گزارشگر:حلیمه حسینی - ۲۰ سنبله ۱۳۹۱
این روزها در حالی صحبت از خروج نیروهای خارجی است که حتا در پایتخت هم دولت نمیتواند امنیت را برقرار کند، و انفجار و انتحاری که در روز شنبه گذشته در کابل صورت گرفت، خود گواه خوبی بر این بیکفایتی و عدم مدیریت است. حال پرسش اینجاست که نیروهای امنیتی کشور با چه سازوکاری باید به آن قدرت لازم دست پیدا کنند تا بتوانند نه تنها بعد از ۲۰۱۴، که امروز امنیت و ثبات کشور را تأمین نمایند؟
انتخابات پیش رو، بزرگترین و همهگیرترین اتفاق و رویدادیست که مردم کشور و جهان برای رقم خوردن سرنوشت افغانستان در انتظار آن هستند؛ انتخاباتی که با کوچکترین اشتباه و یا خطا، میتواند دستاوردهای نسبیِ بیش از یک دهه تلاش مردم و جامعه جهانی را با خاک یکسان کند.
بدون شک کسانی که خواهان استقرار دموکراسی و حکومتی مردمسالار در این سرزمین نیستند، همه تلاش خود را به خرج خواهند داد تا بتوانند با افزایش ناآرامیها و کم کردن مکانهای امن برای صندوقگذاری و یا ناآرام کردن و فراهم آوردن دستی باز برای تقلب و پُرکردن صندوقها به نفع خود، یکبار دیگر سررشته امور را بهدست گرفته و نگذارند اراده و خواست حقیقیِ مردم رونما شود.
همه این مشکلات و حقایق به یکطرف و ناکامی دولت و نظام حاضر برای ملتسازی و یکپارچه ساختن مردم برای رسیدن به اهدافی مشترک که همه به نوعی در نفع و سود آن شریک باشند، فاجعهیی دیگر خلق کرده است که بعد از همه تجارب سرشار از فراز و فرودی که همکاری افغانستان با ناتو و جامعه جهانی برای آن به همراه آورد، هنوز ما شاهد جنجالها، آزردهگیها و سوءتفاهمات قومی، زبانی و مذهبی هستیم.
مسایل زبانی و قومی همچنان در صدر مشکلات و موانع بر سر ملتسازی در این سرزمین به حساب میآید و هنوز میبینیم که مشکلات و چالشها در کوچکترین سطح خود که استفاده از واژهگان و کلمات است تا بالاترین سطح که به زدوخورد و درگیری و لفاظی میان مقامهای دولتی و مردمی میانجامد، همه حکایت از این واقعیت تلخ دارد که افغانستان مثل یک بُشکه باروتِ آماده انفجار است که باید سخت از آن مواظبت و مراقبت کرد.
مشکلات زبانی در دانشگاهها و مراکز علمی و در پارلمان و نهادهای دولتی ما، اسفناک است و گاهی میبینیم که دایره مشکلات به سرکها کشیده میشود و کوچکترین بهانهها باعث ساعتها درگیری میان مردم و نیروهای امنیتی میشود. و همه در صدد این هستند که کجا میتوان عقدهگشایی کرد و انتقام همه بیعدالتیها را از یکدیگر بگیرند. این خشم و این نابههنجاریها که مخصوصاً در میان نسل جوانِ ما در حال تثبیت شدن است، آینده خطرناکی را برای این کشور رقم خواهد زد؛ چرا که ما برای رسیدن به اتحاد و وفاق ملی، نیازمند فضاسازی ذهنی و شستن تلخیهای گذشته و فراموشی دردهایی هستیم که امروز مانع بزرگی برای یکی شدنِ ما میشود. اما اگر امروز هم نابخردانه عمل کنیم و مجال فاصلهسازی و ایجاد گسلها و دوریها را به هر بهانهیی که باشدـ به دشمنان این سرزمین بدهیم، بدون شک نتیجه تلخ آن یک بار دیگر ویرانی و دربهدری و حقارت برای ملتِ ما خواهد بود.
و انتخاباتی که در راه است، یکی از بزرگترین چالشها و صد البته فرصتها را برای این ملت به دنبال خواهد داشت که نیاز است از همین امروز برای مدیریت درست و منطقیِ آن کاری کرد. نیروهای امنیتی و خلایی که در آن غیرقابل انکار است، خود یکی از آن شکافها و یا روزنههایی است که دشمن به خوبی میتواند ضربه کاری به پیکر این ملت وارد کند. و اگر قوای امنیتیِ ما آلوده شود و نفوذ دشمنان در آن گسترش یافت، تمثیلگر هم دزد و هم شریک قافله خواهد بود. یعنی اینکه به نام و لباس مقدس پولیس و اردوی ملی، خنجر بر گلوگاه این ملت گذاشته میشود؛ کاری که یک سازماندهی بزرگ و گسترده را میطلبد و علایمی از شروع این جریان خطرناک و بنیانکن را نیز در هفتههای اخیر شاهد بودیم.
بخش دیگری که باید روی آن مدیریت درست صورت بگیرد و از آن نباید غافل بود، همان دامن زده شدن به اختلافات زبانی و قومی و مذهبی است که تا امروز دردها و زخمهای زیادی را از این ناحیه ملت و مردمِ ما متحمل شدهاند که دیگر جایی برای درد و رنج بیشتر نمانده است. امروز ملت باید هوشیار باشد که چه کسی قرار است از نام و از درکِ قومیت و زبان و مذهب بر گرده این ملت سوار شود و حمایت این مردم باید شامل حال چه کسی شود؟ کسانی که تا امروز چیزی جز تفرقهافکنی و بحرانسازی در کارنامه عملشان نیست، چهگونه خواهند توانست پرچمدار خوبی برای ملتسازی و یکی شدن و وفاق ملی شوند؟ چهگونه میتوان به این باور رسید که نامزدان ریاستجمهوری اینبار به واقع میتوانند تمثیلگر اراده و خواست یک ملت باشند، نه یک قوم و یک زبان و یک سمت و یک جهت. چرا که امروز مردم ما نیازمند کسانی هستند که به فراتر از قوم و قبیله و تبار خویش بیاندیشند و درد مردم را جدای از رنگ و زبان و قوم و مذهبش از خود کرده و تبعیضها را به کلی برداشته و نمود یک تغییر و تحول اساسی در سرشت و سرنوشت این مردم شوند. و بدون شک امروز مردانی با این درایت و بزرگی، کمتر یافت میشود و این «کمتر» هم، مجال تبارزِ آنچنانی در نظامی که قومگرایی و استبداد پیشه و مرامش شده، ندارند.
Comments are closed.