احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:هومن داوودی/ 11 حوت 1392 - ۱۰ حوت ۱۳۹۲
سوپرمن، یکی از شخصیتهای ممتاز و متمایز در میانِ ابرقهرمانهاست. او برخلاف دیگر ابرقهرمانهای کمیکبوکی، وجهۀ انسانیِ کمتری دارد و با ضعفها و تردیدهای بسیار کمتری دستوپنجه نرم میکند، و شاید به همین دلیل است که در سینما مانند همتایانش به موفقیتهای بزرگی نرسیده است. کریستوفر نولان پس از سهگانۀ درخشان بتمنیاش به عنوان همکار تهیهکننده و فلمنامهنویس، به پروژۀ ۲۲۵ میلیون دالری مرد پولادین ابراز علاقه کرد و امیدهای زیادی را برانگیخت که پس از شکست فلم قبلی سوپرمن ـ یعنی سوپرمن بازمیگردد (برایان سینگر، ۲۰۰۶) ـ حیاتی تازه به رگهای محبوبترین ابرقهرمان همۀ دورانها دمیده شود. با به نمایش درآمدنِ مرد پولادین مشخص شد که انتظارها چندان نابهجا نبوده و فلم در مجموع توانست نظر مثبتِ منتقدان و سینماروها را جلب کند؛ آنچنان که بلافاصله تولید قسمتهای بعدی در دستور کار قرار گرفت. امتیاز این فلم در حال حاضر در سایت آیامدیبی ۷.۴ از ۱۰، در سایت متاکریتیک ۵۵ از ۱۰۰ و مجموع فروشش در کل دنیا ۶۶۳ میلیون دالر است. در این نوشته سعی شده است از ریشههای شکلگیریِ پدیدۀ سوپرمن شروع کنیم و کمکم جلو بیاییم تا به آخرین نسخههای سینمایی مبتنی بر این ابرقهرمانِ فرازمینی برسیم.
تاریخچۀ سوپرمن
۱ـ خلق و شکلگیری سوپرمن
شخصیت سوپرمن توسط جری سیگل و جو شاستر خلق شد. شخصیتی که آنها ابتدا خلق کردند، نهتنها یک قهرمان نبود، بلکه یک آدم شرور و بد بود. داستان کوتاه این دو نویسنده «سلطۀ سوپرمن» نام داشت و حکایت آدمبدِ کلهطاسی را نقل میکرد که قصد داشت فرمانروای زمین شود. داستان فروش نکرد و خالقان سوپرمن مجبور به تغییر مقام و موقعیتِ او شدند. از اینرو سوپرمن به جانب قانون پیوست. در سال ۱۹۳۵ داستان سوپرمن دوباره مورد بیتوجهی قرار گرفت و حتا از سوی اتحادیۀ روزنامهنگاران، متهم به الهام گرفتن از شخصیت هوگو دانر شد. دانر، شخصیت اصلی نوول گلادیاتور است که فیلیپ وایلی آن را در سال ۱۹۳۰ به رشتۀ تحریر درآورد. به هر حال بعد از مدتی، شرکت انتشاراتی تازهکار «دیسی کامیکز» تصمیم گرفت شانس خود را با سوپرمن بیازماید.
۲ـ سالهای اولیه
سوپرمن دوباره دستخوش تغییراتی شد و سرانجام در ماه جولای ۱۹۳۸ با مجموعۀ «داستانهای مصور اکشن» روانۀ بازار شد. سیگل و شاستر در ازای ۱۳۰ دالر حقوق سوپرمن را به شرکت دیسی فروختند و قراردادی برای داستانهای بعدی امضا کردند. طبق گزارش «ساتردی ایونینگ پست»، سیگل و شاستر در سال ۱۹۴۱ هر یک سالانه ۷۵ هزار دالر بهعلاوۀ درصدی از سود دیسی را به عنوان دستمزد دریافت میکردند. در ۱۹۴۶ وقتی سیگل و شاستر درخواست پول بیشتری کردند، شرکت دیسی آنها را اخراج کرد. پیکار قانونی دو طرف در سال ۱۹۴۸ تمام شد و سیگل و شاستر در ازای ۲۰۰ هزار دالر پذیرفتند که دیگر ادعایی نسبت به سوپرمن یا هر شخصیتِ الهام گرفتهشده از آن نداشته باشند. در پی موفقیت مالی چشمگیر فلم سوپرمن (ریچارد دانر، ۱۹۷۸) و گزارشهای خبری از زندهگی فقیرانۀ سیگل و شاستر، بخش ارتباطات شرکت برادران وارنر اعلام کرد که تا آخر عمر سالانه ۳۵ هزار دالر به عنوان حقوق بازنشستهگی بهعلاوۀ بیمۀ درمانی به خالقان این شخصیت پرداخت خواهد کرد؛ در ضمن هر تولید رسانهیی که به نحوی از شخصیت سوپرمن استفاده میکند، باید از جری سیگل و جو شاستر در مقام خالقان سوپرمن یاد کند.
