احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی/ 28 دلو 1392 - ۲۷ دلو ۱۳۹۲
یک روز، رخصتی عمومی اعلام شد تا برای ملت این حادثۀ مهم که روزگاری توانسته بودند استعمار و قدرتی بزرگ را در سرزمینِ خود زمینگیر کرده و از مرزهای خود بیرون برانند، دوباره تداعی شود و همه به یاد آوریم که ما هم ملتی قهرمان و قهرمانپرور بودهایم. اما در اینکه هنوز هم چنین هستیم یا نه، باید بهدقت به کارکردِ بزرگانِ امروزی و افکار عمومی، نگاهی موشکافانه انداخت تا دریافت تا چه حد افغانستانِ امروز و شهروندانِ امروزی آن، آماده جانفشانی بر سرِ حفظ ارزشهایشان هستند.
متأسفانه، امروز مردمِ ما به روزمرهگیها خو کردهاند و سیاستمداران و مقاماتِ ما نیز به قدرتاندیشی یا ثروتاندوزی چنان مصروفاند که نسل جوانی که نه جنگِ افغانستان با روس را به یاد دارد و نه از شهادت و جهاد و غرورآفرینی در میدانهای رزم با بیگانهگان خاطرهیی در ذهن؛ باورش نمیشود که ملتِ ما روزگاری اینچنین قهرمانانه رزمیده و بیش از یکونیم میلیون شهید، در راه آزادی و استقلالِ وطن تقدیم نموده است!
اما چرا امروز تا این حد ما از خود بیگانه شدهایم و چرا تا این درجه، خو کردن به روزمرهگیها و تن دادن به حقارتها پیشۀمان شده است؟ چه بر سر تاریخِ بعد از جهاد این وطن آمده که اینچنین خسته و بیزار از جنگ، و هراسان از نام جهاد و جهادگران، حتا قداستِ خون شهدایی که فقط و فقط برای حفظ ناموس و ارزشهای ما رزمیدند و به شهادت رسیدند، خاک گرفته و غبار گرفته و از یادها در حال زدوده شدن است؟ و امروز چه تعداد اشخاصی هستند که خدم و حشم و بزرگی خود را مدیونِ خونها و رشادتهایی هستند که آن پاکباختهگان خالص، به میراث گذاردند؟
امروز با یک آمارگیری سرانگشتی، فهرستی از کسانی را میتوان ارایه کرد که از دَرَک جهاد و مقاومت و شهادت و افتخارآفرینیِ شهدا و معلولین و جانبازان ما، به نانونوا رسیدهاند. اما این نان را نه با بازماندهگان شهدا و نه با مردم، که فقط با نفسِ خود تقسیم کرده و خودمحوری را جایگزینِ مردممحوری ساختهاند. و خدامحوری نیز که در حال جان دادن و کمرنگ شدن در جامعه است و این را هیچکس نمیتواند انکار کند. حتا کسانی که به نام دین، از تریبون دین صدا بلند کردهاند؛ وقتی جستوجو میکنی، درمییابی که فقط این «من» است که محور است و منیتی که در پسِ خداخواهی و خداجویی پنهان شده است، دیگر قابل انکار و پنهان ماندن نیست، و این حقایق از پیش چشمانِ تیزبین و کنجکاوِ نسل جوانِ کشور هرگز دور نمانده است.
