احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۵ حوت ۱۳۹۲
دکتر افشین یدالهی
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانهیی به دام جنونم کشید و رفت
پسکوچههای قلب مرا جستوجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
یک آسمان ستاره آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت
من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت
تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت
شاید به پاس حرمت ویرانههای عشق
مرهم به زخم فاجعهگونم کشید و رفت
تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت
دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
*****
تکتم حسینی
خیالات خودش را خسته و بیحال میبافد
به یاد کودکش امشب زنی که شال میبافد
زمستان فصل مرگِ آرزوهایش رسید اما …
نشسته با دلی از عشق مالامال میبافد
به یاد گونههای سرخ طفلش سخت میگرید
و در پایین شال او دو سیب کال میبافد
تجسم میکند لبخندهای دلربایش را
و بر لبهای شالش دانه دانه خال میبافد
و میداند که هرگز مرگ پایان کبوتر نیست
کبوتربچهیی را با هزاران بال میبافد
…
گل پونه، گل شببو، بخواب ای ماه غمگینم …
و رشته رشته لالایی میان شال میبافد …
Comments are closed.