـف بـرگـردان نمـوده اسـت
هفــدهـم جـدی، یـادآور خــم شـدنِ قـامـتِ بلنــدمـردی از تبـار آزادهگـان اسـت کـه سالهای سال از عمر پُربارش را صرف آموزش، پـژوهش و پرورش کرد.
پوهاند محـمدکـاظم آهنـگ، نامـی آشـنا بـرای ژورنالیستان و علاقهمنـدانِ این عرصـه است؛ دانشمـردی که سـالهـای دراز، صمیمانه روزنامهنگارانِ افغانستانی را پرورش داد و پژوهـشگـرِ توانایی کـه فـراوان پـژوهش کـرد و آثـار منحصـر به فـردی از خود به یادگار گذاشت.
شــادروان پــروفیسور مـحمد کـاظم آهنـگ کــه خـود یکـی از پـایــهگــذاران دانشـکـدۀ ژورنالیـسم دانشـگـاه کابـل بــود، در کنـار تـدریـس در این دانشـکـده، بیش از دو دهــه ریـیس ایـن دانشـکـده نیــز بـوده است. صنـف هفـتم یـا هشـتمِ مـکتب بـودم کــه بـا شخصـیت علمی و آثارِ باارزشِ اسـتاد آهنـگ آشنـا شـدم. چـون در یـک محـله زنـده گـی میکـردیـم، او مـدام بـا لطفـی کــه داشــت، مـرا تشــویـق بــه فـراگیـری دانـشِ بیـشتـر میکرد و کتـابهـایی را بـرای مطـالعه در اختیـارم میگـذاشـت و مـرا راهنـمایـی مینـمود. بیتردید هــر روزنـامـهنگـاری کـه افتـخـار شاگردی در محضر استـاد آهنـگ را داشته، ایـن سخنـانِ وی را به یاد دارد که همیشـه میگفت: «شمـا کـه فردا بـه حیـث ژورنالیـست اجـرای وظیـفه مـیکنید، عصـارۀ همـۀ آمـوزشتـان ایـن اســت کـه بایـد سیـاه را سیـاه و سپیـد را سپیـد بگـوییـد و یا بنـویسـیـد. هـرچـند کـه مسلـک ژورنالیسم، جـابهجـایـی منـاســبِ واژههـا و یـا بـه اصطـلاح، بـازی بـا واژههـا اســت؛ امـا شمـا ضمـن بـازی بـا واژههـا باید هـنـر بیــانِ واقعـیتهــا را در تهیــۀ گونههای مختلفِ ژورنالیـسم داشتـه باشیـد. آمـوزش شمـا امـروز در عرصـۀ ژورنالیـسم بـه پـایان نمـیرسـد. شمـا عـلاوه بر تجـربـهیی کـه در جـریـان کـار بـهدسـت مـیآوریـد، باید با مطالعـۀ شخصـی، سـلسلـۀ آمـوزشتـان در مسلــک ژورنالیسـم را نیز ادامـه دهیـد. «
پـوهاند مـحمدکـاظـم آهنـگ فــرزنـد مـرحــوم عبـدالقـیوم در سـال ۱۳۱۳ هجری خورشـیدی در یـک خانـوادۀ نیمـهنظامـی و نیمـهکشـاورز در دهکـدۀ شیـخانِ میـربچـه کـوتِ کـوهـدامـن چشم به جهــان گشود. آمـوزشهـای نخستیـن را در دامـان خانـواده و مسجـدِ همـان محـل فـرا گـرفـت و دورۀ دبـستـان را در مکتــب زادگـاهــش به پـایان رسانـد. او جهـت فـراگـیـری دانـش بیـشتـر، در ســال ۱۳۲۸ خورشیدی رهسپـار شـهـر کـابل گـردیـد و در دانشسرای کـابل شامـل دورههای آمـوزشیِ مختلف شـد. بعـد از بهسـر رسـانـدن دانشسرا، شامـل دانشـکـدۀ ادبیـات و علــوم انسـانـی در دانشــگاه کابـل شـد و سنـد لیسانــس را از ایـن دانشـکـده بـهدسـت آورد. امـا خـود استـاد آهنـگ در یـکی از گفـتوشنیـدهایـش بـا یکـی از رسـانـههـای چـاپـی بـهنـام پیــام روز (۱۳۸۴)، گفتـه بـود: «مـن دوســت داشتــم که در رشتۀ پزشـکـی ادامـۀ تحصیل بـدهــم، زیـرا تـا صنـف دوازدهـم در مسایـل ساینسـی دســتاوردهــای خـوبـی داشتــم؛ ولـی سـرنوشـت و خـواسـتِ یکـی از آمـوزگـارانـم، مـرا وا داشـت تـا در ایـن بخـش (ادبیــات) ادامـۀ آمـوزش بـدهـم».