۲۶ دلو، روز افتخار و بزرگی این ملت، چهقدر کمرنگ و بیروح جلوهگر شده است؛ وقتی از یک هدف و آرمان بزرگ، فقط یک سمبلِ درونتهی و خشک ساخته میشود و برای نهادینه کردن ارزشهایی که ۲۶ دلو، در جهت آن رقم خورد، کاری صورت نمیگیرد!… یک روز رخصت اعلام کردن، چه سودی به حالِ نسلی دارد که با افتخارات و حوادث و رخدادهای این برهه از تاریخ بهیادماندنی افغانستان، بیگانه و بریده شدهاند؟! در کنار تبلیغات منفی و تکاندهندهیی که طالبان و القاعده و تروریسم به نام جهاد و شهادت، بهراه انداختهاند و خون بیگناهان بهای بهشت کذایی آنها شده است، کدام تلاشِ روشن و پیگیر و دلسوزانه در این وطن صورت گرفته تا شهادت و جهاد و مقاومتی که افتخارآفرین شد برای این ملت و ۲۶ دلو، روز به ثمر نشستن آن بود، با شهادت و جهاد و مقاومتی که امروز به تروریسم پیوند خورده و نمادی از دهشتافکنی شده، تفاوتی آشکار یابد؟ شهادت و جهادی که اسلام به رسمیت شناخته، کجا و شهادت و جهادی که طالبان و القاعده و دیگر ترویستانِ مسلماننما آن را تبلیغ میکنند کجا؟! برای این خط فاصلها و تبیینِ این حقیقتهای ظریف و حیاتی چه کاری صورت گرفته است؟ اگر حرکتی و تلاشی صورت نگرفته است؛ یا عمدی بوده یا سهواً این رسالت به فراموشی سپرده شده است، که در هر دو حالت، دودش به چشم مردمی رفته است که امروز تهی از همه عناصر و انگارههای نابی شدهاند که میتوانست در آنها همت، غیرت، اراده و آزادهخواهی و استقلالطلبی را زنده کند.
ملتی که به ذلت تن دهد و حقارتآمیززیستن دیگر برایش تحقیری نباشد، هرگز نخواهد توانست ۲۶ دلو و قهرمانیهایی اینچنینی را تکرار کند. امروز باید مردمِ ما و نسلِ امروز بهخوبی بدانند که چه کسانی از درَک نام شهدای بزرگ ما، نان میخوردند و کدام بزرگانِ ما بزرگیشان را وامدار شهادت، رشادت و مقاومت زنان و مردانی هستند که روزگاری در این دیار از همه چیزِ خود گذشتند تا من و تو، با عزت و سربلند زندهگی کنیم. امروز ملت باید از تکتکِ کارکردهای کسانی که میراث شهدا را به یغما بردند، پرسش کنند و دست تمام کسانی که به نام جهاد و مقاومت، لکۀ ننگی بر این صفحۀ زرین تاریخ کشور شدند را از هست و نیستِ این ملت کوتاه کنند. یاد زنانی که در کنار مردان دلیر و سلحشور ما، رزمیدند و جهاد کردند و تاریخساز شدند، باید گرامی داشته شود. باید خاطره و یاد چنین زنانی، از دلِ خاک گرفتۀ تاریخ افغانستان بیرون کشیده شود، و به جای ستارههای رنگ و روغن شدهیی که هر روز با رقصوساز و آواز، الگوی زن مسلمان افغانستان معرفی میشوند، قرار گیرند.
امروز زنان افغانستان همپای مردان افغانستانی، نیازمند الگوهای قدرتمند و کارآمد اجتماعی، دینی و سیاسیاند تا بتوانند جامعه را به سوی سعادتِ دنیوی و اخروی رهنمون شوند؛ اما در فضای متشنج و آشوبزدۀ امروزی، اغلباً مردان و زنانی رهبر و الگوی مردم ما شدهاند که در پسزمینۀ زندهگیشان از تنها چیزی که اثری نیست، بزرگی است.
۲۶ دلو فرصتی است تا عمیقتر بیاندیشیم که ظرفیت و پتانسیلِ این ملت برای بزرگ و عزیز و عزتمند زندهگی کردن، تا چه حد است و دستهایی که در تلاشاند ما را ذلیل سازند را شناخته و از کاسۀ به خون تر شدۀ این ملت، کوتاه کنیم و یک بار دیگر با همت و عزمی تاریخی، سرنوشتِ خود را با دستانِ خود رقم زنیم که انتخابات پیش رو، خود آزمون بزرگیست برای ملتی که میخواهد شرافتمندانه زندهگی کند و از بند حقارتها و شکستنهای متوالی رهایی یابد.
Comments are closed.