شرکت دیسی در طول اولین دهۀ زندهگی سوپرمن، از چند ناشر رقیب شکایت کرد و آنها را متهم به معرفی ابرقهرمانهایی با قدرتهای مشابه سوپرمن کرد. شرکت «فاکس فیچر سندیکا» بهخاطر شخصیت «مرد شگفتانگیز» و شرکت فاسِت کامیکز بهخاطر شخصیت «مرد حکمران» از متهمان این پرونده بودند. دیسی در ۱۹۴۱ نیز علیه فاسِت پروندهیی را روانۀ دادگاه کرد و ادعا نمود که شخصیت «کاپیتان مارول» (که پرفروشترین شخصیت آن دوره بود) به نوعی شبیهسازی سوپرمن است. کاپیتان مارول در اواسط دهۀ ۱۹۴۰ از سوپرمن و دیگر ابرقهرمانها پیشی گرفت و پرفروشترین شخصیتِ کتابهای مصور شد. سرانجام در ۱۹۵۳ بعد از ۱۲ سال دادخواهی، پرونده به سود دیسی مختومه شد و شرکت فاسِت انتشار کتابهای مصور کاپیتان مارول را متوقف کرد و محکوم به پرداخت جریمه به دیسی شد. دیسی دهۀ ۱۹۷۰، به حقوق شخصیت کاپیتان مارول دست یافت.
۳ـ عصر طلایی
وقتی امریکا وارد جنگ جهانی دوم شد، دوران شکوفایی سوپرمن در صنعت کتابهای مصور فرا رسید و حتا باعث شکلگیری گونۀ جدیدی از ابرقهرمانها شد (البته همچنان این بحث وجود دارد که آیا سوپرمن میتواند به عنوان اولین ابرقهرمان تلقی شود یا نه). این ابرقهرمانها عبارت بودند از: بتمن، نامور ملوان زیردریایی، کاپیتان مارول، رابین، فلش، گرین لنترن، وندر وومن و کاپیتان امریکا. در همین دوران پای سوپرمن به دیگر رسانهها باز شد. در ۱۹۳۹ «ماجراهای سوپرمن» در روزنامهها منتشر شد؛ البته این داستانها معمولاً چاپ مجددی از کتابهای مصور گذشته بودند. برنامهی رادیویی «ماجراهای سوپرمن» نیز میلیونها شنونده داشت. در این میان، کاپیتان مارول از سوپرمن پیشی گرفت و با ماجراهای کاپیتان مارول به سینما راه یافت(البته در ابتدا قرار بود این مجموعه به سوپرمن اختصاص یابد). ماجراهای کاپیتان مارول مجموعهیی از انیمیشنهای پُرخرج بود که توسط مکس فلیشر تولید شد و به موفقیت چشمگیری دست یافت که تا امروز همچنان ادامه دارد.
بعد از جنگ بهتدریج بیشتر شخصیتهای همدورۀ سوپرمن به فراموشی سپرده شدند. سوپرمن در اواخر دهۀ ۱۹۴۰ و طی دهۀ ۱۹۵۰ از رقبایش فاصلۀ زیادی گرفت و به محبوبترین شخصیت دنیای کتابهای مصور تبدیل شد. در اواسط دهۀ ۱۹۵۰ رقبای جدید سوپرمن از راه رسیدند. در طول این دوران بود که قدرتهای سوپرمن به طور روزافزونی بیشتر و بیشتر شد. البته دشمنان سوپرمن هم قویتر و شگفتانگیزتر شدند.
مدت کوتاهی بعد از جنگ جهانی دوم، رسماً اعلام شد که شخصیت سوپرمن سالها پیش با نام سوپربوی و در شهر اسمالویل خلق شده است. سوپرمن روی پردۀ نقرهیی هم به موفقیتهای چشمگیری دست یافت. مجموعۀ تلویزیونی ماجراهای سوپرمن با حضور جرج ریوز، بخشی جداییناپذیر از عصر طلایی تلویزیون به شمار میرود.
۴ـ عصر نقرهیی
مورخان کتابهای مصور، روی تاریخ آغاز «عصر نقرهیی کتابهای مصور» اتفاق نظر ندارند، اما به احتمال قوی حوالی سال ۱۹۵۵ بوده است؛ زمانی که شخصیتهای «موجود مریخی»، «شکارچی انسان» یا «بری آلن» معرفی شدند. شخصیت بری آلن، گرایش جدیدی را برای شرکت دیسی به همراه آورد. این گرایش در عرضۀ گونههای جدیدی از قهرمانهای قدیمی خلاصه میشد.