مـرحـوم استـاد آهنـگ دورۀ کارشناسی خـود را در دانشـگاه میـشیگان ایـالات متـحـدۀ امـریکـا به پایـان رسـاند و بعـد از پایانِ دورۀ مـاستـری در امـریـکا زمـانـی کـه دوبـاره به وطــن برگشـت، در جهـت بنیـانگـذاری دانشـکـدۀ ژورنالیـسـمِ دانشـگاه کابـل تـلاش ورزید تـا اینکه کـوشـشهایـش بـه ثمـر نشـست و دانشـکـدۀ ژورنالیسـم کـه تـا آن زمـان یکـی از بخـشهـای دانشـکـدۀ زبـان و ادبیـات بـود، تأسـیس گردید.
استـاد آهنـگ از ملـکالشعـرا عبـدالحـق بیتـاب، صـدیـقالـله رشتیـن، پاینـدهمـحمد زهـیر، علـیمـحمد زهـما، میـر امـانالـدیـن انصـاری و … بـه حیـث مشـوقیـن و استـادانـش یـادآور مـیشد و میگـفت کـه ایـن چـهرههـا او را در زمیـنۀ پـژوهـش و تحـقیـق، تشـویـق و دستـگیـری کـردهانـد.
مـحمد کـاظم آهنـگ پس از گـرفتـن گـواهینامـه از دانشـکـدۀ ادبیـات و علـوم انسـانـی، در سـال ۱۳۳۸ خورشـیدی در روزنامـۀ اصـلاح آغاز به کـار نمـود. او بعـد از به پایـان رسـانـدن دورۀ مـاستـری بـه حیـث معـاون روزنـامـۀ اصـلاح ادامـۀ فعـالیـت داد. مدیـریـت مجـلـۀ افغانستـان بـه زبـان انگلیسـی، ریـاسـت آژانـس دولتـی باختــر، مدیـریـت عمـومـی افغـان اعـلانـات، ریـاست ارتبـاط عامـه، مدیـر مسـوول و ریـیس مـوسـسۀ نشـراتـی کابـل تایـمز، استـاد و رییس دانشـکـدۀ ژورنالیـسم دانشـگاه کابـل، عضـو اتحـادیـۀ ژورنالیستـان افغانستـان، عضـو فعـال در کمیـسـیون بـررسـی شـکایـات و تخطـیهای رسـانـهیـی، اشتـراک در لـویـه جـرگـۀ اضطـراری و عضـویـت در اکـادمـی علـوم افغانستـان نیز از جمله مشاغل و فعـالیـتهای مـرحـوم پـوهانـد مـحمد کـاظـم آهنـگ اســتند کـه در جـریان زنـده گی پُــربـارش بـه آنها صادقانه پـرداختـه بـود.
او بـه کشورهای ایـالات متـحـدۀ امـریـکا، اتحـاد شـوروی، هنــد، فـرانسـه، عـراق، کیـوبـا، زمبـابـوی و سویـس سفـرهـای علمـی کرد و در همـایـشهـای علمـی، مقالاتِ خود را ارایه داد.
از میـان نـزدیـک بـه بیـسـتوپنـج اثـرِ استـاد آهنـگ کـه تـا حـال اقبـال چـاپ یـافـته، یکـی هـم «حمـاسـههـای آن قهـرمانـانِ فـرهنـگ و سیاسـت» اسـت کـه در آن بـه معـرفـی نخـبـهگـانِ علـم و سیـاسـت پـرداخـتهـ کـه بیگـمان خـودِ او نیـز از شمارِ قهـرمانـانِ روزنامـهنگـاری و پـژوهــش در زمیـنۀ ژورنالیسـمِ نـویـن در افغانستـان میباشد.
بیشـتریـنه اثـرهـای استـاد آهنـگ، منحصـر بـه فـرد اسـت؛ چـون او بـه بـیـشترِ گـونـههـای ژورنالیسـم بهویـژه طنـز در افغانستـان بـرای نخستـیـنبـار پـرداخته و پژوهشهای درخوری انجام داده است. او نخستیـن کسـی بـوده کـه بـه سـراجالاخـبار و محمـود طـرزی، تـوجـه کرده و یـک ســری پـژوهـش را در ایـن زمینـه انجـام داده کـه میتـوان گفـت، آهنـگ بـه صـورت واقعـی و نخستیـنبار محمـود طـرزی و شیـــوۀ کـار او را بـه جامعـۀ روزنامـهنگـاری و مطبـوعـات افغانستـان شناسـانـده است.
