احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران/ 6 حوت 1392 - ۰۵ حوت ۱۳۹۲
روز یکشنبه، ولایت کنر شاهد یکی از خونینترین و مرگبارترین حملات تهاجمیِ طالبان بر یک پاسگاه نیروهای مرزیِ ارتش بود؛ تهاجمی که بیش از بیستویک قربانی گرفت و همۀ آنها نیز سربازان ارتش ملی بودند که از مرزهای کشور پاسداری میکردند.
حملۀ بامداد روز یکشنبه، با تهاجمِ صدها فرد مسلح آغاز شد و درگیری میانِ نیروهای شورشی و ارتش ساعتها ادامه پیدا کرد. بسیاریها به این باور اند که این حمله تنها کار شورشیانِ گروه طالبان و یا همقطارانشان نبوده است؛ بل دهها نظامی پاکستانی نیز آنها را کمک و همراهی کرده است. برخی از تحلیلگران میگویند حملۀ روز یکشنبه به پاسگاه مرزی کنر، یک حملۀ تلافیجویانۀ نظامیان پاکستانی بوده است.
اخیراً پاکستانیها ادعا کردهاند که ۲۳ تن از مرزبانانِ آنها در خاک افغانستان کشته شدهاند. حالا اینکه حملۀ تهاجمی کنر تلافیجویانه بوده و یا خیر، موضوعیست که دولتمردان کشور باید آن را روشن کنند؛ چون نوع حمله و شمار قربانیان به گونۀ عجیبی نمادین به نظر میرسد. شاید نظامیان پاکستانی، طراحان اصلیِ این حملۀ مرگبار بوده باشند و شاید هم تلاش کردهاند که با این حمله یک بارِ دیگر نشان دهند که دولتمردانِ افغانستان زیاد هم به نباید وعدههای آن کشور مبنی بر حمایت از روند صلح و تأمین امنیت خوشبین باشند. در اینکه طالبان در این تهاجم از همکاری بیدریغ و گستردۀ نیروهای بیگانه برخوردار بوده، جای هیچ تردیدی نیست؛ چون در سالهای اخیر، گروههای شورشی نشان دادهاند که از قدرت مانورِ بالایی برخوردار نیستند و حملاتشان عمدتاً در مینگذاریها و یا انتحاریها خلاصه میشود.
رویداد کنر، دقیقاً یک عملیاتِ گستردۀ نظامی بود که بدون امکانات و اطلاعات دقیق و سنجیدهشده، انجامِ آن از عهدۀ شورشیان برنمیآمد. از سوی دیگر، حملۀ تهاجمی بر یک پاسگاه ارتش در زمان بسیار حساسی صورت میگیرد. نخست اینکه افغانستان در آستانۀ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای ولایتی قرار دارد و این حمله میتواند زنگ خطری برای دولت افغانستان و برگزارکنندهگان انتخابات باشد. آیا شورشیان و حامیان منطقهییشان با این حمله میخواستند این پیام را بفرستند که مردم افغانستان نباید در انتظار انتخاباتِ شفاف و سراسری باشند؟
دوم اینکه حملۀ تهاجمی در کنر درست زمانی صورت میگیرد که آقای کرزی خوشبینتر از هر زمانِ دیگری به گفتوگوهای صلح چشم دوخته است؛ آنهم گفتوگوهایی که به همکاری پاکستان و در کشورهای عربی به گونۀ پنهانی در حالِ انجام استند.
سوم اینکه حملۀ مرگبارِ کنر زمانی انجام میشود که آقای کرزی عملاً نشان داده که به زندهگی و سرنوشتِ سربازان و پاسداران کشورش، کمترین بهایی قایل نیست. او حاضر است قتل یک مقامِ طالبان را شهادت در راه صلح بخواند، ولی نسبت به شهادتِ دهها نظامی و غیرنظامی کشور، بیتفاوت بماند؛ موضوعی که سبب شده یکی از اعضای مجلس نمایندهگان در اعتراض به آن دست به تحصن بزند.