در طول دهۀ ۱۹۵۰ و اوایل دهۀ ۱۹۶۰، افسانههای شخصیت سوپرمن به طور قابلتوجهی گسترش یافت. دشمنان بهیادماندنی او در آن دوران برینیاک و بیزارو بودند. البته سوپرگرل دخترعموی سوپرمن نیز در این دوران به او پیوست و «لیگ عدالت امریکا» تشکیل شد. علیرغم این تحولات، دهۀ ۱۹۶۰ دورهیی سوتوکور برای سوپرمن بود. سایۀ شومِ این دهه از سال ۱۹۵۹ بر پیکر سوپرمن افتاد. در این سال جرج ریوز، بازیگر نقش «مرد پولادین» (لقب سوپرمن) در ماجراهای سوپرمن خودکشی کرد(صحنۀ مرگ ریوز در ظاهر گویای خودکشی بود و مدرکی دال بر قتل پیدا نشد). در این دوران، آثاری چون ماجراهای سوپرپاپ (۱۹۵۸) و ماجراهای سوپربوی (۱۹۶۱) شکست خوردند. در ۱۹۶۶ نمایش پرخرجی در برادوی با عنوان یک پرنده… یک هواپیما… نه، سوپرمن اجرا شد که بازیگری به نام باب هالیدی، نقش اصلی آن را بازی کرد. علیرغم موفقیت این نمایش، طرحهای مجموعۀ جدید سوپرمن با بازی هالیدی راه به جایی نبرد. همان سال مجموعۀ انیمیشن ماجراهای جدید سوپرمن تا حدی به موفقیت رسید. ناکامیهای سوپرمن طی دهۀ ۱۹۶۰ در حالی بود که در اواسط این دهه تلاش برای جذبِ مخاطب به بالاترین حد خود و بیش از هر وقتِ دیگر رسیده بود. در این دوران، بتمن در کانون توجه قرار گرفت و فرصتی برای سلطه بهدست آورد. این شکوفایی تا حدی مدیون مجموعۀ تلویزیونی بتمن بود که ارزشهای تولیدش به مراتب بالاتر از ماجراهای سوپرمن بود. در این زمان، شرکت «مارول کامیکز» شخصیتهای جدید بسیار زیاد و متنوعی از جمله «هالک افسانهیی»، «چهار شگفتانگیز» و «مرد عنکبوتی» را روانۀ بازار کرد. پیچیدهگی شخصیتی این قهرمانها، بستر داستانپردازی جذابتری را برایشان مهیا ساخت. سوپرمن محبوب و موفق بود، ولی دیگر تنها نبود.
۵ـ عصر برنزی
علیرغم تحولات بازار کتابهای مصور، فروش داستانهای سوپرمن همچنان مشابه گذشته بود تا اینکه در دهۀ ۱۹۷۰، نیاز مرد پولادین به برخی اصلاحات کاملاً آشکار شد. سوپرمن در این دوره تحت نظر هنرمند مشهور، جک کربی، وارد عصر برنزی خود شد. از تغییرات قابل توجه این دوره میتوان به شخصیت دارکسید اشاره کرد که یک موجود فضایی جنگسالار با قدرتی بسیار مخرب بود و تهدیدی جدی برای سوپرمن به شمار میرفت. همان سال مورت ویسینگر ویراستار، گروه هنری سوپرمن را ترک کرد و جولیوس شوارتز جایگزین وی شد. از یکسو استعدادهای خوشآتیهیی چون نیل آدامز، دنی اونیل، الیوت اس. ماگین و راس اندرو ابعاد جدیدی را در نویسندهگی و کار هنری به شخصیت سوپرمن افزودند و از سوی دیگر، ذوق و ابتکار هنرمند کهنهکاری چون کرت سوان باعث شد تا سوپرمن از کانون فانتزیهای گذشته بیرون آید و در قالب تصویریِ امروزیتری جای بگیرد. در ۱۹۷۸ فلم سوپرمن با حضور ستارهگانی چون مارلون براندو و جین هکمن و با جلوههای ویژۀ چشمگیر و دیدنی به نمایش درآمد. کریستوفر ریو تازهکار، نقش سوپرمن را تحت هدایتِ ریچارد دانر بازی کرد. این فلم علاوه بر موفقیت در گیشه، مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت. طی دهۀ ۱۹۸۰ سه دنبالۀ دیگر بر این فلم ساخته شد. در این میان، فروش کتابهای مصور ادامه یافت تا اینکه در سال ۱۹۸۶ شرکت دیسی سوپرمن را مورد بازبینی جدی قرار داد.
