خاطرات رابرت‌گیتس دروغ‌های شاخ‌داری بیش نیستند!

گزارشگر:غلام محمد محمدی/ 28 جدی 1392 - ۲۷ جدی ۱۳۹۲

در روزهای اخیر، رسانه‌ها اخباری را به نشر سپردند مبنی بر این‌که آقای رابرت گیتس وزیر دفاع پیشینِ امریکا در کتابِ خاطراتش نوشته است: «دولت ایالت متحده می‌خواست آقای کرزی را در انتخابات دور دومِ ریاست‌جمهوری افغانستان در سال ۲۰۰۹ از طریق یک کودتا از میان بردارد، اما در این هدفِ خود ناکام شد». آقای گیتس هم‌چنان ادعا کرده است که «آقای هالبروک برای راندنِ آقای کرزی از قدرت تلاش زیادی به خرج داده و می‌خواسته نامزدان قوی‌تری را روی صحنه بیاورد تا کرزی در دور دوم ناکام گردد. من وقتی از این اقدام دولت امریکا آگاه شدم که تلاش دولت امریکا ناکام شده بود». آقای گیتس در ادامه افزوده است که: «دستانِ ما به کثافات آلوده شده‌اند».mandegar-3
هرچند اظهارات آقای گیتس در این رابطه دروغ‌های شاخ‌داری بیش نیستند و شاید یک ترفند جدیدِ دیگر باشد؛ اما در یک بخشِ آن واقعیتی نهفته است و آن نه‌تنها آلوده شدن دست دولت امریکا، بلکه آلوده شدن دست‌های کای‌آیده نمایندۀ خاصِ سرمنشی سازمان ملل متحد و کشورهای دیگرِ استعماری به کثافات است.
برخلاف خاطرات آقای گیتس، امریکایی‌ها هرگز در صددِ حذف آقای کرزی نبودند، بلکه به تقلب‌کاران اجازه دادند به قدر دل‌خواه تقلب کنند؛ چنان‌که آرای حامد کرزی در ترفند اعلام مرحله به مرحلۀ رأی به بالای ۵۴ درصد رسید، آن‌گاه به افشای تقلب پرداختند که آرای آقای کرزی به ۴۹ درصد تقلیل یافت. آقای کرزی ناگزیر در میان جمعی از رسانه‌های داخلی و خارجی حضور یافت و جانانه به این تقلبات اعتراف کرد و انتخابات به دور دوم رفت. دولت امریکا قصد نداشت آقای کرزی حذف گردد، بلکه می‌خواست آقای کرزی رییس‌جمهور باشد اما با آرای زیرِ ۵۰ درصد تا در آینده از فرمان‌های امریکا به‌حیث یک رییس جمهور مردمی، قانونی و بااتوریته سرکشی نکند.
دولت آقای کرزی تصمیم داشت مانند انتخابات دور نخست ریاست‌جمهوری، از طریق تقلب و زور و تزویر، دوباره مقام ریاست‌جمهوری نامشروع را حفظ کند؛ بنابراین از زمان راه‌اندازی پروسۀ انتخابات با وجود طرح‌ها، پیشنهادها، اعتراض‌ها، تجمع‌های خیابانی از سوی احزاب، نهادهای سیاسی و اجتماعی و جامعۀ مدنی، حاضر نشد یک اینچ عقب رود و پروسۀ انتخابات را شفاف و مردمی بسازد و یا در راه شفاف‌سازی آن گامی بردارد. من در آن‌زمان متیقن شدم که این انتخابات به سوی یک تقلب و خیانتِ بزرگ پیش می‌رود؛ بنابراین از روز ۱۳ ثور ۱۳۸۸ خورشیدی که جناب رییس‌جمهور کرزی در یک روز بارانی به‌طور غیرمترقبه وارد دفتر کمیسیون انتخابات شد و ثبت‌نام کرد و به یک مرحله گمانه‌زنی‌ها پایان داد، پروسۀ انتخابات را شب و روز و قدم به قدم از طریق رسانه‌های دیداری، شنیداری و نوشتاری تا روز انتخابات (۲۸ اسد ۱۳۸۸ خورشیدی) دنبال ‌کردم.