کـارهـا و اثـرهـای استـاد آهنـگ در واقـع بیشـترینـه موادِ آمـوزش خبـرنگـاری در دانشـگاه کابـل را به خود اختصاص میدهند. سیـر ژورنالیـسم در افغانستـان، ژانـرهـای همـهگـانـی، اوچـرک، مطبـوعاتـو تـه یـو کتنـه، خنـدۀ سـازنـده ـ پـامفلیـت و فلیتـان، تعـریـف و تحـلـیل ژانـرهـای مطبـوعـاتـی در سـراجالاخبـار افغـانـیه، ژانـرهـای طنـزی در جـریـدۀ وطـن، اسـاسهـای نـگـارش مقـالـه، آزادی مطـبوعـات و نخستـین سـانسـورهـای مطبـوعـاتـی در افغانستــان، تـاریـخ مختصـر وسـایـل اطـلاعـات جمعـی در افغانستــان، تنـها فهـرسـت کـوتـاهـی از کتابهـایی اسـتند کـه استـاد آهنـگ آنهـا را نـگـاشتـه است. همچنین آهنگ آثـار دیگـری را نیـز از زبانهای خـارجـی بـرگـردان کرده اسـت؛ وسـایـل ارتبـاط همـهگـانـی شـوروی، قـواعـد عمـلـی خبـرنگـاری، تـاریـخ مطبـوعـات طبقـۀ کـار گـر در کشـورهـای سـرمایـهداری، وسـایـل ارتبـاط همـهگـانـی و گیـرنـدهگـان، نـگـارش و تنظیـم یـک مصاحبـه بـه حیـث وسیـلـۀ بهدسـت آوردن اطـلاع، فهـرسـت اصطـلاحـات مطبـوعـات، نـامهـای آثـاریاند کـه استـاد آهنـگ آنها را در دورههـای مختـلـف بـرگـردان نمـوده اسـت.
مـحمد کاظـم آهنـگ در کنـار ایـنکـه سـالهـا استـاد دانشـگاه بـود و پـژوهـش کـرد، طنـز هـم نـوشـت امـا نـه بـه گـونـۀ بسیـار چشـمگیـر؛ زیـرا خـودش مـیگفـت کـه در افغانسـتان طنـز بـه گـونـۀ واقعـی آن پـذیـرفتـه نمیشـود، و طنـز در میـانِ مسخـرهگـی و لاطـائلاتگـویـی سـر در گـُم مانـده اسـت. امـا بـازهـم او چیـزهـایی به عنوانِ طـنز نـوشـت که بیشتر در روزنامـۀ اصـلاح نشـر شـدند.
اما منتـقدیـن و صـاحبنظـرانی کـه در پـیوند بـا کـارهـای استـاد آهنــگ نظـر دادهانـد، بیـان میکننـد کـه او در جـریـان زنـدهگیاش بیشتـر یـک خبـرنگـار دولتـی بـود، ولی در سـالهـای پسیـن، ایـن مشی و روشِ خـود را تغیــیر داد. این صاحبنظران همچنین میگویند که استـاد آهنــگ کتاب معـروفـش «سیـر ژورنالیـسم در افغانستـان» را زیـر نظـر و مشـورۀ انجمـن تاریـخ کـه در آنزمان استـاد عبدالحـی حبیـبی مسـوول آن بـود، نگاشتـه اسـت.
استـاد آهنـگ در واپسیـن سالهـای زنـدهگیاش بهرغم آنکه با بیـماری دســتوپنجـه نـرم میکـرد، بـازهـم کتـاب مـینـوشـت، شعـر مـیسـرود و کتـاب میخـواند و در ضمـن، سخـت مشغـول تنظـیمِ خاطـرات زنـدهگیاش بـود. این خاطرات میتوانست حکـایـتگـرِ نزدیـک بـه چهـار دهـه تحـولاتِ کشور و نیز بـرداشـتهـا و پنـداشــتهــای او از آنها باشد، ولـی افسوس که مـرگ مجالـش نـداد و بـه گفتـۀ منیـژه باختـری، بـرف و مـرگ دسـت بـه دسـت هـم دادند و در یکـی از روزهـای مـاه جدی/ دی استاد آهنگ را از مـا گـرفـتند. آهنـگ را خانـواده و تعـدادی از دوستدارانـش تـا گورستـان زادگـاهـش کـوهـدامن، همـراهـی کـردند و او را بـه خـاک سـپردنـد.
مـن از خانـوادۀ استـاد آهنـگ، جـویـای شعـرهـا و مجمـوعـهخاطـراتـش شـدم، امـا آنهـا گفتـند کـه با دریغ از ایـن نـوشتـههـای استـاد در کتابخـانـۀ خانـوادهگـیِ آنهـا چـیزی مـوجـود نیسـت و آنهـا نمـیدانـند کـه استـاد ایـن یـادداشـتهـا را نـزد کی و کجـا گـذاشتـهاند!
Comments are closed.