۶ـ عصر کنونی
تجدید نظر سال ۱۹۸۶، تغییرات اساسی و چشمگیری را برای سوپرمن به همراه داشت و باعث شد این ابرقهرمان یک بار دیگر به عنوان شخصیتِ یکی از پرفروشترین کتابهای مصور مطرح شود. در داستانهای بیرن، سوپرمن اهل سیارهیی سرد و بایر به نام کریپتن بود. روی زمین، مارتا و جاناتان او را به فرزندی میگیرند و وانمود میکنند که فرزند خودشان است. در نسخۀ جدید قدرتهای کلارک بهتدریج گسترش یافت و او هرگز زیر بار هویت سوپربوی نرفت. برخلاف بیشتر نسخههای قبل، والدین زمینی او زنده ماندند و تا امروز نقشهای مکمل مهمی را در مجموعه کتابهای مصور سوپرمن ایفا کردهاند. در اینزمان قدرتهای سوپرمن نیز مورد تجدید نظر قرار گرفت و چند توانایی خارقالعاده و البته باورنکردنی به فراموشی سپرده شد تا بر جذابیتِ داستانها افزوده شود. قدرت و سرعت سوپرمن همچنان متمایز و برتر بود، ولی احساس میشد که محدودتر از قبل است. او در کلانشهرها نیز با جنایتکاران و مجرمین جدیدی روبهرو شد. به عنوان مثال، لکس لوثر جدید، یک میلیاردر شیطانصفت بود. برخی از طرفداران سوپرمن معتقد بودند که دامنۀ تغییرات باید وسیعتر میشد و بعضی از عناصر تاریخی داستانهای بیرن که بیش از حد کلیشهیی شده بود، از پسزمینه حذف میشد. بیرن بعد از چند سال فعالیت در دیسی دست از کار کشید، چون احساس میکرد شرکت از تغییرات داستانی او حمایت نمیکند. اما تغییراتی که بیرن در این شخصیت ایجاد کرد، بدل به الگوی بنیادی و شخصیتی سوپرمن شد و قریب به دو دهه او را همراهی کرد. یکی از این تغییرات چشمگیر، تحول لکس لوثر از یک آدمبد طالب علم به یک تاجر بود.
در ۱۹۹۲، داستان «مرگ سوپرمن» سروصدایی به پا کرد. در این داستان سوپرمن ظاهراً در دستان «دومزدِی» سوپربدمن داستان میمیرد. بعد از این اتفاق مخاطبان در یکی از طولانیترین و پیشبینیشدهترین قوسهای تاریخِ کتابهای مصور قرار گرفتند. به هر حال، قهرمان واقعی بازگشت. متعاقب این بازگشت گرین لنترن، دیگر ابرقهرمان کتابهای مصور دیوانه شد و پارالکس نام گرفت. این تحولات باعث شد تا در سال ۱۹۹۴ مجموعۀ کوتاه «ساعت صفر» که به نوعی دنبالهیی بر «بحران در سرزمینهای بیکران» بود، ساخته شود. چند سال بعد از بازگشت سوپرمن از گور، موهای قهرمان تا شانههایش بلند شد و در نتیجۀ آن، کلارک کنت دارای موهایی با آرایش دماسبی شد.
در ۱۹۹۶ سرانجام سوپرمن (یا در واقع کلارک کنت) با لوییز لین ازدواج کرد و فرازونشیبهای زندهگی را تجربه کرد. همان سال سوپرمن با مجموعۀ سوپرمن به دنیای انیمیشن بازگشت. تهیهکنندههای این مجموعه بروس تیم و پل لینی بودند که به خاطر بتمن: مجموعۀ انیمیشن شهرتی برای خود دستوپا کرده بودند. در اوج جنگ و جدالها، شرکت دیسی چهارمین تغییراتِ اساسی را روی ظاهر و قدرتهای سوپرمن پیاده کرد. ششماه بعد «سوپرمن قرمز» و «سوپرمن آبی» از راه رسیدند. اما دوباره در داستان «سوپرمن ابدی» قدرتها و لباسهای سنتی سوپرمن بازگشتند.
۷ـ سوپرمن امروز
شرکت دیسی در سال ۲۰۰۳ مجموعهیی دوازدهشمارهیی با عنوان «سوپرمن: حقوق تولد» منتشر کرد که مارک وید آن را نوشته بود. این مجموعه، تلفیقی از گونههای پیشینِ این شخصیت بود. در سال ۲۰۰۵ مجموعۀ دنبالهدار «سوپرمن تمام ستاره» به نویسندهگی گرانت موریسن و با نقاشیهای فرانک کوآیتلی روانۀ بازار شد. دیسی ادعا کرد که این مجموعه بر اساس عناصر جاودان و بنیادی مرد پولادین شکل گرفته است.
Comments are closed.