انسان اسیرِ فردگرایی

گزارشگر:8 دلو 1392 - ۰۷ دلو ۱۳۹۲

بخش نخست

نویسنده: اولین پیلر

برگردان: محسن داوری
mandegar-3این مقاله به بررسیِ این چهار اثر می‌پردازد: “تنهایی دیوانه‌وار” از الیویه ری؛ “بحران نمادین” از دانیل بونیو؛ “احساسات سرمایه‌داری” از اوا یلوز؛ “خودیاری” از میکی مک گی.
چرا از حدود سی سال پیش تصمیم گرفته شد که کودکان در کالسکه به پدر و مادرهای‌شان پشت کنند؟ چرا «شفافیت» به مثابۀ صفتی تقریباً رهایی‌بخش تلقی می‌شود؟ چرا به فردی که سابقاً لقب «رییس کارگزینی» را داشت، امروز مدیر «منابع انسانی» گفته می‌شود؟ چرا برنامه‌های تلویزیونی پخش مستقیم زنده‌گی خصوصی مردم، تا این حد طرف‌دار دارند؟ چرا کتاب‌های مربوط به شکوفایی شخصیت فردی، بیشترین خریدار را دارند؟
این سوالات و پرسش‌های دیگری که نقطۀ آغاز این چهار کتاب پژوهشیِ مورد بررسی این مقاله می‌باشند، دارای وسعت موضوعی‌ِ تقریباً تعجب‌بر‌انگیز هستند. همۀ آن‌ها به یک پرسش اساسی منتهی می‌شوند: چه ارزیابی‌یی باید از تحول دموکراسی‌های‌مان داشته باشیم و چه‌گونه باید عمل کنیم؟
با موشکافی در جزییاتی مثل گسترش پایگاه‌های انترنتی برای ملاقات و گفت‌وگو، کشش نوجوانان به سوی مارک‌ها، عادی شدنِ پدیدۀ از این‌سو به آن‌سو پریدن بی‌وقفه ـ یا به عبارتی، اعمال فردگرایی بیش از پیشِ فردی در واقع رابطۀ بین مفهوم معاصر «من»، اهداف و آزادی‌هایش و دموکراسی‌های اقتصاد لیبرالی است که بررسی می‌شود. این کار البته با بر هم زدنِ برخی عادت‌های فکری و ایجاد بعضی پرسش‌ها همراه است: این چهار اثر که تنها مختص کارشناسان علوم اجتماعی نمی‌باشند، گفت‌وگوی مجدد با روسو و کانت، آرندت، فوکو یا هابرماس را میسر می‌سازند و در عین حال، زنده و اخلال‌گر اند.
نظرات الیویه ری، ریاضی‌دان، پژوهش‌گر و استاد مدرسۀ پلی تکنیک فرانسه، حول یک سوالِ مرکزی دور می‌زند: فرزندان را چه‌گونه «در» و «برای» یک جامعۀ واقعاً دموکراتیک تربیت کنیم؟ به نظر او، تیوری‌های مسلط کنونی در امور تربیتی، بر تقدم دانسته‌ها و بر «فرهنگ اصالت بیان خویش و ارتباط» تکیه دارند. مطابق این نظریات، برای احترام دموکراتیک به فرد، آهنگ رشد و محاسن فردی‌اش، باید به او امکان داد تا به قول پییر بوردیو، مستقل از میراث‌هایی که برای «میراث‌داران» بسیار عزیز است و فارغ از بندهای دست و پاگیر! بتواند به تأیید شخصیت خویش بپردازد. آن‌چه ری در این مفاهیم تربیتی مشاهده می‌کند که مثال‌های بی‌شماری نیز در تأیید آن وجود دارد این است که در پس تمایل به احترام به کودک، گرایشی خیال‌پردازانه به سوی فرد «خود ساخته» وجود دارد که آزادی‌یی کاملاً پوشالی را می‌ستاید.
همۀ بحث‌ها درست بر سر همین تعریف از آزادی در می‌گیرد؛ آیا آزادی به معنای آزاد زیستن، آن‌طور که «خود» هستیم است؟ و برای آن‌که بتوانیم «خود» باشیم، آیا نباید بدانیم که مفهوم «فرد» که امروز تا این حد عزیز دانسته می‌شود، چه معنایی دارد؟ ری در راستای یک جریان فکری که به کارهای پییر لوژاندر، حقوق‌دان نزدیک است، تأکید می‌کند که فرد نمی‌تواند بدون پذیرش وابسته‌گی‌هایش، به استقلال واقعی دست یابد: وابسته‌گی به دیگران، به جامعه‌یی که به او امکان می‌دهد تا استقلال خود را کسب کند؛ به تاریخ و ارواح سرگردان خویش. باور به «خود ـ مرجعی»، مبنای تیوری‌های تربیتی کنونی و به طور وسیع‌تر، سیستم ارزش‌های رایج، به معنای نفی شجره‌نامۀ خانواده‌گی، دانش و نهادهاست. نفی این رابطه‌ها، نفی محدودیت‌های خویش است؛ محدودیت‌هایی که برای تعریف میدان رشد و نمو فرد، حیاتی‌اند.
اما آزادی تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که محدودیت‌هایش آشکار و درک شوند: آزادی فردی، پایۀ دموکراسی و پیش‌شرط بقای آن، مستلزم آن است که شهروند خود را میرا و فرزند کسی که می‌میرد بداند؛ یکی از میان دیگران، قانون قوی‌ترها را رد کند و قواعد زنده‌گی جمعی را بپذیرد. این منطقی است که مانع از آن می‌شود که او تنها بر اساس غرایزش حرکت کند تا بتواند به مثابۀ انسانی در میان دیگر هم‌نوعان خویش، تاریخ مشترکی را بسازد و داستان زنده‌گی خویش را نیز رقم زند. این منطق در ضمن به او می‌فهماند که دیگری نیز یک شئ نیست، بلکه «منی» دیگر است مثل خود او. به قول جملۀ دل‌انگیز رمی براگ، نوع بشر انسانیت را مدیونِ این منطق است که او را قادر به داشتن حقوق می‌کند.
هر فردی آزاد به دنیا می‌آید… آزاد، آری، اما برای رها کردن خویش از غرایزی که وی را به بند کشیده‌اند. مفهوم فرد «تنها» که می‌بایست از اعماق وجود خویش پایه‌های منطق خود را بیرون کشد و قرار است تنها خود برای خود اجازه صادر کند، گرایش بر این دارد که فرد را «دولتی کوچک» تعریف کند که هر کس در آن قانونِ خود را دارد. ممنوعیت‌ها، اجبارها و محدودیت‌ها در این چارچوب بی‌معنی می‌شوند و تنها «نتیجۀ ساده بده‌بستان بین مطالبات فردی از سویی و در خواست‌های جامعه از سوی دیگر» گشته و یا بدتر از آن، به خشونت می‌انجامند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.