چهارم اینکه حملۀ تهاجمی کنر زمانی صورت میگیرد که آقای کرزی نمیخواهد توافقنامۀ امنیتی دوجانبه با امریکا را امضا کند و نیروهای خارجی، خواهی نخواهی افغانستان را در پایان سالِ روان میلادی تنها خواهند گذاشت. حالا پس از اجرای این حمله، چند پرسش اساسی میتواند مطرح باشد:
ـ چرا نیروهای اطلاعاتی و استخباراتی افغانستان از چنین حملۀ گستردهیی بیاطلاع بودند؟
ـ آیا نیروهای ناتو هم که دسترسی همهجانبه به اطلاعات نظامی در منطقه دارند و حتا مرزهای کشور دقیقاً از سوی آنها تحت نظارت قرار دارد، از چنین حملۀ مدهشی بیخبر بودند؟
ـ چه مسایلی در داخل این پاسگاه اتفاق افتاده بود که اجرای چنین حملهیی را میسر ساخت؟
ـ چه اقدامهای فورییی پس از آغار حمله در هماهنگی با نیروهای ناتو برای سرکوب مهاجمان صورت گرفته است؟
ـ اطلاعات نهادهای امنیتی و استخباراتی کشور، در مورد نقش کشورهای بیگانه در طراحی این حمله چهقدر هست؟
این سوالات همچنان بیپاسخ ماندهاند و بدون تردید میتوانند نگرانیهای زیادی را به وجود آورند.
حمله به کنر، تنها نمیتواند به عنوان یک حملۀ تلافیجویانه تعبیر شود. اجراکنندهگانِ آن عملاً زنگهای خطر را به صدا درآوردند و شکافهای امنیتی در ساختارهای نظامی کشور را نشان دادند. آنها نشان دادند که میتوانند دست به حملاتِ گسترده بزنند. آنها نشان دادند که میتوانند امنیت و سلامتِ انتخابات را با خطر روبهرو کنند. آنها نشان دادند که هنوز افغانستان از چنان وضعیت مناسبِ نظامی برخوردار نیست که بتواند در برابر شورشیان و حملاتشان از خود ابتکار عمل نشان دهد. پس در چنین وضعیت نابهسامان و تعریفناشدهیی، چهگونه میتوان به آینده و امنیت کشور دلخوش کرد؟
شکافها و تهدیدهای بزرگی در برابر نیروهای امنیتی کشور قرار دارد که با بیتفاوتی با آنها برخورد شده است. این شکافها و تهدیدها حتا میتوانند در برنامهها و طرحهای انتخاباتیِ نامزدها اثرگذار تمام شوند، به این شرط که اینبار واقعاً نامزدان انتخابات ریاستجمهوری کشور طرح و برنامهیی برای پس از به قدرت رسیدن داشته باشند.
از جانب دیگر، حملۀ تهاجمیِ گسترده به یک پاسگاه مرزی در ولایت کنر نشان داد که افغانستان آنگونه که آقای کرزی و چند مشاورِ خوشباورش میپندارند، از کمکهای نظامی و داشتنِ رابطۀ استراتژیک و نظامی با قدرتهای بزرگ بینیاز نشده است. ما هنوز در وضعیتی بهسر نمیبریم که بتوانیم چالشهای امنیتیِ خود را به تنهایی پاسخگو باشیم. در این عرصه نیاز است که دولت از دقت و تأملِ بیشتری استفاده کند.
حملۀ تهاجمی کنر، درسهای زیادی دارد که نباید از آنها غافل ماند. این حمله، ضرورتِ بازنگری در استراتژیهای نظامیِ کشور را یک بار دیگر در دستور کار قرار میدهد. مقاماتِ ارشد کشور بدون شک در این خصوص مسوولاند و باید پاسخ دهند که در عرصۀ نظامی از چه برنامهها و روشهایی سود بردهاند که جلو یک حملۀ تهاجمی را گرفته نتوانستند.
فراموش نکنیم که همواره نمیتوان از زیر بارِ پرسشهای اساسی، شانه خالی کرد و با توسل به تیوری توطیه و یا همان توهم توطیه، خود را تبرئه کرد.
Comments are closed.