- ۰۶ دلو ۱۳۹۲
۷ دلو ۱۳۹۲
نامهیی را که مطالعه میفرمایید، نه نامۀ شخصیاست، نه تنظیمی و نه قومی؛ بلکه فریاد مردم ولایتِ کاپیساست که باید به دادشان رسید.
محترما! از مدتی به اینسو از بازسازی، توسعه و انکشافِ زیربنایی در ولایت کاپیسا اثری دیده نمیشود؛ در حالی که کاپیسا در ۷۰ کیلومتری شهر کابل موقعیت دارد و این ولایت به حیثِ سنگرجهاد و مقاومت، نسبت به سایر ولایات، خسارات مادی و معنویِ بیشتری را متحمل شده است. تاهنوز از ماسترپلانِ شهری و ولایتی در این ولایت خبری نیست. بودجۀ عادی و انکشافی سهمیۀ دولتی در ولایت کاپیسا نیز در آسیابِ فساد و پنهانکاری شخصِ والی خُردوخمیر شده و میان اعضای تیم والی (رییس ضد حوادث و رییس شورای ولایتی مرکز کاپیسا و تگاب ) تقسیم میگردد.
در ادارات و دفاتر رسمی روز پنجشنبه، جمعه و شنبه تعطیل عمومی است و در سایر روزهای هفته هم مأمورین ساعت ۱۰ و ۱۱ به دفاتر خویش آمده، بعد از صرف نان چاشت، راهی خانههای خود میشوند. حلِ یک قضیۀ کوچک و عادی که باید از طریق دفاتر ادارای و حقوقی ظرف ۲ ساعت و یا ۲۴ ساعت به انجام برسد، به دلیل غیابت مدیران، رؤسای بخشها و سیستم عام فساد و بروکراسی، ماهها طول میکشد؛ زیرا شخص والی هفتهیی یک روز و یا ماهی سه بار در دفترش حضور مییابد و جز اعضای تیمش، کسی را نمیپذیرد. این در حالیست که برای معاون و رییس دفترش هم صلاحیتِ قانونی قایل نیست. به همین منوال، سیستم معارف نیمهفلج است و شهرداری دهسال است که مانند زنبور قصابی از اصنافِ کوچک و بیواسطۀ بازار بهرۀ نامشروع میگیرد و از سازندهگی و انکشاف شهری و روستایی خبری به گوش نمیرسد. بر همین اساس،PRT نیز در بهبود و پیشبرد وظایفش نمیتواند بهدرستی عمل کند.
سرک حلقوییی که از جبلالسراجِ ولایت پروان آغاز و با عبور از مرکز کاپیسا به سروبی ولایتِ کابل منتهی میشود، از جمله شاهراههای اساسی و تجارتی کشور است که باید عرضِ آن مطابق نورم تعیینشده صورت میگرفت و کار اسفالتِ آن نیز در ظرف یک سال بهطور معیاری و استندرد به انجام میرسید؛ اما تاهنوز که سه سال از آغاز آن میگذرد، کار آن ناتمام مانده و در اثر بیتفاوتی وحیفومیل بودجه توسط حاکم ولایت و زورگویانِ دو طرف سرک، عرض آن به پنج متر تقلیل یافته و اسفالت آنهم به علتِ پایین بودن کیفیت مواد استفادهشده، اکثراً قبل از اکمال سرک تخریب شده است. وزارت فواید عامه نیز نسبت به خرابی اسفالت و بیاستندردی سرک متذکره، مسوولیتِ کنترولی خود را فراموش کرده و خاموشی اختیار نموده است.
به دلیل کمبود شفاخانه و کلینیک صحی در مرکز ولایت و ولسوالیهای مربوط، در یگانهکلنیکِ مرکز کاپیسا مردم از نبود دوا و داکترانِ مسلکی سخت شکایت دارند و هیچ مرجع بازخواستییی هم وجود ندارد. مردم بیمارانِ خویش را جهت تداوی یا به ولایت پنجشیر یا به کابل و پروان انتقال میدهند. کار پروژهیی و انکشافی کاملاً تعطیل است و به نسبت نبود کار و عدم جذب تحصیلکردهها به کار رسمی در ادارات، اکثر جوانان بیکار اند و به دخانیات رو آوردهاند. بیکاری، بیسوادی، فقر، عدم وارسی از مشکلات مردم، بیتوجهی به معارف و نبود زمینۀ ادامۀ تحصیل، عدم مسوولیتپذیری و پاسخدهی مقام ولایت و مسوولین کاپیسا به مردم، رشوت و بیعدالتی در ادارات، اختلافات تنظیمی در میان زورگویان و تفنگداران در ولایت کاپیسا، از عوامل عمدهییاند که وضع امنیتی را در ولایت کاپیسا بیشتر از هر زمانِ دیگر با لبۀ خطر و تهدید امنیت مواجه نموده و زمینۀ خوبی را برای فعالیت و جذبِ گروههای افراطی مساعد نموده است. در سال جاری دهها واقعه نه، بلکه صدها واقعۀ قتل، دزدی، حملۀ انتحاری، زنربایی، تجاوز به حریم خانوادهها، حملۀ مسلحانه بالای زنان و تیزابپاشی بر روی دختران و جنگ و کشمکش میان محصلین دانشگاه البیرونی در نجراب به وقوع پیوسته که مردم را به جان آورده است.