آقای دکتر عبدالله بعد از اعتراف آقای کرزی به تقلب در دور دوم، خواستار شفاف‌سازی پروسۀ انتخابات و از جمله برکناری یا حداقل به تعلیق درآوردن وظایفِ وزرای تقلب‌کار و مسوولین کمیسیون انتخابات گردید. ولی آقای کرزی به شفاف ‌ساختنِ دور دوم انتخابات مانند گذشته تن نداد و ایالت متحدۀ امریکا و به‌اصطلاح جامعۀ جهانی نیز این‌بار بالای آقای کرزی فشار لازم را وارد نکردند. دکتر عبدالله که برندۀ اصلی انتخابات بود، به علتِ حضور مقتدرانۀ تقلب‌کاران بالای صندوق‌های رأی و حاکمیت بالای سرنوشت مردم، از رفتن به دور دوم خودداری نمود و آقای کرزی از سوی کمیسیون انتخابات با داشتن آرای زیرِ ۴۹درصد برندۀ انتخابات اعلام شد.
بنده پروسۀ کثیفِ انتخابات گذشته را تا کنفرانس لندن (ازدواج ناموفق سیاسی دولت نامشروع آقای کرزی با طالبان زیرِ فشار دولت انگلستان) و تشکیل کابینۀ نامشروع دنبال نمودم که ماحصلِ آن کتابی شد در حدود ۳۰۰ صفحه زیرِ عنوان «انتخابات ۲۸ اسد ۱۳۸۸؛ لکۀ ننگی بر جبین کرزی». اما متأسفانه به دلیل بیماری دوام‌دار و عملیات جراحی در بیرون از کشور، نتوانستم به‌موقع آن را منتشر سازم؛ ورنه حالا چهره‌های تقلب‌کاران افشا و دروغ‌های شاخ‌دارِ آقای گیتس بیشتر برملا می‌گردید. این کتاب متشکل از گزارش‌های مطبوعات داخلی و خارجی با مآخذ و منابعِ آن‌ها می‌باشد که اظهارات آقای گیتس را نادرست ثابت می‌سازد؛ یعنی ایالت متحده در صدد کنار زدن آقای کرزی نبوده، بلکه در صدد نصب مجددِ آن بر خلافِ ارادۀ مردم افغانستان از کنفرانس بن تا اکنون بوده است.
به استناد گفت‌وگوی رادیویی عبدالستار سیرت، آقای کرزی به وسیلۀ رییس سازمان سیا به قدرت رسانده شد، در جرگۀ قرون وسطایی بر سکوی ادارۀ انتقالی به‌وسیلۀ آقای خلیل‌زاد (جرنیل خودمختار دولت آقای بوش) گماشته شد و در طی ۴ دوره (اداره‌های موقت، انتقالی و انتخابات دور اول و دوم) از سوی دولت‌های امریکا حمایت گردید و هر دو طرف (دولت امریکا و کرزی) طالبان و سایر آدم‌کشان و تروریست‌ها را مانند شمشیر دموکلس بالای سر مردم افغانستان حفظ نمودند و همواره مردم را از گرگ‌های وحشی ‌ترساندند تا سربلند نکرده و زیر فرمان باشند. اکنون نیز آقای کرزی برای حفظ قدرت در همان حلقۀ مافیایی، و امریکا برای حضور درازمدتش در افغانستان، مردم افغانستان را یک‌جا با امضای پیمان امنیتی به گروگان گرفته‌اند. در این مکاره‌بازار سیاست، بازندۀ اصلی مردم بوده و خواهند بود.
برای اثبات صحت و سقمِ اظهارات آقای گیتس، به گزارش ۴ سال پیش روزنامۀ معتبر واشنگتن‌پست مراجعه می‌کنم.
این روزنامه در اواخر سپتمبر ۲۰۰۹ م (اوایل ماه میزان ۱۳۸۸ خورشیدی قبل از انتخابات دور دوم) می‌نویسد: «به دنبال جنجالی شدن انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجۀ دولت اوباما در واشنگتن با سران اتحادیۀ اروپا فیصله کردند که آقای کرزی برای پنج سال دیگر باید به حیث رییس‌جمهور افغانستان باقی بماند».
کسانی که آن شمارۀ روزنامۀ واشنگتن‌پست را پیدا بکنند، این موضوع را در آن‌جا به‌روشنی می‌توانند ببینند. به همین سبب خانم کلینتون آقای کرزی را رییس‌جمهور برگزیدۀ خود می‌دانست و در روز اجرای مراسم تحلیف، مانند بوزینه دور دورِ آقای کرزی پرسه می‌زد.