قبل از آمدن والی فعلی، در ولسوالی تگاب و ولسوالی الهسای، جنگ چریکی و جنگ مقطعی گهگاهی به وقوع میپیوست؛ اما با آمدن والی کنونی ولسوالیهای تگاب، نجراب و الهسای اکثراً از کنترل دولت خارج گردید و اینک جز قرارگاههای پولیس و اردوی ملی و مقر ولسوالان، دیگر مناطق تحت سلطۀ مخالفینِ مسلح قرار دارد و مردم در نهایتِ مظلومیت و تهدید قرار دارند و حتا به کوچ اجباری مجبور شدهاند.
از یک سال به اینطرف، جنگ میانقومی که هر دو طرف را زورگویانِ محلی حمایت میکنند، در ولسوالی کوهبندهای مرکز کاپیسا ادامه دارد و هر از گاهی مرکز ولایت کاپیسا، ولسوالی حصۀ دوم و قرآخمزرگر، قلعۀ نو، اروکی علیا و جمال آغه مورد اصابت راکت عناصری که هویتشان معلوم است، قرار میگیرد. در هر ماه و هر هفته، دهها فرد بیگناه در مسیر سرک عمومی و قریههای کاپیسا توسط باندهای افراطی و بیرحم از طرف شب اذیت شده و جیبشان خالی میشود. اما گوش والی، کر و بخشهای امنیتی از دستگیری شبکههای ولگرد عاجز اند.
والی کاپیسا هفتهیی یک بار به این ولایت میآید و در این روزها از بیم حملۀ گروپهای مسلح، با تکسی در محل کارش حاضر میشود و این موضوع از هیچکس پوشیده نیست. اما با وجود اینهمه ناهنجاری و مشکلات خطرخیز، والی کاپیسا هر باری که در فوکس دوربین خبرنگاران قرار میگیرد، با چشم پت از امنیتِ سراسری و بهبود زندهگی مردم حرف میزند.
این روزها، افواهات وگمانهزنیها حاکی از آناند که گروپهای مسلحِ مخالفِ دولت قبل از فرا رسیدنِ سال ۲۰۱۴ و خروج نیروهای خارجی، از طریق نجراب به ولسوالیهای همجوار رخنه نمودهاند و همچنان با جابهجا ساختنِ شبکههای مخربِ امنیت در تپههای طوطاخیل و کوهتوپ واقع جنوب غربِ ولایت کاپیسا مشرف به میدان هوایی بگرام، مقر نظامی و پایگاه امریکاییها را درتیر رس خویش قرار دادهاند تا بعدها با استفاده از کوهپایههای غربی ولسوالیهای تگاب و نجراب، کوه صافی را اشغال و از آنجا با فیر توپ و راکت فرقۀ کابل، بلاکهای رهایشی افسران و مراکز تعلیمات نظامی را در پل چرخی و همچنان کابل و میدان هوایی خواجهرواش مورد حمله قرار دهند و دستور بادارانِ خویش را با ناامن ساختنِ شمالی و کابل عملی سازند.
گفتنیست که در ادای این دینِ کثیف و نامقدس، گروپهای مسلحِ مخالفِ دولت در کاپیسا با گروپهای دهشتافگن در گوشهوکنارِ پروان و درۀ غوربند شریکاند.
بدین وسیله موضوع به سمع مقاماتِ عالیه و تصمیمگیر کشور رسانیده شد. آرزومندیم به ندای مظلومانۀ مردم کاپیسا لبیک گفته و در مورد برکناری والی و تیم انگشتشمارِ مفسد و ناکارۀ آن تصمیم عاجل اتخاذ شود تا جلوِ یک فاجعۀ انسانی و جلو بحران اجتماعی و سیاسی در کاپیسا و پایتخت گرفته شود؛ زیرا وجود همچو والی بهخوابرفته و مسوولیتناپذیر برای دولت و مردم جز زیان، نفعی ندارد و در انتخابات ریاستجمهوری نیز از این والی و تیمش در جهت تأمین امنیت انتخابات، کاری ساخته نیست.
با احترام
جمعی از اهالی ولایت کاپیسـا
Comments are closed.