سامانتاپاور مشاور سیاست خارجی اوباما، خانم هیلاری کلینتون را یک هیولای سیاسی خواند و در همان زمان از مقامش استعفا داد.
از سوی دیگر، خانم نانسی پلوسی رییس مجلس نماینده‌گان امریکا که از بلندپایه‌ترین مقام‌های آن کشور محسوب می‌شد، در گفت‌وگویی با رادیو سراسری ملی امریکا اظهار نمود که: «رییس‌جمهور افغانستان حامد کرزی نشان داده است که یک متحدِ نالایق است و ما نمی‌توانیم بدون یک متحد قابل اعتماد، پشتیبانی‌مان را از عملیاتی تأمین کنیم که طی آن سرمایه‌گذاری‌های غیرنظامی امریکا، در فساد دولت آقای کرزی نابود می‌شوند».
خانم پلوسی حتا مخالف اعزام نیروی ۳۰هزار نفری به افغانستان بود. این اظهارات نشان می‌دهد که رهبری دولت امریکا در آن‌وقت اختلاف عمیقی در مورد سیاست خارجی‌شان در افغانستان‌ داشته‌اند.
آری خوانندۀ عزیز، ۱۳ سال است که علی‌رغم موجودیت شرایط طلایی برای افغانستان، مردم ما به گفتۀ آقای گیتس، دست‌های سیاست‌بازان دولت امریکا، انگلیس و افغانستان را در خیانت علیه خود و وطن‌شان «آلوده» می‌بینند!
متأسفانه که نتوانستم و هیچ مرجعی نیز مرا یاری نکرد که کتاب «لکه‌های ننگ بر جبین تقلب‌کاران» را منتشر کنم تا اکنون خوانندۀ گرامی به‌خوبی می‌دانست که امریکا و اتحادیۀ اروپا آقای کرزی را بر قدرت نصب کردند یا در صدد حذفِ وی بودند. حالا هم نمی‌شود یک کتاب را در یک صفحه خلاصه کرد، چون تقلب در انتخابات گذشته در یک پروسه انجام شد نه در یک روز. این کتاب را اگر صحت‌یاب شدم، نشر خواهم کرد تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد!
چهار سال پیش هرچند نمی‌دانستم چه کسی رییس‌جمهور می‌شود، ولی مطمین بودم که خیانتی بزرگ پشت پرده در کار است و تقلب صورت می‌پذیرد؛ به همین دلیل فقط پروسۀ انتخابات را تعقیب کردم. همۀ مردم رییس جمهور نمی‌شوند و این ادعا را هم ندارند؛ ولی می‌خواهند پروسۀ انتخابات شفاف، عادلانه، پاک و بدون غش باشد، این حق مسلمِ مردم است.
هم‌میهنانِ گرامی، ما اکنون نیز باید متوجه این مسأله باشیم که بیش از ۷۰درصدِ شرایط و امکانات تقلب، تخلف، دست‌برد و خیانت، به دست کارگزاران و گماشته‌گانِ تیم بر سر اقتدار است، صرف حدود ۳۰درصد دیگر رأی مردم است که رأی همیشه پایمال شده و خواهد شد؛ زیرا زمینۀ بازی سیاسی و خیانت بی‌پرده برای گماشته‌گانِ تیم حاکم در تمام ولایات فراهم است!
ممکن است در یک بازی سیاسی دیگر با زمام‌داران امریکا و اتحادیۀ اروپا، بالای مردم مظلوم، گرسنه، بی‌کار و عذاب‌دیدۀ افغانستان توبۀ نصوح بخوانند تا برای سالیان متمادی کسی آقای کرزی را متهم به معامله‌گری و خیانت نکند و برای دهه‌ها به رهبران امریکا نگوید که وطنِ ما را اشغال کردید، یا حضورتان غیرقانونی است.
اظهارات آقای گیتس می‌تواند یک ترفند سیاسی دیگر باشد برای پرستیژبخشی به آقای کرزی. زیرا دولت امریکا اکثر اوقات اهدافِ خود را از زبان سیاست‌مدارانِ بازنشستۀ خود بیان می‌کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.